۲۴ ساعت

11 نوامبر
۳دیدگاه

نالهٔ شهید 

هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه مؤرخ ۲۰ عقرب  (آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شاعر: زنده یاد استاد صابر هروی – فرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار

نالهٔ شهید 

سلام   من   برسانید   بر    برادر من 

یگانه   ملجا  امید   های    مادر  من 

خبر دهید ز افشای مشهدم  به پدر 

دهید مژدهٔ احوال من به خواهر من 

به طفل ناز پرور من  سر سلامتی بدهید 

دهید   فاتحه   بر   انتظار  دختر من 

دگر به هموطنانم پیام  من اینست 

به پیرو طفل و زن و مرد و ملک و کشور من 

که من بخاطر ملک و وطن فداگشتم 

چو بود امر خدا  و  رسول رهبر من 

گذشتم از سرو مال و جوانی و اولاد 

که تا ز پای فتد دشمن بد اختر من 

دو چشم بسته بسوی خدا روانه شدم 

چو لطف خاص خدا بود یار و یاور من 

نبود    غیر     خداوند    ناظر   حالم 

که دشمنم چقدر ظلم کرد بر سر من 

شهید گشتم و گشتم فدای آزادی 

ز افتخار بلند است به آسمان سر من 

نشان من دگر از هیچکس نگیرد کس 

که خاک گشته به خاک سیه پیکر من 

غریو ( الله و اکبر ) بسوی عرش خدا 

همیشه می‌رود از مشهد معطر من

صابر هروی

 

17 سپتامبر
۳دیدگاه

سرنوشت افغانان

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۷ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شاعر: زنده یاد استاد صابر هروی  – فرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار

سرنوشت افغانان

این  بگویید   بر  سلاحداران 

بر  جنایتگران    بی   وجدان 

وقتی ترس از شما ندارد کس 

نفروشید     اینقدر     ایمان 

نکنید چور و از کسی نبرید 

هر چه دیدید سوی پاکستان 

بشما کس نمی کند تسلیم 

کشور و سر نوشت افغانان

 گور خود گم کنید ازین کشور 

برویید  از  دیار  شیر  دلان . 

صابر هروی

08 سپتامبر
۳دیدگاه

عطش قدرت

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دو شنبه ۱۷ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۸ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شاعر : زنده یاد استاد صابر هروی – فرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار

 

عطش قدرت 

هژده سالست  جنگ  لعنتی  پایان نیافت 

درد بیدرمان و کشتار و ستم درمان نیافت 

عطش قدرت خواهی و زور  آزمایی ددان 

کم نگشت و ملت و کشور خلاصی زان نیافت 

هر قدر دادیم شهید پیرو طفل و نو جوان 

کس خلاصی از ستم های ستمگاران نیافت 

در وطن از بس که بسیارند دزدان هر طرف 

گوشهٔ امنی کسی زان نا مسلمانان نیافت 

صد هزاران طفل و مرد و زن علیل و ناتوان 

نرس و داکتر ، دارو و درمانی به بیماران نیافت 

قحطی و قلت ز صد ها خانواده جان گرفت 

کس به سیری لقمهٔ نانی بدستر خوان نیافت 

بس ز هر سو راکت آمد گشت کابل طشت خون 

آنقدر شد کشته که تدفین و گورستان نیافت 

ایخدا  با  آن  همه  بیچارگی   ها باز هم 

کشور افغان نجات از دست گمراهان نیافت . 

صابر هروی

راولپندی

دلو ۱۳۷۵.

21 آگوست
۴دیدگاه

می ترسم

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  پنجشنبه ۳۰ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۱ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 

شاعر : زنده یاد  استاد صابر هروی  – فرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار

 

می ترسم 

من نگفتم که ز رنج  و  ز بلا  میترسم 

ز آه نیم شب مردان  خدا  می ترسم 

بسکه اغوا گری از زاهد  ره گم دیدم 

من ز عمامه و تسبیح و ردا  میترسم 

از فضولان که فضولند فضولی شاید 

ز اشتباهات عقول و  فضلا  میترسم 

هرگز از چشم حسودان حذرم نیست ولی 

از نگاهای پر از شرم و  حیا میترسم 

ترسم از حملهٔ رویا رویی دشمن نبود 

زو که بر من کند حمله ز قفا میترسم 

ظالم هر چند جفا کرد  بمن می گذرد 

لیکن از سفسطهٔ  اهل وفا میترسم 

هر چه دیوانه  کند  رسم  جنونش خوانم 

از   جفا  و   ز  خطای  عقلا  میترسم 

خانقه گشته ز بس لانهٔ افساد وورع 

من ز شیخ و ز مرید و خلفا میترسم 

قلم پاک ز بس آلت افسون شده است 

از نویسنده و  خبط  شعرا  میترسم 

از خدایی که ( رحیم )  است ندارم بیمی 

بل ز عصیان خود و روز جزا میترسم 

زیر پا بسکه شده عاطفه و شرم و خرد 

هم ز خود هم ز دگر ها و شما میترسم 

بسکه اغواگری ساده دلان افزون است 

از خود ای نفس جدا ، از تو جدا میترسم .

صابر هروی

حمل ۱۳۷۲