فارغ زکفر و دینم
( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه مؤرخ ۱۳ عقرب ( آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۴ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
فارغ زکفر و دینم
از جور روز گاران افسرده و غمینم
بگذشتناز و نعمت امروز ره نشینم
دارم دراین گذرگاه فریاد وناله و آه
در انتظار یاری بنشسته در ڪمینم
چون برگ زرد پاییز در معبر تعشق
از شاخه ی محبت افتاده بر زمینم
جزعشق او نباشد درسر مرا خیالی
نقشاو میتراشم تا روز وا پسینم
با اینکه شیخ و زاهد دارد زمن تنفر
دلداده گان عاشق، گو یند و آفرینم
نه ازخدا بریدم نه شیخ و را مریدم
عذری بود جنونم فارغ زکفر و دینم
هرکس رسید از راه بردن متاع مارا
آن ڪرد غارتِ دل این باور و یقینم
تو فیقکن رفیقم یارب تو با رشیدی
کز مزرع بزرگان یک خوشهی بچینم
چمن علی رشیدی
۱۴۰۴/۸/۱۱

غزل زیبایی سرودید جناب رشیدی صاحب گرامی ، مؤفق و مؤید باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا