قیام حوت هرات ! ( از منظر دیگر )
( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۸ میزان (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۰ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
قیام حوت هرات !
( از منظر دیگر )
نوشتهء : جنرال محمد ظاهر عظیمی
بخش دوم :
کندک کوماندوی کابل وقطعات پیاده از قول اردوی قندهار نیز به هرات رسیدند، درواقع وظیفه ما به داخل فرقه از نظر نظامی امنیتی به پایان رسید. مقاومت یا قیام مردم هرات هم در شهر و اطراف نزدیک شهر نیزمتوقف شده بود. از یک طرف کارتحقیق در امورچگونگی رویداد وابعاد آن که چه اشخاصی یا افرادی نظامی یا ملکی در قیام فرقه پیاده هرات نقش داشته اند؟ دلایل قیام چه بوده است؟ آغازید و سوی دیگر دستگیری های عجیب غریب، کشتارگروهی ودست جمعی، فعال شدن شکنجه گاه باغ فرامرز خان محل خاد نظامی آغاز شد و همچنین عملیات پاک سازی شهرهرات توسط نیروهای امنیتی هرات – پرسونل فرقه، پولیس و امنیت ملی وقت که آگسا می گفتند شروع شد. ولی پاک سازی و تصفیه اطراف هرات و در ادامه ولایت های هم جوار توسط نیروهای که از کابل وقندهارآمده بودند به همکاری تعداد معدوی از نیروهای هرات آغازید.
از بعد از ظهر همان روزیکه فرقه تصرف شد، دستگیری های مردم گاهی به گونه انفرادی و گهگاهی به شکل گروهای ده نفره، پانزده نفره، بیشتر یا کمتر نیز آغاز شد، از سوی کسانی که بگونه ی به این رویداد مهم رابطه داشتند دستگیر می شدند، که کم هم نبودند چون قیام حالت عمومی داشت کافی بود کسی بگوید فلان شخص هم خیلی فعال بود، یا من فلانی را نیز در مظاهره دیدم واز سوی دیگر سلیقه های شخصی، کینه توزی ها، دشمنی ها، خود شرین کردن ها و رقابت های منفی در مورد دستگیری ها نقش مهمی داشت. در دو یا سه روز اول هرکسی را که می آورند پیش روی قوماندانی طرف شرق که جوی آب روانی به عرض و عمق شاید سه متر از جانب شمال به جنوب روان بود، ولی عمق آب شاید پینجاه سانتی بوده باشد، به لین استاد می کردند و بالای شان ضربه می کردند و آنها را می کشتند. این کشتار بدون تحقیق؛ بدون سوال جواب؛ حتا بدون یاد داشت نام های شان توسط شخص سید مکرم قوماندان و گهکاهی رهبری قوماندانی فرقه هرات صورت می گرفت. یکی دو نفر ازصف این کشته شده ها؛ که اجساد معمولا بعد از کشته شدن به جوی می افتاند یا انداخته می شدند، به حالت زخمی و خون آلود به جوی آب افتاده بود و شب از بین جوی آب فرار کرده و خود را به ایران رسانده بودند، در آن جا طی مصاحبه های این رویداد را به رسانه های جمعی کشانیدند، و انعکاس گسترده ی نیز داشت. روز سوم شکایت قطعات کابل بلند شد، سید خان جگرن قوماندان قطعه پراشوت و شراف الدین خان نسبت به این برخورد شدیدا مخالفت کردند بعد ازین هرکسی را که دستگیر می کردن مستقیم به باغ فرامرز خان می برند واز آنجا شبانه به گورهای دست جمعی دفن می شدند.
ازین به بعد به پرسش های فرضی که در این راستا مطرح است به گونه پارا گراف پاسخ می نویسم. این نوشته بیشتر به گونه ی واقعه نگاری نوشته شده است، در بعضی موارد از اطلاعات که بعدا به دسترس قرار گرفت استفاده شده است ونام افراد و اشخاص که در ادامه مطرح می شود نتیجه تحقیقات هیات تحقیق است، نه دید گاه من، اینکه به درستی تحقیق اعتماد داشته باشیم یا نه! خود یک پرسش است. باید یاد آور شوم که ما ده نفر شاملین مکتب کوماند و پراشوت هشت نفر به هرات آمده بودیم و چیزی بین افسر و سرباز قرار داشتیم هرچند این پایان کورس بود و سند فراغت ما بعدا داده شد.
در باره افسران قیام کننده اطلاعات موجود وقت چنین بود که در پی مکتوب/ نامه رسمی که از کابل به فرقه هفده رسیده بود و نام ۲۷ تن افسران نظامی به جرم شعله ای بودن- جریان چپ مائوستی – اخوانی بودن و بعضی عناصر نامطلوب ضد انقلاب درآن درج بوده است، که باید دستگر می شدند. سه یا چهار نفر که به داخل فرقه بودند دستگیر می شوند و بقیه در تطبیقات توپچیی زمینی و دافع هوا به غرب شهر هرات ساحه می فروش بودند، که در ادامه قیام حوت نیز آغاز می شود و افسران از این نامه ودستگیری اطلاع پیدا می کنند در این زمینه همراه بعضی افسران مورد اعتماد شان گفتگو و پلان گزاری تو ام با عجله ای می کنند، قطعه که از تطبیقات برمی گردد، بدون معطلی جگرن سردار از ولایت پکتیا آمر توپچی فرقه هرات، متهم به مائوستی. امر فیر/شلیک بالای دفتر قوماندانی فرقه را می دهد. دگروال سید مکرم خان قوماندان فرقه هفده پیاده هرات از ولایت فاریاب به موتر خود به طرف نظام قراول فرار می کند. طوریکه جگرن سید خان می گفت: بالای موتر سید مکرم مجموعا سه فیر توپ هفتاد و پنج ملی متری صحرا صورت گرفته است و او توانسته بود، فرار کند و خود را به میدان هرات برساند؛ و در آنجا مرکز قومانده را ایجاد کند. نمی خواهم بگویم تمام دلیل ها همین مکتوب بوده است، بل می گویم این مورد بعد از تسلط قوای کابل به فرقه بیشتر به سر زبان ها بود.
در قیام فرقه هرات ازشرکت این افسران: جگرن توپچی سردار خان کسیکه اولین فیر را بالای دفتر قوماندان فرقه انجام داده است؛ دگروال محمد انور خان وزیری؛ جگرن پباده غلام رسول خان بلوچ؛ جگرن نور احمد خان که دستگیر شد؛ نجیب الله خان؛ سلطان احمد خان، خلیل احمد خان؛ سید اسد الله خان؛ جگتورن توپچی دافع هوا محمد اسماعیل خان؛ دلاور خان جگتورن شایسته خان، جگرن شمشیر خان؛ تورن علا الدین خان؛ شرین گل خان؛ برید من مخابره بصیرخان، برید من پیاده بصیر خان وووو نامبرده می شد.
در باره شخص یا شخصیت های که در رهبری قیام مردمی هرات نقش داشتند تبصره های گونه گونی در دست است؛ وقتی قیام حوت برای مخالفین مسلح حزب دموکراتیک خلق افغانستان یعنی مردم و مجاهدین تبدیل به یک حماسه بزرگ تاریخی شد، تصویر وکرکترجهانی پیدا کرد؛ دست آورد هایش کاخ کرملین را کم وبیش لرزانید و آقای ترکی را چند روز بعد از قیام روانه ِ مسکوکرد و به باور خیلی ها بستراعتماد به مبارزه مسلحانه را در گوشه و کنار کشور گسترانید. افراد، گروها، احزاب، نهاد ها وجریان های سیاسی و جهادی زیادی ادعا کردند که این قیام نتیجه ابتکار ایشان بوده است و یا در بستر سازی آن نقش بسیارمهم وکلیدی داشته اند. حتا بعد ها که من در صفوف مجاهدین بودم کسی می گفت: من نامه فلان رهبر را که در پارچه سفیدی نوشته شده بود و آن را بداخل واسکتم جاسازی و دوخته بودم و بر قیام مردم تاکید داشت به فلانی خان آورده بودم، به شوخی گفتم خوب چرا به ولایت خودش نبردی؟ او چه خبر داشت که به هرات قیام می شود. در این جا؟ من نمی خواهم در این نوشته چنین ادعا های را تایید یا رد کنم، اما تحقیق دولت وقت نشان می داد که پیشاپیش همه نام ها گل محمد تیزان مطرح بود و در ادامه نام های همانند شیر آقا خان چونگر، علی خان سنوگرد، روحانی پرنفوذ، تاثیر گزار وسرشناس هرات آقای کبرزان مشهور به آقا دیوانه، محمد گل شالبافان مشهور به بچه ارباب یار گل، احمد خان ده نو وتعدادی از این تیپ اشخاص بسیارو بسیار تکرارمی شد. نباید فراموش شود که قیام به این عظمت، شکوه، وسعت وهزاران قربانی شامل چندین ولایت نمی تواند به تنهای ابتکار چند تن، اشخاص یاد شده باشد؛ بدیهی است که افراد و اشخاص گونه گونی با افکار و اندیشه های متفاوتی چه نهضتی ها؛ چه چپ های مخالف دولت وقت؛ چه شخصیت های روحانی و با نفوذی از داخل شهر هرات نقش و تاثیر گذاری خود را داشته اند.
آغاز مظاهره در روز جمعه بیست و چهارم حوت از ولسوالی گذره و اولین ورود به درب قندهار صورت گرفته بود. درآخرماه سرطان ونخستین روز های ماه اسد ۱۳۵۸ وقتی گل احمد خان تیزان منحیث فرمانده مجاهدین از ایران به هرات آمد، در آن موقع هنوز نام یا تشکیلات هیچ حزب یا گروهی بین مجاهید بداخل هرات مطرح نبود؛ صادقانه بگویم قیام کننده گان رهبران جهادی را نمی شناختند؛ فعالیتی بنام حزب یا گروه یا تشکیلات در صف مجاهدین وجود نداشت. یکی از مجاهدین که گاهی می گفت زنده باد ربانی بیشترمجاهدین پرسان می کردند که ربانی کیست؟ به شمول خودم هیچ کس ایشان را نمی شناخت، من جریان مفصل این رویداد ها شناخت مجاهدین از رهبران و از جمله نقش گل محمد تیزانی را در بخش نبرد مسلحانه آغازین را در کتاب سنگر بانان نوشته ام، که اخیرا آن را چاپ خانه امیری به نشر سپرده است.
مورد دیگری که بسیار جالب بود، و هنوز هم گاهی ذهن مرا مشغول می کند، گفته های آقای قتالی (آقا دیوانه کبرزان) روحانی مشهور و سرشناس هرات است، همزمان به قیام حوت یا در آستانه قیام ازقول ایشان حدیثی شریفی نقل می شد، که: در آخر الزمان دین حضرت محمد ص بدست کسانی حفاظت می شود، که آنها از جمله گناه کاران اند، خدوند ج آنها را به سوی خیر و نیکی هدایت کرده و توبه شان را قبول می کند و به عنوان مجاهدین ازمقربین الهی قرار می گیرند و اینان اند که برای نجات دین خدا از کفر الحاد و شرک، جهاد می کنند. گفته های ایشان حمایت عجیبی و گسترده ی به همراه داشت. من عالم دین نیستم که در رد یا تاییدش چیزی بگویم، اما تاثیرش بسیار وسیع، گسترده و همه جانبه بود. دوسه شب بعد از شهادت گل محمد تیزان در روستایی نشرافون شرق ایران( منطقه نوار مرز) بعد از دفن تیزانی آقای قتالی کمر حاجی علی خان سنوگرد را به عنوان جا نشین ایشان بستند، من درآخر شب راجع به این حدیث پرسیدم ایشان تایید کردند.
آنچه به عنوان عامل های قیام مردم هرات درمحافل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وغیردولتی برشمرده شده است، (چون موضع دولت روشن بود که به اثرمداخله نظامی ایران، همکاری پاکستان، عناصر ضد انقلاب و ملاکین ولایت هرات این شورش صورت گرفته است.) تقریبا یک سان است برخورد های عقده مندانه، ناشیانه، پر ازتعصب و توام با افراطیت ایدیولوژیک به ویژه جوان های که تازه به حزب دموکراتیک خلق پیوسته بودند و می خواستند روش برخورد دیکتاتوری پرولتاریا با مردم عادی به تجربه به نشینند، به بیان دیگر تمرین کنند؛ یا استفاده و استعمال واژه های نا مانوسی همانند امپریالزم و ارتجاع سیاه برای مردم بی دفاع و بی سواد و از همه مهمتر توهین به باورهای دینی مردم و استفاده از شعار های همانند اخوان الشیاطین و…؛ دستگیری های گسترده علما روشنفکران وبزرگان جامعه، به ویژه و به ویژه موضوع سواد آموزی که معلمین بسیا ر جوان شهری، با پوشش شهری و قیافه شهری، از زنان ومردان بیسواد می خواستند که به یک صنف درسی بروند. خانم های جوان، دختر های جوان روستاها با مرد های نامحرم کنار همدیگر به نشینند، و درس سواد آموزی بخوانند، این یعنی توهین غیر قابل پذیرش برای مردم اطراف بود؛ نه تنها اطراف ک شهر ها نیز بود. قیمت ازدواج که یک منبع مهم عاید سنتی نیز در اطراف بود، به مبلغ ۳۰۰ افغانی کاهش یافت بود، وخانواده های سنتی را عصبانی می کرد، چنین شیوه های برخوردی نوعی تجاوز به ناموس مردم محسوب می شد چنانچه آغاز گر قیام نیز کشته شدن چندین تن معلم های سواد آموزی در ولسوالی پشتون زرغون بوده است. به نظر من نباید شکی وجود داشته باشد که سواد آموزی پروسه خوبی است و ممنوع شدن پیشکش، همان پول قیمت از دواج که از جانب خانواده دختر گرفته می شود روش نیکی است. اما انتخاب راه و میتد آن خیلی و خیلی خراب وناشیانه بود. شما تصور کنید اراضی یک مالک زمین در یک قریه بگونه ی پنج جریبی توسط مسئولین دولت توزیع می شد، صاحب زمین باید به وقت توزیع می آمد ودر آن مراسم شرکت می کرد وهمراه با دیگران فریاد می زد مرگ بر فیودالزم؛ افغانستان کجا و مرحله رسیدن به فیودالزم کجا است؟. در واقع چنین عمل کرد و روش های زمینه قیام را فراهم کرد.
هر چند بعضی ها گفته یا نوشته اند برخورد خشن وروش توهین آمیز و نسنجیده شده آقای نهضت والی هرات باعث قیام شده است، چنین ادعای شاید در حد معینی درست باشد، اما در کل قیام حوت نتیجه عملکرد یک فرد نبوده و نمی باشد. شما باید به خاطر وقوع این رویداد رجوع کنید به هدف ها، ستراتیژی ها، پالیسی ها و برنامه های یک مکتب فکری بنام مارکسیزم و لینینزم که بسیار ناشیانه بدون در نظرداشت شرایط عینی جامعه از لحاظ پذیرش در کشور، به ویژه شهر مذهبی هرات تطبیق می شد. بهتر است بگویم خیلی عوامل دست به دست هم دادند تا پانزده هم حوت موقعکه معلمین در قریه سلمی تهدید کردند که ما خانم ها و دخترخانم های تان را به زور شامل صنف درسی می کنیم تا درکنار مردها درس بخوانند و مردم به مقابل شان ایستادند؛ در رویا رویی مسلحانه معلمین وتعدادی از مردم کشته شدند، در واقع این رخداد آغاز قیام مسلحانه بود. هرچند درگام نخست رویداد قریه سلمی ولسوالی پشتون زرغون به شدت سرکوب شد تعداد زیادی کشته، زخمی و تعداد دیگری دستگیر شدند.
اما یک هفته بعد مردم ولسوالی غوریان به تاریخ ۲۳ حوت حرکت را پی گرفتند و درادامه فردایش جمعه بیست چهارم حوت این خیزش به شهر هرات از بازار قندهار آغاز شد. مردم هرات قیام کردند و در ادامه بادغیس، فراه، غور، نیمروز، بخشی از ولایت های فاریاب وهلمند این حرکت سترگ را ادامه دادند. شگفت آور اینکه مردم غرب کشور با دست خالی به مقابل توپ وتانک یورش بردند و صدها تن کشته و زخمی شدند تا به استثنای مراکز که گفته آمد، هرات برای مدتی تحت کنترول واداره خود قرار دهند و زمان طولانی تری ولایت ها و ولسوالی های دور دست هرات و ولایت های همجوارتحت کنترول مردم باشد؛ چون تا قوای هرات بدان جا رسید گاه بیشتری سپری شد. من بیشتر قیام بیست چهار حوت گفتم تا قیام بیست و چهارم حوت هرات؛ چون این افتخار هرچند که از هرات آغازید اما مربوط به تمام ولایت های که گفته آمد می شود، بورس گرومف در کتابش از پیوستن ولایت های بادغیس، فراه ، غور و فاریاب به قیام یاد کرده است و بگویه دیگر اعتباری به همه کشور است. نباید فراموش شود که از سوی دیگردر جریان تحقیق و برسی ها نقش نیروهای چپ-شعله ای ها- سخت مورد توجه جدی قرار گرفته بود.
یکی از موارد بحث انگیز کمیت دقیق تلفات مردم ملکی در این رویداد است، چه کسانیکه مستقیم به قیام شرکت داشتند ویا به هر دلیلی کشته شده اند، می باشد، که آمار های ارایه شده بیشتر بر مبنای حدس گمان است. کشتار مردم ملکی را می شود به چند بخش تقسیم کرد هر چند که نه دولت وقت آمار دقیق ارایه داده است؛ نه مجاهدین توانستند شمارش قابل قبول بر مبنای مدارک ارایه دهند و نه کاوش گران سیاسی وفرهنگی که نوشته اند توانسته اند شماره مشخص را ارایه بدهند. امیرمحمد اسماعیل خان در دوره زمامداری اول شان به هرات کمسیونی را تحت ریاست معاون ولایت حاجی میرعبدالخالق تشکیل دادند و ازطریق رسانه های محلی تبلغیاتی گسترده ای برای ثبت شهرت قربانیان توسط نزدیکانشان درکمسیون مربوطه، صورت گرفت. ولی این کمیته نیز نتوانست اماری که حاکمیت انتظارش را داشت، ارایه دهد ومتاسفانه نتوانست حتا تعداد تلفات را تخمین بزند. به نظر من واژه هزاران تن شاید مناسب باشد که بگویم این گونه ودراین مناطق جان های شیرین خود را از دست داده و به شهادت رسیده اند:
– روز بیست چهارم حوت وجریان چند روز قیام همزمان با یورش مردم مسلح وغیرمسلح و شهروندان عادی گهگاهی با تیشه و تبر، بیل یا کلنگ به مراکز امنیتی، پولیس، ماموریت های چند گانه، ادارات دولتی صد ها تن در شهر هرات کشته و کمیت بیشتری زخمی شدند.
ادامه دارد …
ممنون از تحلیل زیبا و جامع تان جناب آقای عظیمی گرامی ، سعادتمند و سرافراز باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا