اختران واژه های مشتعل اند …
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه ۱ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۴ خورشیدی – ۲۲ جون ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
اختران واژه های مشتعل اند …
سایه ی سایه ی خودت گشتی، آن سر پر ز آفتاب ات کو؟
سینه ات لانه پریدن بود، چه شد آن قلب پر عقاب ات کو؟
اختران واژه های مشتعل اند، که ز سر پنجه ات گریختهاند
چه فزودی به شاهنامه عشق، قلم و قصه و کتاب ات کو؟
زلزله سکته کرده ، طوفان مرد، آسمان سنگی از سکوت شده است
تا ز سیم ستاره نعره جهد، زخمه بر کاسه ی رباب ات کو؟
مانده ققنوس ها به خاکستر، سر ز آتش برون ن می آرند
درٍ تاریخ عشق را بگشا ، انقلابی در انقلاب ات کو؟
تو که می دادی از سر و سینه، مژده بحر را به صحرا ها
چشمه ها کور شد میان سر ات، آن زلال روان و آب ات کو؟
از جهان و خودت نهان گشتی ، پشت کردی به شهر بیداری
تا که اندیشه ات جذامی شد، چهره ی پشت آن نقاب ات کو؟
عشق طوفان پرست تا خوابید، زندگی سر نهاده در تابوت
سر کشد عشق تا به سرمستی، خم و خمخانه شراب ات کو؟
جنگل دست ها و پرچم ها ، تا که این دشت را بپوشاند
آن صلا آن صدای آتش بار، سینه، آن کوره ی مذاب ات کو؟
صبر را دفن کن به دیروزت ، کوه ها را چو رود جاری کن
جناب استاد فارانی عزیز همچون گذشته زیبا و دلپذیر سرودید ، قلم تان همیشه رنگین باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی