پیمان شکن ها
تاریخ نشر: دوشنبه ۱۳ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
پیمان شکن ها
طبيبا از سر بالين من آهسته تر بر خيز
كه ترسم زينبم داند پدر بارى سفر بسته
بماند زينبم بارى ستم هاى جهان بردوش
نخواهد زاده مادر مثل او انسان. بر جسته
ازآن روزى كه مولايم محمد (ص) رفت از پيشم
تمام دوست و دشمنها به مرگ من كمر بسته
شدم تنهاى تنها بى كس و بى ياور و مظلوم
شده جًزدرگه خالق ديگر درها به من بسته
بودم من حيدرى كراركه كندم درب خيبر را
وحا لا من شدم تنها چه شد اسلام وارسته
اگرمن ذولفغارگيرم كشم اين ناجوان مردان
ديگراسلام نه خواهد ماند شوند آنهاهزاردسته
گرفتم گوشه گيرى و نشستم گوشهً خانه
كه گويا نيستم من شير غراى كمر بسته
بود پيروزى اسلام ز ضرب ذولفغارى من
وحالا گشته ام بى كس به كنج خانه بنشسته
و گفتم بر پسر آندم که اینک قاتلِ من را
پذيرايى كنيد وي را اگر چه فرقم بشكسته
به شهرى كوفه من بودم پدر بهرى يتيمانش
كي ميگيرد خبرزين پس كي نان آورشان هسته
به دنيا آمدم من خالقا در خانه ی پاكت
شهيد گشتم درمحراب چو بودم من شايسته
چوخرسندم از اينكه مي روم من پيش زهرايم
چه خواهند آن یتمیان بعدِ من با آن دلِ خسته
هزاران دشمنِ خونخوار نا انسان سر راه اند
که هریک بد تر ازحيوان همه ازدين بگسسته
منم آن یارِ یغمبر که گفت روزِ قدیر آنجا
بگفت من كنت مولايى على مولاى او هسته
ولی بنگر قدح بشكست و پيمانها دگرگون شد
و آن پيمان شكن ها کرده اند تهمت بمن بسته
روم ازپيشتان مردم ولى با صد هزار ارمان
جفا دیدم من از جمعی که بر دشمن دلبسته
شكايت مى كنم من از شما در نزد پيغمبر
ببين اين امت خود را چسان این قلب بشكسته
حنيفه آرزویش بود اگر مى زيست در آن ایام
و جانش را فدا می کرد برای دین پیوسته
حنیفه ترابی بهنام
بانو بهنام گرامی قلم تان همیشه رنگین و طبع تان رسا بادم ، سعادتمند باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی