اُشترِ بخت
تاریخ نشر جمعه پنجم سنبله ۱۴۰۰– ۲۷ آگست ۲۰۲۱ هالند
کاروان در طلب صلح به منزل نرسید
اُشترى بخت در اين قافله از پا اُفتاد
پاسبانان همه در خوابِ عميق رفت فرو
گوشه بگزيده و هريك تك و تنها افتاد
ارگ نشينان همه در فكر نبودند روزى
پاى سنجيده گذاريم مبادا اُفتاد
حشمت و جاه و جلالِ همه برخاك يكسان
ظالم از ظُلم سِتم پيشه ز بالا اُفتاد
جامِ بدمستى حاكم بشكست باده بريخت
لرزه بر جان و تن و آنهمه اعضا اُفتاد
ساقى از جوش و خروش مانده افتاد بزمين
دست بشکسته از گردنِ مينا اُفتاد
آهِ مظلوم گلو گيرِ بسى قصر نشين
آنهمه اشكِ فرو ريخته دريا اُفتاد
قدرتِ خالقِ يكتا كرم اش را بنگر
در بدر در دلِ هر قصر چسان جا اُفتاد
اينكه فردا چه شوَد باز خدا ميداند
كس ندانسته ( فروغ ) اين همه غوغا اُفتاد
فروغ 27/8/2021
جناب فروغ عزیز تشکر از سروده عالی و مملو از احساس تان. این ارگنشینان وطنفروش و سپیدار های خایین و فاسد سالها بخاطر قدرت و دالر مردم عزیز مارا تباه ، گروگان و به شهادت رساندند و کشور عزیز ما را دودسته تقدیم دالخور های پاکستان کردند. لعنت به این چپاولگر ها. مهدی بشیر
بشير عزيزو گرامى ام بسلامت باشيد ممنون زره نوازى و تشويق جناب شما