خاطرات مردم
تاریخ نشر چهار شنبه ۱۲ جوزا ۱۴۰۰ – دوم جون ۲۰۲۱ هالند
تو آخر ميروى زين دهر قصرو جاه ميماند
غلام و نوكرو چاكر ، زن و خرگاه ميماند
تكبر با غرورو كبرو خود خواهى روَد با تو
ولى جاى قدم در باغ تفريحگاه ميماند
تو از اين دارِ فانى ميروى با اين همه مٓستى
مگر دار و ندار و حشمت و بارگاه ميماند
تو زينجا ميروى دستِ تهى اما نميدانى
همه اندوخته هاى رشوه و تنخواه ميماند
به پُشتت كوله بارِ از گناهان و سفر كرده
جنايت پيشه هاى با بوُد همراه ميماند
بخاكِ تيره و تار ميسپارند ، واى بر حالت
بناي بر سرِ خاك همچو نفرين گاه ميماند
تمام آرزو ها با تو يكجا دفن ميگردند
قباى فيشنى و بسترِ دلخواه ميماند
سر انجام ميروى زرعِ نفاق از تخم بدبختى
كه بنمودى به مغزِ جاهل و ناگاه ميماند
تو زينجا ميروى در خاطراتِ مردم اين شهر
( فروغِ ) قصه ها در ذهنِ هر آگاه ميماند
فروغ /6/2021
تو آخر ميروى زين دهر قصر و جاه ميماند
غلام و نوكر و چاكر ، زن و خرگاه ميماند
فروغ عزیز، خیلی زیبا و واقعیت ها را در سروده ات بیان نموده اید . درود بشما. مهدی بشیر
از سروده (خاطرات مردم) محترم حسن شاه فروغ باید پند گرفت. صحتمندی وموفقیت برای شان از دربار خداوندج تمنا می نمایم.
درود خداوند برشما باد بشير عزيزو گرامى ممنون محبت تان زنده باشد