دوغزل از دو دوست هم طبع
تاریخ نشر دوشنبه ۲۰ حوت ۱۳۹۷ – ۱۱ مارچ۲۰۱۹ – هالند
محترم استاد سید جلال علی یار
ملبورن – استرالیا
شمع محفلها
ضمیرِ فطرتم را معدن لعل و گهر کردی
وجود خاکیم گنجینۀ از سیم و زر کردی
در آغوش فراقت دل تپد هر صبحدم لیکن
ز تابِ جلوۀ خود شام هجرانم سحر کردی
به دستور محبت نقد جان در پایت افشانم
حیاتِ تازه بخشیدی که از خاکم گذر کردی
سرِ سوداییم تا چند در بزم وفا سوزد
بیا ای شمع محفل ها که قلبم پر شرر کردی
من از نا دیدنت تنها نیم محروم بینایی
جهانی ای چراغی چشم عاشق بی بصرکردی
به کنج لعل میگونت هزاران رمز پنهان است
شکستی این معما را و بر جانم اثر کردی
سخن ازعشق گفتی سوختی جان ودلم بس کن
«جلال »ازداستان خود مرا خونین جگرکردی
به استقبال غزل زیبایی از دوست فرهیخته ام
جناب محترم سید جلال علی یار سروده شد.
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا
نهم مارچ 2019
اثر
مرا ای نازنین بنگر چسان خون جگر کردی
شب تاریک دل را در فراق خود سحر کردی
نمی دانی که در غربت سرای آرزو هرشب
دل تنهای محبوبت اسیر چشم تر کردی
پریشان حالی ام بنگر و سودای که من دارم
چرا ای بیوفا اینطور ز کوی من گذر کردی
میان سینه ام دردیست که گویا تو نمیدانی
که این مرغ دلم را اینچنین بی بال و پرکردی
سزاوارِ دلِ عاشق نمی باشد پریشانی
چرا از من بریدی و خودت عزم سفر کردی
درون مکتب دل آرزو هایی دلم باقیست
کشیدی خط بطلان و دلم را دربدر کردی
خوش آنروزی که بینم بار دیگر در برم آیی
بیا بنگر« بشیر» امشب چسان برمن اثر کردی
درود ها نثار شاعران گرامی آقایان استاد سید جلال علی یار و قیوم بشیر هروی ، سروده های زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
برادر گرامی ام مهدی جان عزیز از محبت و لطف بی پایان تان صمیمانه تشکر و قدردانی نموده سعادتمندی و سرفرازی شما را تمنا دارم.
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی