” چشمِ شیشه یی”
تاریخ نشر جمعه ۱۱ حمل ۱۳۹۶ – ۳۱ مارچ ۲۰۱۷ – هالند
” چشمِ شیشه یی”
از: محترم شفیق احمد ستاک – کابل
با چشم شیشه یی چو ” فِلش Flash” میزنی، بزن
حرف هر زمان ز جنگ و ” کِلش Clash” میزنی بزن
از لِست دوستانِ قدیم و جدیدِ خویش
نام مرا ” کراس Cross” و ” سِلَــش Slash” میزنی بزن
پیکی ز آبِ دیده و از خونِ عاشقان
با ناز و هم به صد کش و فَش میزنی، بزن
خود را برای غیب نمودن ز چشمِ من
در بیر وبارِ ساعتِ ” رَش Rash” میزنی بزن
درمارپیچ تختۀ عشق زمان ما
هردم اگر دو پنچ و دو شش میزنی بزن
چون دیوِ قصه های قدیمِ زبانِ ما
ما را به کوهِ “قاف” و ” حَبَـــش” میزنی بزن
یا اینکه با گزینۀ دیگر، وجودِ من
در دشتهای گرمِ عطش میزنی بزن
یاد مرا ز خاطر خود هیچگاه مبر
تابوت من، درونِ ” تِرَش Trash” میزنی بزن.
چلیپا زدن، خط زندCross:
خط زدن، بریدن Slash:
برخورد، تصادم، جنگ، Clash:
آشغال، زباله، خاکروبه Trash:
تشکر از جناب محترم شفیق احمد ستاک ، سروده زیبا و عالیست. موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر