حب وطن
تاریخ نشر چهار شنبه ۱۷ سرطان ۱۳۹۴ هشتم جولای ۲۰۱۵ هالند
حب وطن
سید همایون شاه عالمی
آن مرغ غزلخوان كه در صحن چمن نيست
گر هست غمين است كه در شور و پَرن نيست
در باغ كه آتش شده جز زاغ و زغَن نيست
در پهنه ي كابل دگر آن سر و سمن نيست
لبخند به هر گوشه ي لب موج بزَن نيست
استاد هنر مرده ، كه آوازه ي فن نيست
كو حب وطن نيست چرا حب وطن نيست؟
از بسكه دراز است ببين دست خيانت
برباد شده از وطن اخلاص و صداقت
از لفظ دري دور شد آن اوج نزاكت
فرهنگ و تمدن به كجا؟ نيست نظافت
از تن شده بيرون بخدا رخت شرافت
آن روح ز غيرت چه شده نيست بتن نيست
كو حب وطن نيست چرا حب وطن نيست؟
***
امواج كثافت شده در كابل زيبا
زبّاله روان است سر و زير به دريا
دلهاي قصي بنگري هر جاي چو خارا
اين حالت شهر است بسي حوصله فرسا
گفتار و نصيحت نشود، هيچ فريبا
اين مادر ميهن دگر آن باغ عَدن نيست
كو حب وطن نيست چرا حب وطن نيست؟
اين نسل جوان بيش كه (ديسكو) صفتان اند
در مفلسي خويش بسي نغمه زنان اند
با خويش نه آميخته و با دگران اند
با كبر به سر بنگري محتاج قِران اند
از علم بپرسي بسي خاموش زبان اند
در هر سخن بيهوده جز ردّ و جَفَن نيست
كوحب وطن نيست چرا حب وطن نيست؟
***
در راه ترقي به خدا رنجه قدم نيست
اندر هوس و پول دگر خطّ و قلم نيست
در هر سري بنگر كه بجز فكر شكم نيست
اي وا به گلوي همه جز عقدة غم نيست
دلسوز كسي نيست ، به آن ديده اي نم نيست
سوز دل عشاق در اين دشت و دمن نيست
كو حب وطن نيست چرا حب وطن نيست؟
***
بيجا شده گوئي بسي چوگان وطن را
اين خواب چنان برده نگهبان وطن را
غافل شده از خويش كه دهقان وطن را
پروا نكند حال پريشان وطن را
تا گرد خيانت زده عنوان وطن را
در فكر وطندار خود و درد و محن نيست
كو حب وطن نيست چرا حب وطن نيست؟
سید همایون شاه “عالمی”
درود به عالمی عزیز ، سروده زیبا و مملو از احساس است . از خواندن آن لذت بردم . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
ممنون شما جناب مهدی بشیر و خداوند شما را اجر دهد با این همه زحمات تان برایتان سعادت دارین را استدعا دارم.