گُل واژه هاى درد
تاریخ نشر سه شنبه نهم سرطان ۱۳۹۴ – ۳۰ جون ۲۰۱۵ هالند
گُل واژه هاى درد
حسن شاه فروغ
9 / 4 / 1394 کابل – افغانستان
اين يك غزل فداى تو اى يارِ نازنين
اى شوخِ پُر تغافل و اى دردِ واپسين
انگشترى شعرِ مرا پُشتِ پا مزن
ياقوتِ ازجفاى تو حك گشته در نگين
گُل واژه هاى دردِ ترا شرح ميدهم
دربينِ سنگدلان، بتو كردم صد آفرين
باشى خبر سفينه ى مهرِ تو عاقبت
كرد انفجار، بر دل ام افتاد بر زمين
ديگر مسافرِ غم و غم خانه نيستم
نَى هم گداى كوى تو گرديده بعدازين
گفتى هزار بار برو تركِ من نما
بر آرزوى خويش شدى كم كمك قرين
شيطان چراغِ عشق تو در كُلبه ام بمُرد
زين بعد فروغِ من نبوَد نزدِ تو رهين
ح- فروغ كابل
9 / 4 / 1394
فروغ عزیز به سلامت ، بازهم سروده زیبا و مانند همیشه عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر