ادبیات دری
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۷ مارچ ۲۰۱۴ م هالند
ادبیات دری
قسمت نهم
سید همایون شاه (عالمی)
۲۷ مارچ ۲۰۱۴ م
کابل – افغانستان
۸- ۱ : فشرده اهمیّت و نقش زبانشناسی:
دانش زبانشناسی را، زبانشناسی گویند. به سخن دیگر، به خوانش گرفتن دانشی زبان، زبانشناسی گفته میشود. بررسی و آموزش زبان کهن است. دانشمندانی از قبیل (پانی نی)، (ابوالاسود دویلی)، (خلیل ابن احمد)، (سیبویه)، (ابوعلی سینا)، (ناصرخُسرو قبادیانی)، (ابو نصر فارابی) در خاور زمین؛ (افلاتون)، (ارستو)، (تراکس)،(وارد)،(دونا توس) از باختر زمین کار های بارارزشی دربارۀ زبان انجام داده اند. اما کار های ایشان به مانند کار های زبانشناسان امروزی نیست.
پژوهش زبانی امروز رهنمودی است، نه هدایتی. زبانشناسی به چم دانشی خویشتن فراوردۀ نیمۀ سدۀ نزدهم میلادی است.
زبانشناسی دارای رشته های فراوانی است. ازدیدگاه پژوهشی به گاهپژوهشی (پژوهش و بررسی درزمان) و ساخت پژوهشی بخش میشود. زبانشناسی از دیدگاه هستی خویشتن در چهار دسته دیده دیده شده میتواند؛ : (۱) رشته های هسته یی (۲) رشته های وابسته و پیوند رشته یی (۳) گاهفرو جاهشی (فرو کاری در درون روزگار) (۴) اندازشی.
آواشناسی، واجشناسی، دستور( واژکشناسی، جمله شناسی)، واژه شناسی و چمشناسی از رشته های هسته یی به شمار میروند. رشته های پیوندی، این دانش ها را دربر میگیرند: زبانشناسی فلسفی، روان زبانشناسی، زبانشناسی سیاسی، گروه زبانشناسی، مردم زبانشناسی و دیگران. زبانشناسی تاریخی و مقایسی تاریخ زبانشناسی، متن شناسی، دستور تاریخی، تاریخ تحول زبان زبانشناسی تشریحی و دستور همزمانی و درزمانی از دانش های مهم گاهفروکاهشی اند. از نگاه اندازشی، این دانش ها به خویشتن چهره میبخشند: دیباچۀ زبانشناسی زبانشناسی نظری، زبانشناسی همه گانی ، نقد زبانی، یا (زبانشناختی) و اسلوب شناسی.
دیباچۀ زبانشناسی: دانشی است که از مبادی، رشته ها و اساسهای زبانشناسی به رنگ بسیار کوتاه سخن میزند.
واژه ها سرمایۀ زبان بشمار میروند. زبان مَنِش بخش آدمی بوده بارور است. آفریدگان دیگر نیز دارای زبان هستند مگر زبان ایشان بارور نیست. مغز توانایی آدمی در فهم و درک زبان آفریدگانِ دیگر اندر کار است. ازین نگاه زبان چنین شناسانیده میشود: پدیده یی است که اندیشه یی را، آگاهانه به ما انتقال میدهد. بربنیاد این شناسایی زبان به دو بخش دیده میشود: زبان همه گانی، زبان ویژه گانی. زبان همه گانی به شکل زبان انسانی و غیر انسانی دیده میشود. زبان انسانی و یا ویژه گانی دو شاخه را در خود دارد: زبان گویا و زبان خاموش. زبان گویا، گفتار و نوشتار را دربردارد. زبان خاموش به بینشی، حسّی و ادراکی بخش میشود. زبان غیر انسانی دارای دو تندیس است: جانداران و بیجان. جاندار دو زبان بخجوشی (فرعی) را در خود دارد: گیاهی و زنده جانی. زبان بیجان چهار بهره را، دارا میباشد: اشاری، نشانه یی، رایانه یی (کمپیوتری) و فنّی.
از دیدگاه شناخت شناسی( دانش معرفت) زبان، به زبان ملکوتی و زبان انسانی چهره کشیده میتواند. زبانهای وحی سروشی و دل (الهام) زبان ملکوتی را میسازند. زبان انسانی به دیداری و شنیداری بخش میگردد. باز، زبان دیداری به زبان ادبی، دانشی، عرفانی معیاری چهره میگشاید. زبان شنیداری به نوبۀ خود زبان کودکان، بزرگسالان، مردان، زنان، تودگان، برجستگان و دانش یافته گان را در برمیگیرد. زبان از دید هستی خویش در این جهان به دو سیما دیده شده میتواند: ساخته (مصنوعی) و سرشتی (طبیعی). زبان نظامی از آواز های چم آفرین است. آواز ها واژه ها را میسازند. باز واژه ها هستیبخش جمله ها میشوند. جمله ها اندیشه را گذار میدهند. زبان نظام نمادیی است که در آن وابسته گی سرشتی و نیازمندانه را بین چیز یا اندیشه و نام آن نمیتوان یافت چه نشانۀ زبانی اختیاری میباشد. (سوسور) زبانشناس نامدار سویسی این پدیده را به رنگ روشنی نشان داده است. از این برمی آید که زبان مجموعه یی از نشانه هاست که در گروه فرهنگی روی پذیرش را دیده است. این وقتی از قوه به کردار(فعل) می دراید که به گفتار چهره می گشاید. به همین سبب (سوسور) توانایی ارائه اندیشه را به زبان و گفتاربخش نموده است. زبان پدیدۀ ارتباطی نیز است. ازاین روی، زبان فراورده یی از نماد های چمساز قراردادی، اکتسابی و فرهنگیی است که افراد گروه زبانی بین خود برای افهام و تفهیم بکار میبرند.
زبان آدمی از زبان جانداران بی سخن فرق دارد. زبان آدمی بارور است و از جانداران نا بارور. زبان جانداران غریزی است و از آدمی اکتسابی. زبان ناآدمی یکنواختگرا بوده و از آدمی نا یکنواختگرا است. در زبان جانداران به ظاهر قضیۀ (افراس) واژه و بیان اندیشه بکار نمی رود. با اینهم، به روی گفتۀ کتابهای مقدس جانداران، دارای زبان هستند.
زبان دارای ساختمان است. ساختمان زبان دستگاه (نظام) آن نیز گفته میشود. ساختمان زبان دو رنگ چهره دارد: ساختار و چم (معنا) نخستین دستگاه (نظام) کوچک زبان، دستگاه آوازی آن است که تهداب بنیادی (اساسی) زبان را میریزد. از خوانش و بررسی (مطالعۀ) آواز های زبان دو دانش یعنی آوا شناسی و واجشناسی پا به میانه میگذارد. دومین دستگاه (نظام) کوچک زبان دستگاه واژگانی آن است. تمام ذخیرۀ واژه یی یک زبان را، واژگان آن زبان گویند. واژگان زبان به دیگر دیسی بیشتر روبرو میشود. از بررسی دستگاه (نظام) واژگانی، واژه شناسی، چمشناسی، و ریشه شناسی به میان می آید. سومین، دستگاه (نظام) کوچک و اما زیر بنایی زبان دستگاه دستوری آن است. از استوار ترین دستگاه (نظام) زبانی دستگاه دستوری است که به تغییر کمتر روبرو میشود. از آموزش دستگاه دستوری، واژشنهای واژکشناسی و جمله شناسی به خویشتن سیما میگیرند. از همیاری آخشیجان واژگانی و دستوری اسلوب شناسی هستی می یابد. چون چند دستگاه و نظام، دستگاه یگانۀ زبان را هستی میبخشد، زبان نظام نظام گفته میشود. نظام دستوری زبان ها از همدیگر فرق میدارند. برخی زبانها، دارای دستگاه ساده بوده برخ دیگر دارای دستگاه پیچیده اند. آخشیجهای گونه گون زبان در ساختمان آن باهم پیوند نزدیک دارند. آوا ها نقش سازنده گی دارند؛ در حالی که واجها ایجاد چم (معنا) مینمایند. واژکها هم دارای مفهوم اند و هم دارای چم. واژه ها، بیشتر وظیفۀ نامدهی دارند. جمله ها خبر میدهند.
زبان پدیدۀ همگروهی است نه سرشتی. زبان در توده گان (اجتماع) به وجود می آید، رشد، تکامل و پیشرفت میکند. زبان شرط مهم هستی توده گان و پیشرفت های همگروهی میباشد. بدون زبان گروه آدمی و بدون گروه آدمی زبان به پیشرفت (تکامل) خود رسیده نمیتواند. و فرهنگ و تمدن به وجود نمی آید. زبان سازواره (ارگانیزم) نیست. زبان افزار کار نیست و بدون افزار کار تکامل و پیشرفت مینماید. زبان به همه گان خدمت می نماید.
زبان گذار دهندۀ اندیشه است. اندیشه بدون زبان و زبان بدون اندیشه هستی نمیداشته باشد. ما نخست می اندیشیم و سپس سخن میزنیم. قانون اندیشه از راه سخن اندیشی و قانون زبان از راه زبانشناسی مورد فروکاری قرار میگیرد.
تا اینجا از نسخۀ (اهمیت نقش زبان ) چاپ وزارت تحصیلات عالی افغانستان به کوشش استاد رهنما : نصر تقدیم شما شد.
ابن سینا و ابتکارات زبانشناسی
این بخش در دو دهه اخیر چنان گسترش یافته است که بجز زمینه های نظری و علمی محض، کاربرد های مختلفی مانند:
( امور آموزش زبان) مورد استفاده قرار گرفته است
ابوعلی حسین بن عبد الله بن سینا در سال ۳۵۹ – ۳۷۰ هجری – در روستایی در حوالی بخارا چشم بر جهان گشود . پدرش عبد الله اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت – وی متولد اگست ۹۸۰م و متوفی ۱۰۳۷ م در همدان میباشد.
……..شک نیست زبانشناسان بسیار مدیون توسعۀ رشتۀ الکترونیک هستند.چون بدون یاری آن رشته و وسایل و ابزار آزمایشگاهی نمی توانستند به پیشرفتهای چشمگیرکنونی در رشتۀ زبانشناسی تجربی و آزمایشی نایل گردند.در آزمایشگاه های کامل رشته ی فونتیک دستگاه های مختلف تجربه گفتارمانند طیف نگار ( سپکتروم ) صوتی و دستگاه ایجاد گفتار بطریق مصنوعی و حتی تأسیس تحریر فونتیک مورد استفاده پژوهشگران واقع می شود.
غالباً درکتاب های زبانشناسی هنگام ذکر تاریخچۀ زبانشناسی بررسی اصوات گفتار را یکی ازپدیده های جدید تلقی میکنند و برداشتن گام های اولیه این زمینه را به پژوهشگران غرب نسبت می دهند و غالباً در این تاریخچه ها فقط سهمی برای یونان و روم قائل هستند و اگر براثری در شرق اشارت کنند فقط بذکری از پانی نی دستورنویس زبان سانسکریت (قرن ۴ ق.م) بسنده میکنند.
گویا اینکه درسایرعلوم مانند تاریخ، جغرافیا، نجوم، ریاضیات،فلسفه و موسیقی آنطور که باید و شاید حق پژوهندگان و دانشمندان شرقی و دوران درخشان تمدن اسلامی ادا نشده است ولی ازآن جا که موضوع این مقاله دربارۀ زبانشناسی و تتبعات ابن سینا دراین رشته است فقط بذکرمسایل موضوع اخیرالذکرآن هم باجمال اکتفا می کنم.
نوت: متون فوق نظریات محققق محترم ساسان اسپانتا است، تا جائیکه من دانسته ام علما اصلاً اهمیتی بر کجایی بودن کسی نداده و برداشت علمی و دانش هر دانشمندی را به نهایت امانت داری انعکاس میدهند – چنانچه در ( نشنل انستستسوت آف ساینس) یعنی مرکز تحقیقات ساینسی ایالات متحده امریکا نام های دانشمندان بزرگی شرقی مانند: غزالی ، رازی و ابن سینا در بالای لست بزرگان آمده و پژوهشهای ایشان مورد کاربرد دانش آموزان و پژوهشگران ساینسی آن حوزه قرار دارد.(همایون عالمی)
….همانگونه که اشاره رفت اهمیت بررسی ویژگیهای گفتارباعث شده است بخصوص در سه دهه اخیرکتاب ها و انتشارات مربوط باین رشته بطریق سلسله وار بیشتر شود و نویسندگان غربی هنگامی که بذکر تاریخچۀ مطلب می پردازند،تلاش های اولیه را با ارج بسیار یاد می کنند و درکتاب های زبانشناسی پویندگان نخستین را بسی گرامی می دارند. درروزنامه اخبار مصور لندن شماره ۱۵ مارس ۱۸۷۳م خبری خواندم که نقل آن جالب است.
روزنامه مذکور در جزو اخبار سخنرانی های علمی خبری را با آب و تاب فراوان نقل کرده و می نویسد {پرفسور روترفورد Rutherford دکتر در طب ،درنهمین سخنرانی خود اعضا گفتار انسان را شبیه به سازهای بادی (مانند فلوت) کرده و می گوید که دریک نَی ساده صوت فقط از ارتعاش نی ایجاد نمی شود، بلکه ستون هوا ارتعاش پیدا می کند. تارهای صوتی انسان نیزبهمان ترتیب درنای جریان هوای مرتعش ایجاد می کند و دهان و بینی مانند محفظه ی تشدید کننده صوت در ساز ها نقش تشدید دهندگی دارند و درنتیجه اصوات فرعی ایجاد می کنند}.
اشاره دیگری که غالباً هنگام ذکر تاریخچۀ بررسی علمی گفتاربمیان می آورند به فیزیکدان معروف آلمانی (هرمان فون هلم) هولتس Helmholtz است.در کلیه یی تاریخ نویسی ها حتی در مواردی که رشته های سنتی زبانشناسی مانند دستور نویسی مطرح می شود.ازفلاسفه ی یونان و کتاب های لاتین نام می برند. و چنین تصور می کنند که بین زمان پانی نی (۴۰۰ ق.م) و کتاب دستور زبان سانسکریت، و بررسی های ( ویلیام جونز) درآغاز دو قرن اخیر مبنی بر یافتن خویشاوندی بین زبان های سانکسریت و اوستا و لاتین،هیچ بررسی دیگری بجز نوشته های یونانی، راجع به دستور زبان انجام نیافته است و ذکری از آثار دانشمندان تمدن درخشان اسلامی مانند خلیل بن احمد و سیبور و الکتاب او بمیان نمی آورند.
یکی از زبانشناسان بنام (پیدرسَن) Holger Pederse در کتاب علم زبانشناسی در قرن نوزدهم و روش ها و نتایج آن مینویسد:{جهان باستان (یونان و رم) میراث غنی با ابهامتی دربارۀ زبان برای اروپا بجای نهاد. گسترش مسیحیت یکی از مراحل علم زبانشناسی اروپائی را تحت تاثیر قرار داد و باعث اولین گسترش افقهای زبان شد. همچنین زبانشناسی جدید بسیار مدیون آئین بودایی است}.
البته منظورش از بودائیت اشاره به پانی نی دستور نویس سابق الذکرهندی است. نویسنده ی کتاب مذکورچنین ادامه می دهد.
عجیب است که نامبرده یکسره کوشش عظیم دانشمندان جهان اسلام را در تدوین صرف و نحو عربی یا دقت نظرآنان را در علم تجوید و اثر بسیار مهم ابن سینا را که مورد بحث ما میباشد کاملاً نادیده گرفته یا اصلاً زحمت بررسی بخود نداده است.
یکی ازآثاربسیار مهم که در بررسی اصوات گفتار بجای مانده است رساله مخارج الحروف یا اسباب حدوث الحروف تصنیف شیخ الرئیس ابوعلی سینا است.
گویا اینکه شهرت ابن سینا بیشتر بمناسبت تألیفات او در رشته ی طب و فلسفه است و رساله ی مخارج الحروف را جهت هدیه به یکی از بزرگان وی یعنی ابومنصور محمدبن عمربن الجبان نوشته، ولی بهرحال این مسئله لازم بذکراست که رساله ی ابن سینا در حکم یک گنجینه بسیار پرارزش علمی در زبانشناس بشمار میرود.
رسمی از شرح مخارج الحروف شیخ الرئیس بوعلی سینا
مطلب جالب اینکه ابن سینا در تحقیق خود روش کاملاً علمی بکار برده که با روش رده بندی صامت ها و مصوت ها در امروز بسیار مشابه و نزدیک است. این رساله دربارۀ چگونگی پدید آمدن اصوات گفتار و توصیف آن در زبان عربی و برخی اصوات خاص زبان پارسی دری و چند زبان دیگر نزدیک بدان است.
ابوعبید جوزجانی شاگرد ابن سینا تألیف این کتاب را در اصفهان ذکر می کند و بدان مناسبت باید تألیف آن را بعد از سال ۴۱۴ هجری قمری تلقی نمود. این رساله در اصل بزبان عربی نوشته شده و اصل متن و ترجمه پارسی آن توسط استاد محترم آقای دکتر پرویز ناتل خانلری و در ۱۳۳۳ خورشیدی جزو انتشارات دانشگاه تهران انتشار یافت.
ابن سینا در آغاز رساله سبب تألیف کتاب را شرح داده و فهرست مطالب کتاب را ارائه می دهد. بخش نخست رساله به سبب پدید آمدن صورت نگاشته شده. نگارنده این سطور نظرات و توضیحات ابن سینا را در مورد مختصات واحدهای گفتار زبان عربی و پارسی با وسائل آزمایشگاه فونتیک مورد بررسی قرار داده و این بررسی را بطور مختصر بشرح زیر ذکر میکنیم:
– بخش نخست رساله ابن سینا دربارۀ سبب پدید آمدن صوت است.ابن سینا با دقت خاص سبب پدید آمدن صوت گفتار را چون موج زدن ناگهانی هوا بتندی و نیرو می داند و برقراری ارتباط گفتار را بوسیله ی عامل صوت می داند که دراعضا گفتاری گوینده حاصل شده و پس ازانتقال ارتعاشات بوسیله ی هوای واسطه بین گوینده و شنونده ،بگوش دریافت کننده یا شنونده رسیده و اعصاب گوش پس ازآنکه موج مراحل مختلفی را پیموده ارتعاشات مذکور را دریافت می دارد.
آغاز رساله ی ابن سینا با آخرین روشی که نویسندگان کتاب های فونتیک بکار می بندند کاملاً تطبیق می کند. چه اینها نیز بحث را با توصیف مشخصات صوت بهمان شیوۀ که ابن سینا انتخاب کرده است آغازمی کنند. بخش دوم رساله دو علت ایجاد اصوات گفتاراست.امروزبا تجزیه ی واحدهای ملفوظ گفتارتوسط دستگاه های مختلف بخصوص دستگاه طیف نگارصوتی Sonagraph باین نتیجه می رسیم که عموم اصوات گفتار فقط از یک موج ساده تشکیل نشده است ،بلکه هر کدام از واحدهای مذکورمتشکل از رده ای از امواج صوتی می باشند که فرکانس و نوع تلفیق (گرد آوری) و ترکیب گفتار،گذشته از تارهای صوتی اعضاء دیگرفوق حنجره ای از قبیل حلق و دهان و زبان و کام و حفره های بینی و لب ها می باشد. بنابراین با تغییر شکل محفظه های مختلف و تنگ و منبسط کردن گذرگاههای هوا در اندام های گفتاری است که انسان می تواند در آن واحد چند نوع موج مختلف ایجاد کند و با ترکیب آن ها واحدهای ملفوظ گفتار یا واج را بسازد.
ابن سینا دربخش دوم رساله ی خود باین مسئله ی اساسی توجه کرده و می نگارد:
{ اما حال موج از جهت هیئت هایی که در گذرگاه خود از محبس ها و مخرج ها می پذیرد، اصوات گفتار به وجود می آورد}
این توضیح ابن سینا نشان میدهد که او به مسئله ی فیزیکی تشدید کننده های صوتی که توسط اندام های گفتاری ایجاد می شود کاملاً واقف بوده ،که گذرگاهها و محبسها و مخرج ها را در تعیین نوع صوت حاصله دخیل دانسته است.
او سپس چگونگی ایجاد اصوات انسدادی (جلوگیری شده) را شرح می دهد که کاملاً با تعریف که زبانشناسان امروزی از این نوع واحدهای گفتاری می کنند مطابقت دارد. لازم بذکر است که اجرای صامت های انسدادی مانند (ب- پ ت- د) غالباً محتاج سه مرحله میباشد:
اول – مرحلۀ آمادگی که اندام های صوتی خود را آماده میکنند و هوا را از ریه (شُش ) بیرون می آوَرند.
دوم – مرحلۀ گرفت که در یک نقطۀ از اندامهای گفتاری انسداد حاصل میشود.
سوم – مرحلۀ رها : که هوای حبس شده ناگهان با برطرف شده انسداد ( در اثر انبساط عضو مربوطه) رها شده و صوت حاصل میگردد.
ابن سینا پس از تقسیم بندی صامت های امتدادی و غیرانسدادی می گوید:
{ برخی حرف ها در حقیقت ساده اند و پدید آمدن آن ها از بست کامل صورت یا هوای موجب صوت و رها کردن ناگهانی آن است، و میدانیم که صوت حاصله ازانسدادی ها آنچنان روی کاغذ طیف نگارصوتی نقش می بندد که معلوم است دراثر رها شدن صوت از عضو مسدود کننده حاصل شده است }.
جالب آنست که ابن سینا هنگام شمردن صامت های انسدادی محل ایجاد انسداد و در حقیقت محل تشکیل موج صوتی را بدقت تعیین کرده است. در بررسی های علمی و پزشکی که برای ملاحظۀ عمل تارهای صوتی هنگام گفتار درگروه زبانشناسی دانشگاه (ادین برو) انجام گرفت،صامت همزه توسط یکی از دانشجویان ایجاد شد و با دستگاه مخصوص مشاهده ی حنجره(۳) سه مرحله ی آمادگی بست ورها درادای این صامت ملاحظه شد و از چگونگی آن فیلمبرداری گردید.
میدانیم که همزه از صامت های زبان عربی است و همچنین پارسی دری و محل ادای آن حنجره است.
ابن سینا در مورد این صامت میگوید: همزه از آن پدید می آید که هوای بسیارازحجاب و عضله یی به قوت رانده شود (یعنی مرحله ی آمادگی) و طرجهالی (۴)اندک زمانی با رانده شدن هوا مقاومت کند(مرحله ی انسداد)،سپس بوسیله عضله گشاینده دفع و ازجا کنده شود (مرحله ی رها ).
شرح ابن سینا از چگونگی ادا و محل اجرای همزه با دقت خاص آن بسیارحائز اهمیت است. بخصوص که امروز پس از فیلمبرداری از داخل حنجره به صحت رای و دقت ابن سینا بیش از پیش آگاه میشویم.
ادای h=هــ (هـــ ) نیر نیز از نظر محل ادا و مخرج در همان منطقه ی همزه است و فقط از نظر شیوه ی ادا تفاوت دارد. در حقیقت همزه ی انسدادی است ولی ابن سینا با دقت این مطلب را در یافته و می گوید:
{هاء از رانده شدن هوا بهمان مقدار و چگونگی پدید می آید جز آنکه در اینجا حبس تام نیست،بلکه ازکناره های مخرج حاصل می شود و گذرگاه هوا باز می ماند}.امروز در بررسی h روی کاغذ دستگاه سوناگراف ملاحظه می کنیم که صدای خشه مانندی با آن همراه است که در حدود ۲۰۰۰ تا ۲۷۰۰ سیکل درثانیه است.
در h گفتار عربی فصیح و زبان پارسی امواجی بین ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سیکل شنیده می شود.ابن سینا با دقت عملی خاص وجود این رده ی امواج را که جزو امواج زیر یعنی با فرکانس زیاد است با گوش تشخیص داده میگوید. { درحاء زبری شنیده میشود که از اصوات زیر (در مقابل بم) و ضعیف آمیخته با نغمه (تن) ایجاد میشود}.
امروز دربررسی صامت های زبان عربی ملاحظه می کنیم که ازنظر محل ادا و مخرج جای (خ) جلوتر از (هـ) است. بعبارت دیگر محل اجرای (هـ) درحلق است،در حالیکه محل ادای (خ) پشت میان کام است .ولی ازنظرشیوه تولید هر دو یکسان هستند و جزو اصوات سایش بشمار میروند.
ابن سینا {مینویسد اما (خاء) پدید آمدن آن مانند (حاء ) است (ازنظرشیوه تولید) بجز آنکه مخرج (خ) برونی تر است}.
ابن سینا با نهایت دقت شیوه تولید را یکسان شمرده و تفاوت محل و مخرج را با عبارت برونی تر تعیین نموده که صد درصد با نتایج بررسی های علمی امروز مطابقت دارد.
امروزبیشتربرای تعیین دقت محل ادای واج ها و مخرج های آن ها از دستگاه فیلمبرداری اشعه ی (ایکس) استفاده میشود.
به هنگام آزمایش روی زبان را با (باریوم) آغشته میکنند که حرکات آن بوضوح مشاهده شود و بهنگام اجرای گفتارملاحظه میشود هر صوتی با کدام یکی ازمحل های اندام های گفتاری ساخته میشود.
ابن سینا در زمان خود برای یافتن محل اجرای اصوات و دهان، ازآب استفاده می کرده است و با تغییرمحل آب و استفاده از حس لامسه، محل اجرای صامت را در دهان یافته و با این تمهید (دستگاه) مخارج صحیح آن ها را یقینی می نموده است.
وی در این باره چنین مینویسد:
{اگرکسی آبی در دهان بگیرد و بکوشد که آن را به نام گلو نزدیک کند و سپس هوا را در آن براند صوت عین شنیده می شود، و اگرآب را اندکی جلو بیاورد چنانکه هوا نتواند راست بالا بیاید بلکه منعطف شود و درراندن آب بهوا تکیه کند نخست (حا) پس خا (خ) و سپس غین (غ) شنیده می شود.} در مورد ایجاد صامت «ک» گویند: {کاف از همانجا که غین پدید می آید و بهمان سبب حادث می شود.جزآنکه حبس در آن تام است}.
نسبت قاف به (خاء) همچون نسبت کاف است به غین. درپارسی کنونی فقط در شیوه تلفظ اهالی کرمان و برخی نقاط یزد تمایز در ایران ،غین وقاف ملاحظه می شود. {در تمام اهالی افغانستان این تمایز مراعات میگردد بجز در نواحی غرب و جنوبغرب ولی در زبان عربی غین غالباً صامت سایشی آوائی ملازی است درحالیکه قاف امتدادی بی آوای ملازی می باشد}.
ابن سینا انسدادی بودن کاف را با دقت شرح داده و تناسبی را که ایجاد کرده است کاملاً صحیح است. یعنی (خ) و (غ ) هر دو سایشی هستند و درحالیکه (ک) و (ق) هر دو انسدادی می باشند.
ایجاد صوت (ش) درناحیه ی وسیعی از زبان و کام انجام میگیرد.می دانیم محل ادای صامت (ج ) و (ش) هردو قسمت جلوی کام است. تفاوت مهم آندو سایشی بودن (ش) و مرکب (انسدادی-سایشی) بودن (ج) است. چون اگر درحقیقت با دستگاه عکس برداری اشعه ی (ایکس) ازاجزای (ج) فیلمبرداری کنیم ملاحظه میکنیم که اجرای آن عبارتست از یک بست بسیارسریع بلافاصله به سایشی منتهی میشود.
ابن سینا دراین باره می گوید:
{ پدید آمدن (ش) از همانجاست که (جیم) حادث میشود. اما البته درآن جا حبس تام نیست، بلکه سر زبان نزدیک همانجا که عاده بدان می ساید آماده می شود تا قسمت بعد از سر زبان نزدیک شود که به آن باید. اما سر زبان آزاد است و در معرض هوا نیست. درآنجا رطوبتهایی هست که جریان هوا را دراین تنگنا کُند (بطی) می کند و صغیری که با بانگ این رطوبت ها آمیخته است در پس جریان هوا می آید.پس شین جیمی است که درآن هوا حبس کرده نمی شود و جیم شینی است که با حبس آغاز میگردد و سپس رها میشود} .
ابن سینا با نظربسیار دقیق طرز ایجاد (ولاج) مُرکب (ج) را شرح داده که با نتایج عکس برداری اشعه ی (ایکس) از آن صامت کاملاً مطابقت می کند.ازطرفی شدت ارتعاشات روی کاغذ طیف نگارصوتی از نوع خشه است (noise) و بیشتراز ۳۰۰۰ سیکل در ثانیه شروع شده و تا ۵۰۰ سیکل نیر ادامه پیدا می کند.ابن سینا با دقت خاص وجود این رده امواج بالا را با کلمۀ «صغیر» بیان می کند. درمورد مخرج (ت) بطوردقیق مینویسد:
{ .. اما( تاء) درهمه چیز مانند (طاء) است بجز آنکه حبس تنها با سر زبان انجام میگیرد}.
درجدول صامت ها زبان عربی ملاحظه میکنیم که (طاء) عقب تر از (ت ) ادا میشود ولی از نظر شیوه ی ادا هردو انسدادی هستند واز طرفی (ت) عربی سر زبانی و دندانی است و ابن سینا دقیقاً محل ادای آندو را تعیین کرده است. باید دانست که تفاوت (ت) و (س) در زبان عربی آنست که هردو صغیری و از نوع سایشی هستند، بجزآنکه بین دو دندان (ت) اجرا میشود و حرف (س) پشت دندانی است و ازسایش هوای بین جلوی زبان و پشت دندان ها اجرا میشود.
ابن سینا میگوید {گوئی (ثاء) مشابهت به سین دارد بوسیله تنگ کردن راه خروج هوا که صغیر زند ایجاد میشود}.
در حالیکه (ر) تکریری و آوایی است در زبان عربی هر دو پشتِ داندانی است؛ حرف (ل) از دظر شیوه کناری است
ابن سینا با دقت خاص خود یکسان بودن محل ادای این دو را کاملاً تعیین کرده و تکریری(م) را چنین شرح میدهد ؛ تکریری که در آن است به سبب لرزش پیشین زبان شنیده میشود با سر زبان و (ن) را که غنه ای هست دقیقاً شرح داده همچنین لازم به ذکر است که محل ادای (م) همچنین شیوۀ ادای سامت پشت دندان های پیشرو است در همان محل انسداد حاصل شده و هوا از بینی خارج میشود و از نظر مخرج تقریباً مشابهتی با (ت) دارد.
ابن سینا با تیزهوشی ویژگی مخرج هر دو صامت را به دقت تعیین کرده و چنین مینویسد: { وحبس در نون اندکی بالاتر از حبس در( تاء) است و با سر زبان انجام میگیرد مگر آنکه قسمتی از هوا در آن به غنه سوراخ بینی صرف شود}.
ابن سینا شیوه اجرای مصوت های گشاده را تعیین کرده است. امروز در جدول مصوت های زبان عربی ملاحظه میکنیم که مصوت a و a ((أ) کشیده) و مصوت هر دو از نوع مصوت های گشاده هستند،یعنی هنگام ادای زبان پائین است و تنگنایی دراندام های فوق حنجره یی حاصل نمیشوند.
ابن سینا گوید:{ امرمصوت ها بر من دشوار است،اما میپندارم که الف های کبری که =aو صغیر=a از اینکه هوا به روانی و بی مزاخمت رها شود پدید میآیند.»که منظور او مصوت های گشاده است که امروزه هم با دستگاه های عکس برداری اشعه ایکس کاملاً می شود از آن ها عکس برداری کرد در حالیکه برای اجرای مصوت های U و I در مخرج صورت تنگنائی پدید می آید و از همین رو،این دو مصوت اخیرالذکربسته نامیده شده اند. ابن سینا این دو دسته را بخوبی دریافته و از تمایز آن ها آگاه بوده است،او چنین می نویسد:
{ دو (واو) زبان عربی با اندک مزاحمت و تنگ کردن لب ها و تکیه ی سستی در دنبال لب بالاست} به هنگام اندازه گیری مصوت های زبان عربی با دستگاه کیوموگراف و طیف نگار صوتی ملاحظه میکنیم که اصولاً این زبان را باید به دودسته تقسیم کرد.
I – U- A اول – مصوت های کوتاه که عبارت اند از:
دوم – مصوت های بلند ِ
طبق آمارگیری میانگین مدت زمان کشش و امتداد مصوت های فوق باین نتیجه می رسیم که مصوت های کوتاه تقریباً نصف مصوت های بلند کشش دارد،یعنی سه مصوت کوتاه بطورمتوسط ۳۳۰ میلی ثانیه و سه مصوت بلند بطورمتوسط ۶۶۰ میلی ثانیه از امتداد برخوردارهستند.
نسبت امتداد مصوت های کوتاه و بلند که امروز ما با دستگاه های دقیق آزمایشگاهی پیدا کرده ایم .ابن سینا درعهد خود اندازه گیری کرده و دریافته بوده است. او امتداد این مصوت ها را چنین ذکر میکند: {هر مصوت کوتاهی در کوچکترین زمان واقع میشود و هر مصوت بلندی در دو چندان آن}.
دربخش پنجم رساله ی مذکورابن سینا از چند صوت که در زبان عربی نیست و در زبان پارسی یافت می شود یاد کرده، از آنجمله است صامت( ژ). محل این صامت از نظر مخرج پیشگام است و با شین هم مخرج می باشد،اختلاف آن دو لرزش تارهای صوتی است بهنگام ادای (ژ) و ساکت بودن آن ها درهنگام ادای (ش) ابن سینا در شرح خود هم محل ادای هر دو را تعیین کرده و هم ارتعاش اضافی موجود در (ژ) را که حاصل ارتعاش تار آوا است ذکر می کند: { دیگرشین زائی است که درزبان پارسی چون بگویند «ژرف» شنیده می شود و آن شینی است که از نزدیک شدن زبان بسطح کام و لرزیدن آن سطح و احداث آوازی ضعیف پدید آید.} دراین فصل نیزچگونگی حدوث (پ) و سایراصواتی که در زبان عربی نیست شرح داده شده است.
جالبترین فصل رساله ی مذکور بخش ششم است. دراین بخش شرح داده شده است که چگونه با وسائل مکانیکی اصوات گفتاری را بسازیم و با تمهیدات (اسباب) و شیوه های مختلف همان امواج ترکیبی گفتارطبیعی را ایجاد کنیم. این ابتکار ابن سینا از آن نظر که درهیچ یک از نشریات قدیم بحثی باین شیوه بمیان نیامده است و امروزه بازسازی اصوات گفتار بسیار مورد استقبال زبانشناسان واقع شده، حائز کمال اهمیت است. ابن سینا برای اولین بار امکان ساختن اصوات گفتار را با وسایل مصنوعی مطرح میسازد.
بطور مثال در مورد ساختن صدای سین چنین نوشته است:{ سین از سائیدن جرم خشک صیقلی که درآن زبری نهفته باشد بجرم خشک دیگری مانند آن و گذرانیدن آن بر این تا هوایی که میان آن دو هست از سوارخ های بسیارتُنُک رانده شود و همچنین از دمیدن و نفوذ هوا بفشار در چیزی مانند دندانه ی شانه صوت سین شنیده میشود}.
نگارنده، صامت سین را هم در بافت زبان پارسی و هم در زبان عربی (با تلفظ یکنفر بومی عرب زبان) روی طیف نگار صوتی ضبط نموده درهر دو زبان رده ی امواج صوتی (Formants) در حدود ۲۵۰۰ سیکل درثانیه و از ۴۷۰۰ سیکل بطور مداوم ببالا تا ۸۰۰۰ سیکل در ثانیه که حد بالای کاغذ طیف نگاراست،ادامه داشته. شدت امواج بیشتردرفاصله ۵۵۰۰ تا ۶۰۰۰ سیکل درثانیه تثبیت شده.
همچنین شانه ای با اندازه ی متوسط از نظر فاصله بین دندانه ها انتخاب کرده و پس از دمیدن در آن صوت حاصله را روی دستگاه طیف نگار ضبط نموده،ازمقایسه ی امواج ضبط شده با طیف نگارسین در گفتار ملاحظه شده که امواج ضبط شده در همان حدود ۲۵۰۰ سیکل در ثانیه است. یعنی همانجائی که سین طبیعی امواج صوتی ایجاد میکند، موج ایجاد کرده و از نظر شنوایی هم صوت سین ازاین تمهید شنیده می شود.
امواج صوتی (س) و (ث) در روی کاغذ دستگاه طیف نگاربسیار بهم شبیه هستند. ث ردیف ۳۰۰۰ سیکل ببالا را مانند س اشغال (شدّت )کرده است. مهمترین تمایزی که دارد آنست که حدوداً امواج ۲۵۰۰ سیکل ببالا از نظر شدت Intensity (ث)عربی خیلی کمتر از (س) میباشد.
ابن سینا در ارائه طرز ساختن این صامت ها، مشابهت اکوستیکی آن دو را بخوبی دریافته و میگوید: { اگر دندانه های (شانه) بسیار تنگ شود (ثاء) شنیده میشود}.
بهنگام مقایسه ی z و s چه در بافت زبان پارسی و چه در عربی، روی دستگاه طیف نگار صوتی ملاحظه می کنیم که هر دو صوت از نظر امتداد (تقریباً یکسان هستند و هر دو دارای فرکانسی هستند که از ۳۰۰۰ سیکل ببالا را اشغال کرده و بهر حال از نظر محدوده امواج صوتی بالاتر از ۲۵۰۰ سیکل یکسان اند.
به هنگام ادای صوت (ز) و (س) تنها تفاوت در آن است که در ردۀ امواج بنیادی که مربوط به ارتعاش تار های صوتی است به همراهی صوت (ز) صوت (س) همراه میشود و در تشکیل حرف (اِس) تار های صوتی مرتعش است بنا براین امواجی در هوا با امواج عادی تشکیل دهنده (ز) میشود.
ابن سینامی گوید: {اگر روی دندانه های شانه جسمی نازک (و سست) مانند پوستی گذاشته شود که هنگام دمیدن به اهتزاز درآید زای شنیده میشود}.
از نوشته حکیم دانشمند برمیآید که برای اضافه کردن موج اضافی که برای ساختن ز لازمست قطعخ پوستی را تجویز میکند که به دستگاه سازندۀ صوت (س) و یا (اس) اضافه کنیم ، تا در حقیقت ارتعاش حدود ۱۲۰ سایکل تار های صوتی را که (ز) است و در (س) نیست ؛ ایجاد کند.
صوت (راء) در زبان پارسی و عربی بسته به جائیکه در سیاق گفتار واقع شود حالت روان یازنشی می پذیرد و امواج صوتی آن روی کاغذ طیف نگارصوتی از بالای منطقه موج بنیادی آغاز و تا ۵۵۰۰ سیکل در ثانیه ادامه پیدا می کند و ردیف دیگر بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سیکل درثانیه نیز ملاحظه می شود.
ابن سینا ساختن این دو ردیف موج صوت تشکیل دهنده را چنین توصیف میکند.
{ (راء) از لرزیدن پارچه که در معرض بادی تند واقع باشد و به بندی استوار باشد که از آن جدا نشود و از غلطیدن لوله سخت بر لوحی چوبین که خود قابل اهتراز باشد و بلرزد} بوجود می آید. ملاحظه میشود که ردیف های امواج صوتی تشکیل دهنده واج اند؛ ابن سینا با دقت نظر خاصی در نظر داشته و توأم کردن وسایل ایجاد ارتعاش میتواند دو ارتعاش را که با هم تلفیق شود تا صوت r حاصل شود با وسائل عهد خود که در اختیار داشته ایجاد کرده است.ازهمین رو برای ایجاد صامت (راء) ارتعاش حرکت گلوله و ارتعاش حاصله از خود لوح چوبی را با هم توأم ساخته و دو دسته موج مورد نظر را که مشخصه را تشکیل بدهد صوت (آر) را بوجود می آورد.
همانگونه که در آغاز مبحث ذکر شد بررسی اصوات گفتار تا سده ی اخیر به هیچ وجه باین دقت مورد توجه هیچکدام از علماء گذشته قرار نگرفته است و این حق را باید برای دانشمند بزرگوار شیخ الرئیس ابوعلی سینا محفوظ داشت که برای اولین بار در نه قرن و نیم قبل با این دقت و موشکافی مسئله ای را که امروز دانش جدیدی تلقی می شود یا روشی کاملاً دقیق و مشابه روش های علمی امروز مورد بررسی قرار داده و هم از جنبه ی آزمایشی عملی تتبعات ارزنده ی خود را بیادگار نهاده است.
ماخذ: تحقیقات ساسان اسپانتا و معلومات انترنتی
سید همایون شاه (عالمی)
۲۷ مارچ ۲۰۱۴ م
کابل – افغانستان
برادر نهایت ګرامی جناب عالمی عزیز ، بازهم مطلب زیبا ، عالی و با معلوماتی را نوشنته اید . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
دوست بزرگوار و فرهنگی مهربان جناب مهدی بشیر یک بار دیگر زحمات شما را در راستای نشر فرهنگ افغانی در سایت وزین ۲۴ ساعت می ستایم و کارکرد های شما را تقدیر مینمایم – موفقیت های مزیدی را برایتان استدعا میکنم – سلامت باشید (همایون عالمی)