عهد و پیمان
عهد و پیمان
تیمورشاه تیموری
المان
تاریخ نشر دوشنبه ۱۹سرطان ۱۳۹۱ – نهم جولای ۲۰۱۲
در غروب زندگانی درد هجران است و من
از فراق نازنینان چشم گریان است و من
ای صبا باری زکوی دوست برمن کن گذر
چون زبوی کاکلش هر عنبر افشان است و من
عید ما با دیدن رویش بقاء زندگی است
زانکه این جسم نحیف هر لحظه قربان است ومن
عاشقان با عشق ازدرد و مصائب فارغند
در تلاش زندگی صد درد پنهان است و من
یار با ازخود گذشتن ها وفا داری نکرد
بعد ازین با دلربایان عهد و پیمان است و من
مشکل من نزد او سهل است اماحل نشد
دانه تسبیح و نذر مشکل آسان است و من
میروم در بار گاه باشکوهش یک زمان
گر رسیدن در قدومش قیمت جان است و من
درغریبی شکوه هاازدردغربت خوب نیست
ناله ها وشکوه ها زان آفت جان است و من
تیمور ازبس می تپددل درفراق دوستان
گریه وزاری به مثل پیر کنعان است و من
تیمورشاه تیموری
دیدگاه بگذارید