من داد میزنم…
تاریخ نشر شنبه ۱۳ سپتامبر ٢٠١۴ هالند
من داد میزنم…
پروین مشتعل
محترمه پروین مشتعل
من را محکوم به نوشتن نکنید
ماچقدر پست وپلید حقیر شدیم
دختر هشت ساله رابدام هوس شدیم
لونگی بسروتسبح بدست درمسجدوخانقا
درچشم طفلک معصوم پاک وباحیا
قران بدست امد به خانه خدا
من داد میزنم کجاست مسلمانیت
دست کثیف هوس چید مراوریداش
چشمان معصوم والتماس به پا
اه ای خدا من داد میزنم
بدام غول پیکر بی وجدان بی خدا
طفلی مظلوم امد اسیر وپنجه هوس
حیف است که بنام ملا امدی به اقتتدار
بیسواد و مجرم وخدا ناترس و گناه کار
من داد میزنم
من را محکوم به نوشتن نکنید
دلم گرفته از این دنیا کثیف
یادلم کثیف شده یا چشمانم فاحشه ؟؟
من داد میزنم
پدری ندارد درسفره نان
عرق جبینش شرم روزگار
زن بیوه شد و مرداش رفت بخاک
زن تن فروش روی کوچه و بازار
وای….
که من داد میزنم
من داد میزنم
پروین مشتعل
درود به خانم پروین عزیز ، سروده زیبا و مملو از احساس است. خط بردم و خوشم آمد . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
جناب عالیقدر محمد مهدی بشیر!
از نشریه شعرم درسایت انترنیتی ۲۴ دنیا دنیا سپاسگذارم موفق کامکار باشید.