در اندیشـــــه و افکار تو نیست
تاریخ نشردوشنبه ۱۸ فبروری ۲۰۱۳ هالند
در اندیشـــــه و افکار تو نیست
احمد محمود امپراطور
یکشنبه 29 دلو 1391 هجری خورشیدی
افغانستان
***
در همه شهـــــــر چو من هیچ خریدار تو نیست
باعثِ شهــــــرت و، هــم گرمی بازار تو نیست
قــامت ســـرو تو و ،جلوه و ،نــــــاز و حرکات
بهــــر ِ صیـــدِ دل ِعشـــــــاق دگر کار تو نیست
هـــرکه را بینــی زند لاف که او یـــــار من است
من بگویــــم که هوسبــــــاز کســان یار تو نیست
دل و دین باختــگان را شده ای پیـــــــر و مراد
نتوان گفت همــه جا ســــر خطِ اخبار تو نیست
نرگسِ مستِ تـــــرا کــــــــرده خــداوند مخمور
چه طلسمـــات که در دیده ی بیمـــار تو نیست
خوبی و خوب سرشتی بتو گشته است عجین
زشتی هرگــز به نهان خانه ی اسرار تو نیست
همـــگی خوب ترینهـــــای جهـــان دور تو جمع
بجز از نیــــکی در اندیشـــــه و افکار تو نیست
غنچــــه ی احمــــــر و، دُر یمن و، لعـل بدخش
گوهـــــــر ِ نیست که در آن لبِ گلنار تو نیست
گل بجوشد ز نفسهــــــــای طـــــراوت زایـــــد
نیست آن گل که ببام و، در و ، دیوار تو نیست
کشته و، والـــــه و ،شیدای تو ز انــدازه گذشت
ترک عاشق کشی در رسم و به کردار تو نیست
رخ “محمود” که افتــــــــــــاده به پایت چو ایاز
فرش ِ خاکِ قـــدمت است،جهانخوار تو نیست
——
احمد محمود امپراطور
محمود گرامی ، مثل همیشه عالیست. زنده باشید. مهدی بشیر
نرگسِ مستِ تـــــرا کــــــــرده خــداوند مخمور
چه طلسمـــات که در دیده ی بیمـــار تو نیست
بسیار زیباست قلم تان شگوفا باد آقایی امپراطور
درود و سپاس فراوان به استاد بزرگوار و وارسته کاکایم
محترم محمد مهدی” بشیر” صاحب..!
از بدست نشر رساندن این غزل با بهترین واژ ها از شما تشکرات می نمایم.
سعادتمند باشید.
همـــگی خوب ترینهـــــای جهـــان دور تو جمع
بجز از نیــــکی در اندیشـــــه و افکار تو نیست
امپراطور
درود بر شاعر توانا و يكتاز ميدان مخمس و غزل ( احمد محمود امپراطور) شهزادهء جوان بدخشان سرزمين شعر و أدب و مردمان با هنر و با ديانت !
هر غزل و هر مخمس شما يكي از ديگر والا و پر مفهوم است اينقدر زيباست كه اندازه ندارد مهم ترين كار بزرگ شما را كه من متوجه شدم ، شما فهم خواننده را در نظر گرفته ايد تا خواننده زياد در مفهوم ابيات در خود نپيچد اين كار از نظر من بر فهم بلند شاعر دارد .
روزي را ميبينم كه شاعر وطندارم اسمش بالا ترين اسم در رديف شعرا است .
ز شور بی نشانی ، بی نشانی شد نشان بیدل
که گم گشتن زگم گشتن برون آورد عنقا را
حضرت أبوالمعاني بيدل رح
موفق و يكتاز بماني
خوبی و خوب سرشتی بتو گشته است عجین
زشتی هرگــز به نهان خانه ی اسرار تو نیست