خاکساری یا بی ادبی؟
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۶ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۴ خورشیدی – ۱۷ جولای ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
خاکساری یا بی ادبی؟
اولین شعری را که در صنف سوم آموختم چنین بود:
با ادب باش که سرمشق جوانان ادب است
آیه آیه همه جا سوره قرآن ادب است
بعد ها دانستم که حیات طیبه که قرآن کریم به آن پرداخته است در پرتوی ادب دست یافتنی میباشد. زندگی بدون ادب نازیبا و ناگوار بوده و باید اهمیت عمیق این صفت را جدی بگیریم.
در دایره المعارف اسلامی آمده است: ادب به معنای مجموع روشهای خوب زندگی کردن بوده است و دانشهایی جزو فنون ادبی به شمار می آمده اند که انسان را برای بهتر و زیباتر کردن آماده کنند.
یکی از معانی ادب، عملی را با ظرافت انجام دادن میباشد. ادب و ظرافت متضاد زمختی و درشتی بوده و رعایت آداب امورات را مطلوب می سازد.
وقت گفتاری یا رفتاری به صورت زننده و زمخت و بیباکانه بیان می شود ادب رعایت نگردیده و فضا آلوده میگردد.
ادبگاه محبت ، نازِ شوخی بر نمی دارد
چو شبنم سر به مُهرِ اشک میبالد نگاه آنجا
[ بیدل ]
برای بحث مفصل پیرامون ادب به لینک مندرج در پایان این متن مراجعه نمایید.۱
ما باید در انتخاب گفتار، رفتار، پوشش… دقت به خرج داده و این امور باییستی متناسب با
موقعیت و مقصد متعالی باشد. آداب آموختنی میباشند و مودب ترین انسان تاریخ محمد مصطفی (ص) میفرمایند: خداوند مرا ادب نمود و نیکو ادب فرمود.
آنچه که آداب الهی را متمایز میسازد این است که معرف آن آفریدگار انسان و متبلور آن پیامبران وپیشوایان بوده و در مراحل قبل از تولد، حیات دنیوی، برزخی و اخروی؛ کامل، عمیق و جامع می باشد…
رسول خدا زحمات زیادی متحمل شدند که شایستگی برگزیدگی را کسب نموده و میفرمایند: العقل موهبه و الادب کلفه. عقل موهبت (بخشش الهی) است و ادب با زحمت بدست میاید.
پس برای مودب شدن باید خواند و شنید و اندیشید و کوشید…
این همه درد و تلخکامی به علت آن است که اکثریت انسان ها به امور حیاتی فوق کم توجه میباشند.
این در حالیست که امام علی ع میفرمایند: شما به علموادب بیشتر نیاز دارید تا طلا ونقره.
سخن امامبه معنای تحقیر طلا ونقره نموده بلکه مهمتر بودن علم وادب را بیان میکند. دوخصوصیتی که باعث ایجاد ثروت و سرمایه هم شده و طریق استفادهٔ سالم آن را نیز آشکار می سازد.
علامه اقبال با بکار گیری تعبیری تازه و واقعبینانۀ «مسلمان زاده»، علت بسیاری از ضعف های مسلمانان را چنین ادیبانه بیان کرده است:
ادب پیرایۀ نادان و داناست
خوش آن کو از ادب خود را بیاراست
ندارم آن مسلمان زاده را دوست
که در دانش فزود و از ادب کاست
فرق نگذاشتن بین «مسلمان زاده» و «مسلمان حسابی» باعث گمراهی بسیاری از افراد نا آگاه گردیده است.
ادب آداب داشته و ادب حکم میکند که اول باید شاگردی و شنوندگی نمود و نه استادی و داوری.
این در حالیست که بسیاری خواننده نشده؛ نویسنده شده اند!
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بگوش که روزی پدر شوی
هر مقام ادبی داشته و مزین بودن به آداب انسان را زیبا و بلکه دلربا میسازد.
زیبا ترین انسان اگر آداب را رعایت نکند باعث دافعه شده و به قول حافظ:
صد نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
بیشتر این «صد نکته» آگاهی و آراستگی به آداب و سجایا بوده و این در حالیست که بیشتر
ما انسان ها به جلوت و جسمانیت اولویت قایل میباشیم.
آرایش و پیرایش جنبه های ظاهری و باطنی داشته و چنین جمال وکمالی از هوش به گوش آید و از گوش به آغوش:
هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل
هر کو شنید گفتا للهِ دَرُّ قائل
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید
از شافعی نپرسند امثال این مسائل
گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم
گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل
دل دادهام به یاری شوخی کشی نگاری
مرضیّهُ السجایا محمودهُ الخصائل
از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم
وز لوح سینه نقشت هرگز نگشت زایل
ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است
یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل
از واجبات زندگی مودبانه گفتار شایسته و متناسب میباشد که از بس اهمیت دارد مضمون و مجموعۀ تحت عنوان «ادبیات» پدید آمده که از ارزشها و افتخارات علمی و هنری هر قوم و قلمروی می باشد…
«ستوده ترین سخن خاموشی است موقعیکه سخن گفتن ضرورت نبوده» و شنوندگی انسان مودب، بیشتر از گویندگی اش میباشد.
فاطمهٔ زهرا پیشنهاد اصحاب زیادی برای ازدواج را رد نمودند ولی وقتی رسول خدا ص پیشنهاد علی مرتضی ع را برای ایشان مطرح فرمودند این بانوی بی نظیر سکوت فرمودند. این یعنی با ظرافت ادبی، بیان موافقت قلبی! از تعدادی از اطرافیان رسول خدا در برابری ایشان گفتار و رفتار تند و نا متناسبی گزارش شده است. ولی ادب را نگر که علی ع در حیات رسول خدا ص سراپا گوش و ساکت بوده و این همه سخنان عمیق و اعجاب برانگیزی سلطان متکلمین، بعد از رحلت رسول الله بیان و به یادگار مانده است. بازهم ادب را نظاره کن که ام البنین همسر دوم امام علی که به ام الادب نیز اشتهار دارند وقت شنیدند که امام حسین و سه پسر برومنداش به شهادت رسیدند اول برای امام حسین عزاداری نمودند و بعدا به پسران از بطن خوداش!
دنیای امروز به علم در خدمت سرمایه بیشتر از عقل و ادب بها داده و این باعث سیه روزی های زیادی شده است. در این صورت دیگران ادب را از کم توجهی ادبی همچو مجامع آموخته و نظر نویسنده لوس آنجلس تایمز قابل یاد آوری میباشد: در هیچ مرحلۀ بشر این قدر پیشرفته نبوده و در هیچ مرحلۀ این قدر احساس نا امنی نمیکرده است!
عامل خرد پروری و پاسداری از فرد و جامعه این است که به رهنمودهای ادب مداران چون سیدالشهدا توجۀ جدی گردد:
هر چیزی به عقل نیاز دارد و عقل به ادب.
چنانچه کدام عاقل به جزییات عبادات و اخلاقیات و معاملات میتواند آگاهی داشته باشد مگر این که آداب اموری همچو نماز، نیایش، حلال ها وحرام ها… را از منشای وحیانی دریافت کند.
ادیب بزرگ بیدل میفرماید:
ای ادب بگذار تا مشق جنونی سرکنم
آخر این لوح جبین بهر چه کار آوردهام
سادگی میخندد از آیینهٔ اندیشهام
دل ندارد هیچ و من بهر نثار آوردهام
ذره را از خودفروشی شرم باید داشتن
بی فضولی نیست هر چند انکسار آوردهام
ادبای ما در ادبگاه ادب و حقیقت؛ در موردی مقهوریت علم و عقلانیت، چنین سروده اند:
کرشمۀ تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد
طرب سرای حقیقت کنون شود معمور
که طاق ابروی یاری من اش مهندس شد
واقعیت این است که هر قدر درک و دانش انسان بیشتر می شود به ارزش و اهمیت رعایت مجموعهٔ آداب و اخلاق و سجایا؛ و نه صرفا ادب و خلق و سجیه بیشتر متوجه میگردد. فاجعه این است که به یکی دو یا سه سجایای ادبی و اخلاقی اکتفا نموده و جنبۀ مجموعی و عمومی و یا اکثری آنرا نادیده بگیریم.
خلق خوش خلق را شکار کند یک صفت بیش از اینچه کار کند؟
با یکصفت نیک اغفال شدن، حاکی از عدم رعایت علم و ادب است.
کشوری ما و سایری بلاد که سرو سامان پیدا نمیکنند به این علت است که سران آن به نگرش فوق و ذیل نا آگاه و یا بی اعتنا اند:
تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی «همه آماده کنی»
بی ادبی عالم را به خاک وخون کشانده است. برای مزین شدن به آن باید اهل کوشش و نیایش بود و از اسوه های حسنه الگو و آموزش دید.
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطفِ رب
بیادب تنها نه خود را داشت بَد
بلک آتش در همه آفاق زد
بدگمانی کردن و حرص آوری
کفر باشد پیش خوان مهتری
زان گدا رویانِ نادیده ز آز
آن در ر حمت بریشان شد فراز
ابر بَر ناید پی منع زکات
وَز زِنا افتد وَ با اندر جهات
هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بیباکی و گستاخیست هم
هر که بیباکی کند در راهِ دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پرنور گشته ست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد مَلَک
بُد ز گستاخی کسوف آفتاب
شد عزازیلی ز جُراَت رَدِّ باب
عزازیل (نام دیگر ابلیس) از بیادبی مردود شد. علت این راندگی نژاد پرستی و تکبراش اش بود.
اهمیت ادب به حدی است که حکیمی چون بیدل به آن اصالت قایل شده و آن را بهمفهوم خاکساری گرفته و امور دیگر را اصل نمی داند:
ادب نه کسب عبادت نه سعی حق طلبی ست
به غیری خاک شدن هر چه است بی ادبی ست
با توجه به اینکه «ادب مرد به ز دولت اوست»؛ فراگیری و آراستگی به آداب در کجای اولویت های روزمرۀ ما و اطرافیان ما قرار دارد؟!
سید احمد ذکی حسینی
۱:
https://hawzah.net/fa/Article/View/82451/ادب-و-سیر-آن-در-فرهنگ-فارسی