حاصل یک لبخند
تاریخ نشر چهار شنبه سوم سرطان ۱۳۹۴ – ۲۴ جون ۲۰۱۵ هالند
قابل توجه دوستان عزیز وآنانی که این نوشته را میخوانند،
در اوایل سال 2002 ترسایی که آمریکا به رغم خودش تازه به افغانستان آمده بود شعر مثنویی را سروده بودم که امروز پیش بینی من روشنی بخش آن روز است تا نزد شما فرهیختگان واهل قلم چه درنظر آید .
استاد عبدالجبار توکل هروی
حاصل یک لبخند
برخیز که موسم بهاران آمد
از هرطرفی شگوفه خندان آمد
برخیز شگوفه را خوش آمد گوییم
شکرانۀ حق زصدق بی حد گوییم
برخیز که بر مقدم گل ،گل پاشیم
صد خرمن گل برسر بلبل پاشیم
برخیز که موسم زمستان بگذشت
فصل غم ودرد ورنج وحرمان بگذشت
برخیز که جمله دست درکار شویم
از خواب گران خویش بیدار شویم
این شانس مده زدست،کاری بنما
برشهر ودیار خود گذاری بنما
کاری که خودت نمایی ارزشمنداست
کاردگران حاصل یک لبخنداست
بادست خودت میهنت آباد نما
دلهای ستم کشیده را شاد نما
تاچند پراکنده به هرسو باشیم ؟
باید همه یک قــّوه ونیرو باشیم
باید همگی به راستی کار کنیم
بر حفظ وطن اندکی ایثار کنیم
بگذار که مُلک ما چو تندیس شود
زیبا وفریبنده چو پاریس شود
بیگانه اگر ترا مددگار بود
برحفظ مرام خویش هُشیار بود
غفلت منما که حیله ها درکار است
هُشدار وگرنه عاقبت ادبار است
بیگانه شود چو همنشین من وتو
ماری ست میان آستین من وتو
باحیله گر امروز ترا یار شود ؟
نفعش چو نباشد از تو بیزار شود
هرچندکه آباد کند میهن ما
در موقع حساس شود دشمن ما.
هامبورگ آپریل 2002
توکل هروی
تشکر جناب استاد توکل هروی و اقعا سروده زیبا و عالی و مملو از احساس است . خط بردم و کیف کردم . موفق وسلامت باشید.
مهدی بشیر