۲۴ ساعت

06 می
۴دیدگاه

قفس …

تاریخ نشر چهار شنبه ۱۶ ثور  ۱۳۹۴ –  ششم  می ۲۰۱۵ هالند

محترمه خانم مریم افضلی احدی

محترمه خانم مریم افضلی احدی

قفس … 

 مريم افضلى احدى

قفس ها روز وشب 
 تاريك و بى نوراند
قفس بيگانه ازگرمى 
هما نا سرد و دلگيرند 
اگر بر شاخهاى سبز رقصانند 
بسا چون حلقه دارى 
گلو را ميفشارند
قفس … 
 تنها همانا  ميله هاى محكم از آهن 
و يا از چوبها ياسيم و زر نيست 
قفس ..
آن حلقه هاى وحشى انديشه ها اند 
 قفس … 
آن بند ها و رشته هاى زور مندانند 
قفس … 
آن لفظ هاى آتشين اند 
كه  روح پاك آزادى و حرمت را
چو تيغ كُند زخمى ميكند هردم ..
قفس…..
آن  چارجوب بستر درد است
كه محكوم ميكند از بهر خوابيدن 
 قفس…. 
  آن حكم هاى  و سر زنش هاست 
 كه انسانى خودش را 
زور مند از ديگرى داند 
و گورى ميكند…
 بر دفن معصوميت …
قفس .. 
آن طرز هاى فكر آدم هاست 
كه گويا
قوانين را ….  
بروى سنگ خارا حك نمودند 
قفس…
چشمان وحشى… 
و هوس آلود آنان است
كه با يك ديد ننگين  
برهنه سازدد….
آنگه 
كند محكوم به اين جرم ..

 مريم افضلى احدى

 

۴ پاسخ به “قفس …”

  1. admin گفت:

    درود به خواهر عزیزم خانم مریم افضلى احدى ، تشکر از سروده عالی و مملو از احساس تان . همیشه شعر تان جاری و قلم تان نویسا باشد. موفق باشید. مهدی بشیر

  2. حیدری گفت:

    سروده ی زیبا با تصویرهای قابل تجسم و زبان دلنشین موفق باشید ب دراین شعر خیلی هنرمندانه واقعیت های عصرمان ارایه شده اند.
    حیدری

  3. بسیار زیباست و با احساس عالی سروده شده است .موفقیت های تانرا دوست و خواهر گرامی مریم جان افضلی عزیز خواهانم .

  4. Mariam گفت:

    دنيا سپاس استاد محترم مهدى صاحب ، پروين جان و حيدرى صاحب از احساس نيك تان .

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما