مرغانِ وطن
( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه مؤرخ ۲۲ قوس (آذر) ۱۴۰۴ خورشیدی – ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
مرغانِ وطن
مرغان وطن ناله زنند، پس خبری هست
شب را سحری است
تنظیم براندازی، گمانم به سری هست
این خوش خبری است
روشنگری در میهن ما رو به فراز است
بیشک که نیاز است
بر شمع خِرَد نور و زبانِ دگری هست
شب را سحری است
مردم ز ستم داد زدند روی خیابان
با ناله و افغان
این ملت صد پاره به دام خطری هست
شب را سحری است
یک فرد ز جمهوری و یک فرد پسِ شاه
هستند به یک راه
از غرب یقینا که در این جا اثری هست
شب را سحری است
تاریک شده مملکت از طالب و ملا
جهل است به هرجا
اندیشه ی آزاد به لب ها شکری هست
شب را سحری است
عمامه به سر دارد و یک ریش درازی
یک دغدغه بازی
انگار که افسار وطن دست خَری هست
شب را سحری است
چپ دیدم و چپ گفتم و چپ نیست مددگار
نه مونس و نه یار
افراط و جهالت همه بر ما خطری هست
شب را سحری است
باران شرف آب دهد دشت و چمن را
گل های وطن را
افسوس که در بین گلان هم شرری هست
شب را سحری است
میهن شده یک باغ پر از گل، ولی پرپر
بی رهبر و بی سر
در بیشه ی اسلام هنوز هم تبری هست
شب را سحری است
من مرغِ اسیرِ قفسم، بی پَر و بی بال
ننگ هست چنین حال
«غایب» تو بکن ناله، امید ظفری هست
شب را سحری است
داکتر سلیمان غایب

زیبا سرودید جناب داکتر صاحب غایب گرامی ، مؤفق و مؤید باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا