۲۴ ساعت

آرشیو فوریه, 2024

24 فوریه
۱ دیدگاه

خطاب به همسایهء زیان آور

تاریخ نشر : شنبه ۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۴ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

خطاب به همسایهء زیان آور

آواره و  دربدر   شوی  ،  همسایه !

کز حال  دلم  خبر شوی ، همسایه !

بر اشک یتیم  کودکان  بین  یک بار

تو نیز  ازین  بتر شوی ، همسایه !

آتش    زدی    آشیانه ام   از  کینه 

محروق به هرشرر شوی همسایه !

در میهنم آن چه بود  کردی  غارت

ای سارق، درسقر شوی، همسایه!

همسایهء بد سگال ، ای  پاکستان

دربدمنشی سمر شوی، همسایه !

بر جان تو  آتش  اوفتد از هر سو 

آماج به هر خطر شوی، همسایه!

قول تو دروغ و  کار تو دایم غدر

رسوا تو به بوم و برشوی ،همسایه !

آید به سرت شر و بلا  از هر سو

مغضوب به هربشر شوی،همسایه !

بادا همه دم نصیبه ات دردوغم

همواره تو خون جگر شوی همسایه!

محمد اسحاق ثنا

ونکوور – کانادا

۱۶ فبروری ۲۰۲۲

24 فوریه
۱ دیدگاه

هجوم ساعقه

تاریخ نشر : شنبه ۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۴ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

 

هجوم ساعقه

چقدر بودن  ما  لحظه های شیرین است

 چقدر فاصله ها بار ِ دوش سنگین است

 دوکان  رنگ  فروشان   چه  رونقی دارد

 چقدر ارزش انسان به فرق ِ آستین است

 چقدر سیاه  و سفید جهان  عوض گردد

 نه بشنویم  و بدانیم  لزوم  آمین است

 رسانه گوید  و  ناچار  ما  قبول  ، کنیم

 بشر شکسته در این کودتای ماشین است

 قدم به پهنه ی خورشید می زنند با علم

 هنوز مرکب ِما، پای لنگ و بی زین است

 هزار حیف که تحصیل علم بما ننگ است 

 کباب سوخته ی ما از ذغال سر گین است

 ز  چوب بستنی و از  خلال  دندان  ،  تا

 و رنگ ناخن ما ساخت کشور چین است

 چه ابر تیره  به  خورشید  مغز ما  خفته

 هجوم ساعقه بر این فقیر ِمسکین است

 به صفحه های مجازی  اگر سری  بزنیم

 نفاق و تفرقه و جنگ و کین و توهین است

 نشانه و هدف ِ  هر شهاب  سنگیم ما

 لباس و مسکن ِما گور و خاک و تکفین است

 الهی ما چه گناه کرده ایم  ، چنین گشتیم

 چو شامل کرمت کفر و منکر دین است

 ضعیف بودن ِ  ما  اقتضای  نابودیست

 ببین کبوتر مجروح به  چنگ شاهین است

 ز شور ِ بختی  خود  قادری  تپیدن  جو

 تپش دهددل و مابین ِسینه تسکین است 

هما احد لیان 

24 فوریه
۱ دیدگاه

تشنه ی دیدار

تاریخ نشر : شنبه ۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۴ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

تشنه ی دیدار

کشته ى مهر و  وفاى یک  دگر گردیده ایم

با رموزِ صد هنر ، ما  پیشه ور گردیده ایم

تا که گفتیم ، راز های قلب خود افشا کنیم 

چون که خوردیم دشنه ،  ناباور گردیده ایم

تشنه ی دیدار بودیم  و  به شوق آن زمان

در میان آب  دریا ها  ، شناور  گردیده ایم

ما درون  قلبها  ، شایسته گى  ها داشتیم

بر سیاهیهای مظنون ، حمله ور گردیده ایم

زاده ى شهرِی شدیم که برف آن باشد سیاه

در دل مردم به تهمت ، شعله ور گردیده ایم

پوهنمل احمد ضیأ حق شناس

24 فوریه
۱ دیدگاه

خلوتِ دل

تاریخ نشر : شنبه ۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۴ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

 خلوت دل

نمـی پـرســد ز احـوال دل  تـنـهـایی تـنهایم

نمی داند کسی ازدرد وداغِ هجر و سودایم

نهان گردیدم از دید تظاهر درحریم خویش

به چـشم دل اگـر بـیـنی هـمان پنهان پیدایم

سحر در پرتو مهتاب با دل قصه می گویم

که در خلـوتسـرای امـن شـب سـرّ  هویدایم

تجلی کـرده دل تا در نگاه  چـشـم  مخموری

ز شوق گردش پیمانۀ هردم مست و شیدایم

نشستم در کنار بـرکه  نجـوا کـرده ام با آب

تک و تنها سکوتی ، در غـروب شام دریایم

کتاب  بیکـران  عـشـق  را بار  دیگـر  خوانید

که تا پیدا کنید با چشـم دل مفهـوم و معنایم

زشکّ و  شبهه دلها را کنیم پاکیزه و خالص

که دروادی عشق ودوستی همواره همرایم

وفا ومهروپیمان ورفاقت رسم دیرین است

هـنــر  پـــروردۀ  آیــیــن  پـاک  جــدّ  و  آبـایـم

دل پـاکی، ز ژرفـای  تـمـدن  کـرده ام  پـیـدا

کهـن  تاریـخ  ما  سـرمایـۀ  امـروز و فـردایم

سرِاحساس دل را روی دوش  دل  بیا بگذار

که در خـلـوتسـرای  دل شـدی شـوق تمنایم

بـیـا  بـر  دیـدۀ  گـردونـۀ رویای دل بـنشـیـن

تماشـا کن بـه چـشم عـشق دل پهنای دنیایم

دلم راغرق رویا های پر شور و طرب گردان

کهـن گنجینۀ  انـدیـشـه و احـساس و رویایم

بیا درخلوت دل یاکه دل درخانه مهمان کن

که عالم پرشود ازشوقِ وصلِ شوخِ رعنایم

رسول پویان

۲۴ فبروری ۲۰۲۴

24 فوریه
۱ دیدگاه

فرصتِ تقاضا

تاریخ نشر : شنبه ۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۴ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

سروده اییرا از زنده یاد مولانا عبدالله شفیقی هروی ، عارف متصوف ،  شاعر خوش قریحه ،

ادیب فرزانه و عالم دین برگزیدیم که اینک تقدیم خوانندگان محترم می نماییم.

روانش شاد و یادش گرامی باد.

فٌرصتِ تقاضا

دگرم  فرصتِ  تقاضا نیست

مهلت  انتظارِ   فردا  نیست

چون  سپندی نهاده  بر آتش

غیر  یک ناله ام  مهیا نیست

چند دل بسته ای به نقش هوس

زندگی  صحنهء تماشا نیست

این قدر   جانب   فرنگ  مرو

راه مسجد ازین کلیسا نیست

آنکه با روم و  ری بود خرسند

در دلش   مهر  آریانا  نیست

هرکه از ما برید محجور است

هر که با ما نبود از ما نیست

از جماعت  دمی  کناره  مکن

قطره بیرون ز بهر دریا نیست

آن که از دوستان نگشت جدا

گرچه تنها نشست تنها نیست

چون شفیقی به دشمنان ننشین

از تو هم غیر  این تمنا نیست

مولانا شفیقی هروی

هرات – افغانستان

23 فوریه
۵دیدگاه

صبر کن !

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

صبر کن !

شک نداشته باش !

که در باغ وجودم

 نهال نامت را غرس کردم

 و بر قلبم خال کوبی !

 همه آینه های شهر زیبایی تو را

 حکایت می‌کنند

 بی صبرانه منتظر قدم‌هایت هستم

 آرزو هایم را خوشه می ‌کنم

آفتابگردان می‌شوم دورت می‌چرخم

شعر های عاشقانه‌ام تو را منعکس می‌کنند

 صبر کن !

انارهای چیده دامنم را فرش قدم‌هایت کنم

 در وسعت بازی های جهان

 هنوز دختران قالین باف با تار های رنگی

 عشق را می‌بافند

 من همان دخت خراسانیم

 با من قدم بزن در کوچه های خیالم

عاقله قریشی

ملبورن – استرالیا 

23 فوریه
۱ دیدگاه

ظرافتِ شعر

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

ظرافت شعر

با همه پاشیدگی ها
دلم را به دست رویاهایت سپردم
هر صبح با نگاه خورشید
ابر سیاه از چشمان بی پنهاهم دور
و قلبم با عشق آغاز دو باره
می گیرد
سرنوشت زخمی
زبان خیابان را
در کنار جاده خلوت
برای کلاغ ها و خفاش ها رها
و با هجای بلند زندگی
دفترچه سروده هایم حاصل خیز
از بزاق واژه های تو دانه پاشید
عاشقانه هایم جوانه زد
ظرافت شعرم سبز
خورشید گرمت بر من
به یقین می تابد

عالیه میوند

  فرانکفورت

23 فوریه
۱ دیدگاه

فلسفه

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

فلسفه

با صوت  او   به   بحر  ترنّم  شناورم !

در انجمن  به  دامنِ   انجم  شناورم !

تا انتهای  شهدِ  شکر  خندِ  او  هنوز

در چشمه‌سارِ شهدِ تبسم شناورم !

در رازهای برکه‌ی آن چشم‌ها ز دور

ماهی‌ صفت  بدونِ  تکلم  شناورم !

واعظ  اگر  گرفت  ز  دستم  پیاله را

بر من پیاله چیست که در خم شناورم !

بس ‌ آشنای   سیلیِ    امواجِ  آفتم

ایمن میانِ  سیلِ  تلاطم  شناورم !

بر من عرق ز جبهه‌ی زحمت معطر است

من در صفای نگهتِ مردم شناورم!

عمری‌ست در میانه‌ی گرداب فلسفه

گم کرده‌ام کرانه و سرگم شناورم!

غافل که خشک‌کامیِ جوینده خوش‌تر است

سیراب در سرابِ  توهم  شناورم !

(حکمت) ز صبحگاه ازل  تا کنون همی

در اشکِ رنج در پی  گندم شناورم! ۱

حکمت هروی

ملبورن – آسترالیا

۱– بیدل:

«در پی روزی تلاش آدمی امروز نیست

از ازل آواره دارد فکر گندم کردنش»

 

23 فوریه
۱ دیدگاه

شکسته بال

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

غزل زیبایی از زنده یاد استاد خلیل الله خلیلی ، روان شان شاد ،

یاد شان گرامی و خاطرات شان جاودانه باد

شکسته بال

مرغی شکسته بالم ، راهی به آسمان کو ؟

در   روز   بیکسی   ها  یارانِ   مهربان   کو ؟

گر بر زمین  نهم سر ، کو گوشهء  فراغی ؟

ور بر فلک  گریزم  ،  اسباب  و  نردبان  کو ؟

بر خوان زندگانی  میهمان  اشک  و خونیم

کس نیست  تا بپرسد احسان میزبان  کو ؟

این حرف های بیجان ، این لفظ های مٌرده

در شرح عشق گنگ اند ، جز اشک ترجمان کو ؟

هم روز تیره گردید ، هم شام  تیره  تر شد

گمگشتهء     زمینیم  ،  انوار   آسمان  کو ؟

نیمِ شب  است و یادش آتش زده به جانم

قربان چشمِ ساقی آتش نشانِ جان کو ؟

در شهر  ناشناسان  با  هم  درخت  واریم

صد شکوه مانددر دل تا سر کنم زبان کو ؟

استاد خلیل الله خلیلی

23 فوریه
۱ دیدگاه

اعجازِ چشمانت

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

اعجازِ چشمانت

هزار منظومه غرق در نازِ چشمانت
چه آهنگ بُلندیست سازِ  چشمانت
گُمانم  می برَد  بر  منظرِ  مهتاب
شُکوه  و  نخره یِ پروازِ  چشمانت
نگاهت می کنم اما چه  بی تردید
شکارم  می کند آن  بازِ  چشمانت
و این دریاست  یا پیمانه ای انگور
بر انداز  پرده  را  از  رازِ  چشمانت
خُمارش از  هزار خُمخانه  مخمور تر
مُرَّوَح   می کند   اعجازِ  چشمانت

پرواته شیرین سخن

۳ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی

 

23 فوریه
۱ دیدگاه

حبیبِ عشق

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

 

حبیبِ عشق

 

فردا  که  باد  بوی تو  از  گلشن آوَرد
شادی درون خانه  و  جان بر تن آوَرد
حالاکه عطر موی تو می پیچد هر طرف 
صد گونه جان دوباره مرا  در تن آوَرد 
چشمان کور گرچه  بگوید حبیب عشق
بر باغ   لخت  مژده ی  پیراهن آوَرد
بی شک شراب ناب  جهان است دو لبت
خورشید نور خود به  سوی لندن آوَرده
آب از سرِ دو چشم گهربار  من گذشت 
بادی که با خودش  نفس  سوسن آوَرد 
باید بهار  بنگرد  آن  سرنوشت خویش
تا در مسیر  حُسن،  دوصد  خرمن آوَرد
مریم سپهر
۳ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی
تهران     
23 فوریه
۱ دیدگاه

باده نشینان

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

باده نشینان

حیف این باده نشینان خون دل نوش کنند

یا  به  قصد  دیگران  غم   در  آ غوش کنند

یا چو هم دست شوند مست به گفتار آیند

یا به پای  هم  فتند غلغله ها  گوش کنند

یا چو از خاطر خود دور کنند جایگه بی خردان

یا به قصد دیگران خنده ی  خاموش کنند

یا چو پروانه صفت رقص کنند گردی شمعی

یا به جان هم فتند سرسری در گوش کنند

یا چو بیجا  بگویند  سخنی  از  بلهوسی

یا به هر در بروند سلسله ها روش کنند

یا افطار  دهند   رطل   گران  مستان  را

یا به ویرانی خویش چند سخنی گوش کنند

یا چو از رشک فشارند به جگر دندان را

یا به گلخن بروند  آب کثیف   نوش  کنند

یا چو  از بیخردی  کار  هم  انجام  دهند

یا به همت سخنی از دهنی گوش کنند

یا چو بیزار شوند  باده  نشینان ز  رهی

یا به فکر وطن از راه  صلح  گوش  کنند

یا چو مضمون کنند گوهر ناب دل  خویش

یا به خون دشمنان دست خود گل پوش کنند

یا چون در انجمن سرمه ی بینایی ارباب شوند

یا به تسلای غم دل (شکیلا) گوش کنند

شکیلا (نوید )

جدی ۱۳۹۱

23 فوریه
۱ دیدگاه

انبیق یادها

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

انبیق یادها

صـدای  بلـبـل  آبـی  و  شـالـیــزارانم

دوباره  زنـده  کند  خاطـرات دورانم

ز درد و  داغ غریبی کجا کنم فریاد

بگوش کس نرسد ناله های هجرانم

سـتم چونان زده بر آشـیانـه ام آتش

که از شـرارۀ آن  تا  هـنـوز سوزانم

سـتارۀ سـحـری  می کـنـد مرا بیدار

عـروس سـرخ شـفق گلعذار خندانم

هـنـوز بـوی خـوش بام کاهگلی آید

نوای شرشر نـودان و  صوت بارانم

هوای دهکده وباع وبوستان از دور

بـه  یـاد آور  پایـیــز  و  نــو بهــارانم

گل گلاب  در انـبـیـق یادهـا  ریـزیـد

که تا بـه محفـل یاران گلاب افشانم

خبر ز مدرسه و شوق دوستی آرید

از آن  روابــط  پـاکـیــزۀ  دبــســـتـانم

ازیـن زمانـۀ پـرفتنه و فـساد مپرس

که از شرارت وحشیگـری به افغانم

زآز جنگ  تجاوزگران  جهان  خونین

بـه حال مـردم بیچاره  سخـت گریانم

زبیم ووحشت جنگ اتم دلم خونست

ز محـو عـالـم انـسـانـیـت هـراسـانم

میان کشور دل عشق را کنم سلطان

که عدل و صلح ومحبت بُوَد ارمانم

رسول پویان

۱۱ جون ۲۰۲۳

23 فوریه
۱ دیدگاه

بحرِِ مروارید

تاریخ نشر: جمعه ۴ حوت (اسنفد) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

بحرِمروارید
تن  شود گر خاک جانِ  جاودانم  پارسی  ست
گوشتِ من لفظِ دری و استخوانم پارسی ست
گر کنم  وصفِ  زبان   ترسم   زبانم   بشکند
با زبانِ  جان  و دل  گویم  زبانم  پارسی ست
با  تکلم  راحتم   هر  شب   در  آغوشِ  غزل
بسترِ     گرم    زبانِ    پرنیانم    پارسی ست
می کشد  تا  بی نهایت پَر ، عقابِ طبعِ من
از  زمین  تا  آسمانِ   آشیانم   پارسی   ست
دُرّ دریای  دری  در  ساحل   اندیشه   است
بحرِ  مروارید   غلطانِ   بیانم    پارسی ست
سوژه گل ، تشبیه گل ،تصویرِشعرِمن گل است
چون بهارستانِ طبعِ گل  فشانم پارسی ست
خونِ گرمِ پارسی  جاریست در  رگ های من
قوتِ قلب و توانِ جسم و جانم پارسی ست
در کجا بهتر  از این تشبیه  پیدا  می شو د
قلبِ قلب و جانِ جان درهر زمانم پارسی ست
در خورِ تحقیقِ من موجِ  زبان  ها پُرخروش
آن که جوشش زاست بحرِ بیکرانم پارسی ست
علی احمد زرگرپور
21 فوریه
۳دیدگاه

سرشکسته

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۱ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

 غزلی را  برگزیدیم از زنده یاد استاد عبدالکریم تمنا هروی شاعر چیره دست ،

آزاده و طنز پرداز آگاه که درمجموعه اشعار شان ( پیوند عمر) بچاپ رسیده.

روح آن مرد وارسته و خوش کلام را شاد وخشنود می طلبیم.

سرشکسته

شنیدم   که    مجنون    وارسته ی

پریشان و محزون   و  دل خسته ی

به ره گام   میزد   به  کردار مست

بخواری  سرش  را  تگرگی شکست

چون شد ازسرش خون فراوان روان

چنین  گفت    کی   کردگار  جهان

سرم  به   تگرگی    شکستی  چرا

برویم  دری    لطف   بستی  چرا

اگر  باشدت   نیک  کاری   و  زور

سری را شکن کان   بود  پر  غرور

سر راستان  را  شکستن   خطاست

کجان را  اگر سر شکستی  بجاست

۱۶ قوس ۱۳۹۴ خورشیدی

 مجموعه ” پیوند عمر”

21 فوریه
۱ دیدگاه

گفتم و گفتا:

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۱ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

گفتم و گفتا :

گفتم : روم  ز پیشت ، باری به من نظر کن

گفتا  : محال  باشد  ، تو ترک  این سفر کن

گفتم : دلم به خون شد ، ازغصه ها بیرون شد

گفتا  : به دل نظر کن ، از گفته ها حذر کن

گفتم : همه جا خون است ،برسر ببین جنون است

گفتا  : چه یاوه گویی ، بر گفته ام نظر کن

گفتم : روم زشهرم، در شهر من فساد است

گفتا  : فساد همه جاست ، قانون را خبر کن

گفتم : نه قانون است ،در شهر بوی خون است

گفتا  : به شهر قاتل ،  قاضی  را  خبر   کن

گفتم : نه قاضی اینجا ،نه بوی تطبیق اینجا

گفتا  : کجا روی تو ، چادر صبر  به  سر کن

گفتم : صبر  نمودم  ، از  صبر  در  جنونم

گفتا  : جنون گناه است، ازگفته ات حذر کن

گفتم : هر روز انتحاری  ، تو غم من چه داری

گفتا : (شکیلا) بشنو ، به گفته ات نظر کن

شکیلا نوید

 ۱۳۹۵ خورشیدی

21 فوریه
۱ دیدگاه

آفتاب حقوق

تاریخ نشر : چهارشنبه ۲ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۱ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

آفتاب حقوق

آفتاب حقوق یعنی : عقلانیت سیاسی و سرشت فساد آوری قدرت در بنی آدم از زمانیکه: شایستگی هابیل توسط قابیل سرکوب می شود تا یوم الدین ادامه دارد………..!

حاکمیت قانون: [۱]

سرشت قدرت و فسادآوری آن و عقلانیت که از: اولین زاده های آدم شروع می شود٬و ریشه دارد در نیروی منفی و مثبت در مبداء خلقت چون: آدم و ابلیس یا شیطان…

البته تمامی لوازم شکلی حاکمیت قانون چون: تفکیک قوا٬ نظارت٬ پاسخگوی٬ و مسوولیت مدنی دولت و غیره … در ارزش های اسلامی قابل هضم است. اما در کشورما ارزش نیست. شکل ارزش برای منافع بیرونی و توسط استخبارات های بیرون می باشد.– بیشتر بخوانید: تقدیر نویس نامرئی سیاسی با کمک نقل گرایان دینی http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=174624

سازمان و منشور آن٬ برای افغانستان:

سازمان ملل قدرت نیست از قدرت است در صورتیکه در کشور حقوق منشاء قدرت نباشد. یعنی در افغانستان ، سازمان در خدمت آمریکاست٬ اما زمانیکه حقوق یعنی مردم منشاء قدرت کشوری شود٬ سازمان در این حالت از قدرت هاست و افغانستان هم یکی از قدرت ها٬ و برای منافع خود در بازی….بیشتر بخوانید: http://disq.us/t/4mvaont

نوت: نوشته فوق با لینک های داده شده آن مطالعه گردد: رابطه حق و قدرت را در وجود مخاطبین درون سازی می کند – البته برای دریافت عمیق مخاطبین و اساسات حقوق اساسی: کتاب حقوق اساسی افغانستان را نوشته ام و در انترنت نیز می باشد مطالعه کنید.

محمدآصف فقیری

[۱]http://hoqooq.eu/Faqiri-011023.pdf

 

20 فوریه
۱ دیدگاه

ای خراسان من !

تاریخ نشر : اول حوت ( اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

ای خراسان من !

ترا روزی از این جهل و جنون

آزاد میخواهم

پامیرم را سر بلند

و مردمم را شاد میخواهم

ترا ای خراسان من!

به قله های بیستون سبز آزادی

نماد عاشق ترین پری زاد میخواهم

هندوکشت را

باغ سبز شمشاد میخواهم

ترا ای خراسان من !

ای خانه‌ی کهن زرتشت

کانون ایجاد میخواهم

ترا از ابتدای جهان هستی

تا آن جا که کوروش گفت :

پندار نیک ،

گفتار نیک ،

کردار نیک میخواهم

ترا برای پر کشیدن

ترا برای پرواز

تا دل یک کهکشان عشق و برابری

ترا ای افغانستان من !

جاوید و آزاد میخواهم.

میترا وصال

۱۷ فبروری ۲۰۲۴ 

لندن

20 فوریه
۱ دیدگاه

دوره‌ های تاریخی سنایی پژوهی افغانستان و تأثیرات آن بر سنایی ‌پژوهی ایران وعکس آن

تاریخ نشر : اول حوت ( اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

صدیق الله کلکانی

دانشجوی دکتری رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران

ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۱ خورشیدی

sediqullah.kk@gmil.com

 

دوره‌ های تاریخی  سنایی ‌ پژوهی افغانستان و

 تأثیرات آن بر سنایی ‌پژوهی ایران و عکس آن

بخش دوم :

 

۴-۲- تأثیرات آثار سنایی‌پژوهان افغانستان بالای آثار سنایی‌پژوهان ایران

در دورۀ نخست سنایی‌پژوهی طوری که پیش گفته شد، علوم انسانی و ادبیات به ویژه سنایی‌پژوهی در افغانستان مورد توجه کشورهای منطقه قرار گرفته بود. در برخی پژوهش‌های سنایی‌شناسی در ایران از منابع این دوره استفاده شده است و تا جایی که بدن و بدنۀ یک‌مقاله گنجایش داشته باشد، این تأثیرات در زیر نشان داده می‌شود.

استاد مدرس رضوی: وی در تصحیح چاپ دوم دیوان سنایی ۲۱ غزل سنایی را که در نسخۀ معرفی شدۀ استاد خلیلی موجود بوده، از مقالۀ «درباۀ یک نسخۀ قدیم کلیات سنایی» نقل کرده است. استاد مدرس در این مورد گوید:«از اتفاقات حسنه… رسالۀ کوچکی که دانشمند معظم استاد خلیل‌اللّه خلیلی در بارۀ یک نسخۀ قدیم اشعار سنایی نسخۀ مخطوط موزیم کابل تألیف نموده و نسخه‌ای از آن را به عنوان این حقیر اهدا و ارسال فرموده بودند و از مطالۀ آن سرور زایدالوصفی این بنده را دست داد. از این که دریافت که آنچه در بارۀ مقدمۀ رفا و مشوش بودن آن در بیست‌واندسال پیش حدس زده بود به واسطۀ یافت شدن این نسخه و مقدمۀ آن تأیید گردید.» (مدرس رضوی، ۱۳۸۸: ۵۳) در بالا استاد مدرس از  تأیید این نکته توسط استاد خلیلی که مقدمۀ حدیقه در این نسخه  از خود سنایی است و بعد رقا به آن تطویل و تذییل نموده است، مسرور است چون خودش این مساله را حدس زده بود.

 اما در باره درج ۲۱ غزلی که در آن نسخه موجود است و استاد خلیلی نیز جهت معرفی به مقالۀ مذکور آن را انتقال داده است استاد رضوی چنین گوید: «بعضی از غزلیات که در چاپ پیش به دست نیاورده و فهرستی از آن‌ها در مقدمه آورده بود از رسالۀ فاضل معاصر استاد خلیل‌اللّه خلیلی که در بارۀ نسخۀ قدیمی کلیات سنایی موزۀ کابل نوشته و بیست‌ویک غزل از غزلیات گمشدۀ سنایی را از آن استخراج و در آن رساله آورده و هنگام طبع دیوان آن رساله به دست این جانب رسید و استفاده نمود و در این چاپ اضافه کرد.» (همان: صدوشست‌وپنج)

استاد شفیعی کدکنی: استاد بهتر از همه سنایی‌شناسان ایران آثار سنایی‌شناسان افغانستان را می‌شناسد در اخیر کتاب «تازیانه‌های سلوک» از ۱۸ اثری که در مورد سنایی‌پژوهی در افغانستان نوشته‌اند نام می‌گیرد، می‌گوید که من اثر را  فقط برای خودم یادداشت کرده بودم این جا نوشتم شاید کار کسانی بیاید که در این مورد مطالعه می‌کنند. (کدکنی، ۱۳۹۸: ۵۳۹-۵۴۳) اما استاد کدکنی در مورد زندگینامۀ  سنایی فقط از  نخستین اثر سنایی‌پژوهی در افغانستان زیر عنوان «احوال و آثار حکیم سنایی» نوشتۀ استاد خلیل‌اللّه خلیلی، استفاده کرده است. (همان: ۶۰)

مریم حسینی:او در تصحیح  فخری‌نامه یا حدیقه از نسخۀ  کابل و مقدمۀ نسخۀ کابل و گزارش استاد خلیل‌اللّه خلیلی که بالای نسخۀ کابل کار کرده استفاده کرده است که فشرده آن را بیان می‌شود:

  • سال وفات سنایی و سخن استاد خلیلی را که از روی کاغذ نسخۀ کابل تاریخ کتابتش را نیمۀ دوم قرن ششم حدس زده است در مقدمۀ فخری‌نامه آورده است. (مریم حسینی، ۱۳۸۲: ۴۵-۴۶)
  • استاد خلیلی گوید:مقدمه‌ای که درج نسخۀ کابل است نوشتۀ خود سنایی استو نام خود را نیز در آن ذکر کرده است  و بار دیگر علی‌ رفاء به آن تطویل و تذییل کرده است و به جای نام سنایی نام خود را آورده است. این نکته را نیز حسینی در مقدمۀ کتابش آورده است. (همان: ۶۴)
  • درباره احوال و کارهای عبدالطیف عباسی بنیروی، از مقالۀ «عبدالطیف عباسی سنایی‌شناس و مولوی‌شناس قرن۱۱» استاد عبدالحی حبیبی که در سال ۱۳۵۱ در مجلۀ آریانا در شمارۀ ششم نشر شده بود، استفاده برده است. (مریم حسینی، ۱۳۸۲: ۵۳)

 یداللّه‌ جلالی پندری: آقای پندری در کتاب «غزل‌های حکیم سنایی غزنوی» در چند جای از نوشته‌ها سنایی‌پژوهان افغانستان استفاده کرده است که به گونۀ کوتاه در مورد آن توضیح می‌آید. وی از تحقیقات استاد غلام صفدر پنجشیری زیر عنوان «تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی» یاد می‌کند گوید که وی به چندین اشتباه در دیوان سنایی اشاره می‌کند که با عبارت‌های قرآنی مغایرت دارد. (جلالی پندری، ۱۳۸۶: چهل‌وشش) هم‌چنان در اشکال «ماءمهین» که در دیوان سنایی «ماه معین ثبت شده است پندری به رسالۀ «تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی» استناد می‌کند که وی چنین نقل دارد: «در بیت لفظ “معین” بی‌مورد است چه کلمۀ “ماءمعین” به معنی آب روان آمده است.

مرگ با مهر تو باشد خوش‌تر از عمر ابد          

 زهر با یاد تو باشد خوش‌تر از ماءمعین           

“ماء مهین” درست است، زیرا قرآن‌ مجید وقتی که از خلقت نبی آدم به لفظ “ماء” سخن راندهاست صفت او را “مهین” قرار داده است. “اَلَم نَخلُقکُم مِن ماءٍ مَهِین” (پنجشیری، ۱۳۵۶: ۴۲) مرسلات/۲۰ آیا نیافریدیم شما را از آب پست و بی‌مقدار. (جلالی پندری، ۱۳۸۶: نودوهشت) به همین گونه آقای جلالی پندری گزارش‌های استاد خلیل‌اللّه در مورد نسخۀ کابل و مشخصات آن و این که ۲۱ غزل را مدرس رضوی از آن نقل کرده و مقدمۀ خود سنایی و تطویل علی رفاء بر آن مقدمه که در بالا از استاد رضوی و دکتر مریم حسینی ذکر شد، نیز آورده است. (همان: ۹۹-۱۰۱) ضمن یاد آوری تواریخ وفات سنایی از رسالۀ «احوال و آثار حکیم سنایی» استاد خلیل‌اللّه و مدرس رضوی، تاریخ ۵۲۹ پیشنهادی استاد علی‌اصغر بشیر از رسالۀ «سیر در ملک سنایی» را در پاورقی مشرح آورده است. ( همان: ۱۰۱-۱۲۹) این سال را علی‌اصغر در مقدمۀ نسخۀ کابل، چون در نسخۀ کابل وفات سنایی ۵۲۹ درج است، و هم در رسالۀ «سیری در ملک سنایی» ذکر کرده است. (بشیر، ۱۳۵۶: ۳۳)

دکتر محمدرضا برزگر خالقی:  وی در تصحیح دیوان سنایی نسخۀ موزه کابل را اساس قرار داده است و نیز گوید که نخستین‌بار این نسخه را در سال ۱۳۳۸ استاد خلیل‌اللّه خلیلی معرفی کرده است و آنچه استاد خلیلی در اوصاف این نسخه یاد کرده آقای برزگر خالقی در معرفی نسخ خویش و مقدمه دیوان سنایی استفاده کرده است. (برزگرخالقی، ۱۳۹۳: ۲۳۱۱) همین‌گونه مصحح دیوان سنایی در عنوان سبک سنایی از «چهار کتاب نایاب سنایی» آقای غلام‌جیلانی جلالی می‌نویسد حتا وقتی سنایی از شاعران بزرگ خراسان  تقلید هم می‌کرد تفاوتی بادیگران داشته است. فرخی که از روانی طبع و توانایی سخن‌سرایی شعر می‌سرایید در حالی که سنایی افزون بر طبعی روان، ذهنی لبریز از آگاهی‌های مختلف دارد که ناخودآگاه بر زبانش جاری و چاشنی شعرش می‌شود، همین حکمت‌اندیشی سنایی سبب می‌شود که کلامش در عین حال که خالی از دشواری نیست، از سخن دیگران ممتاز گردد. (برزگرخالقی، ۱۳۹۳: هفتادوپنج)

دکتر رضا یوسفی و محسن محمدی: هردو در بخش نخست شرح حدیقۀ شان موسوم به «لطایف‌الحدایق» (تصحیح و شرح نخست را به این نام عبداللطیف عباسی انجام داده بود.) از چند اثر سنایی‌پژوهان افغانستان استفاده برده‌اند که به صورت فشرده تقدیم می‌گردد: از رسالۀ «سیری در ملک سنایی» علی‌اصغر بشیر در مورد سفرهای سنایی، احتمال شاعر بودن پدر سنایی، در بارۀ سال  ۵۲۹ به اساس نسخۀ موزۀ کابل به عنوان تاریخ وفات سنایی، در چگونگی تحول روحی و سال ۵۱۸ به حیث آغاز تحول روحی،شاعربودن سنایی از دورۀ جوانی، تقسیم‌بندی کردن سنایی دیوانش را به اساس موضوع و آثار سنایی استفاده کرده است. (یوسفی و محمدی، ۱۳۹۸:پانزده – سی‌وچهار ). همین گونه در این شرح مقالۀ «عبداللطیف عباسی بنیروی مولوی‌شناس و سنایی‌شناس قرن یازدهم» استاد عبدالحی حبیبی را کامل گنجانیده است. (همان: چهل- پنجاویک) مصححان در کتاب‌نامۀ این شرح کتاب‌های «احوال و آثار سنایی» استاد خلیل‌اللّه خلیلی و «حکیم سنایی و جهان‌بینی او» نوشتۀ استاد سرور همایون را نیز به حیث منابع درج کرده‌اند؛ اما در متن مقدمه از آن‌ها یاد نکرده است.

 برای این که مجال سخن از حد یک‌مقاله بالا نیست،فقط به ذکر چندتن که از آثار سنایی‌پژوهان افغانستان استفاده کرده‌اند، بحث را فشرده می‌کنیم: دکتر امیر بانوی کریمی در کتاب «مختصر حدیقۀ سنایی» از کتاب‌های  «احوال و آثار سنایی» استاد خلیلی چاپ اول ۱۳۱۵، «حکیم سنایی و جهان‌بینی او» نوشتۀ استاد سرور همایون چاپ ۱۳۵۶، «در بارۀ یک‌نسخۀ قدیمی کلیات حکیم سنایی» چاپ ۱۳۳۸ استفاده کرده است. دکتر علی‌اکبر افراسیاب‌پور در «شرح جامع حدیقه…» خود از مقالۀ عبدالحی حبیبی زیر عنوان «تحقیق بر تاریخ وفات سنایی» که در مجلۀ یغما، سال سی‌ام، شماره ۱۱، ۱۳۵۶ نشر شده است استفاده کرده است.

پیش نیز گفته شد که در دورۀ نخست سنایی‌پژوهی (۱۳۱۵_ ۱۳۵۶) منابع سنایی‌پژوهان افغانستان، مورد استفادۀ دانشمندان ایرانی قرار داشت و آنچه در بالا آوردیم، مراجعۀ دانشمندان ایران به منابع تولید‌شده سنایی‌پژوهشی مربوط به دورۀ نخست را نشان می‌داد؛ اما در دورۀ سوم که آثار تحقیقی بیشتر از دورۀ نخست داریم، دیگر شاهد مراجعه و استفاده از آثار تحقیقی سنایی‌پژوهان افغانستان توسط دانشمندان ایراننیستیم، دقیق پس از سال ۱۳۵۶ توجۀ پژوهندگان ایران به پژوهش‌های ادبی پدید آمده در افغانستان به ویژه آثار سنایی‌پژوهان افغانستان نه تنها کم شده بلکه به صفر رسیده است. از نظر این قلم، علت‌های عدم توجۀ دانشمندان ایرانی‌ به آثار نوشته شده در افغانستان این‌هاست: عدم رابطۀ جمهوری اسلامی ایران و دانشمندان آن سامان با دولت حزب خلق افغانستان و فرهنگیان آن زمان افغانستان، از میان رفتن مراکز علمی و کتابخانه‌ها، فقدان تولید اثر بکر آن هم به سبب تجاوز شوروی، هجرت دانشمندان دورۀ نخست، مهاجرت پس از کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ و نبود امکانات تحقیق در دیار هجرت، از سوی دیگر آنچه ذکر گردید، سبب شد تا نسل پس از کودتا (۱۳۵۷-۱۳۷۱) و تا امروزین نتوانند مانند نسل پیش از کودتا بار بیایند و رشتۀ کار‌های تحقیقی که قبل از کودتا آغاز شده بود، پاره شود. در چهل‌سال جنگ خانمان‌سوز هم سبو شکسته و پیمانه ریخته شده بود، زیرا در ترس‌وگریز فکر تولید نمی‌شود، اندیشه به زمین و زمینه، به ثبات و مکان نیاز دارد و ما هرگز آن را نداشتیم.

۵- نتیجه

سنایی از جملۀ شاعران عارفی است که در زندگی و پس از مرگ و تا امروز مورد توجه پژوهندگان قرار دارد و به این به سببی است که  سنایی عرفان را نظام‌مند وارد شعر کرد و به عرفان در شعر تشخص سبکی داد؛ پس سنایی‌در حقیقت نقطۀ عطف در شعر عرفانی محسوب می‌شود، بنابران معرفی آن از سوی سنایی‌پژوهان، معرفییکی از ستون‌های ادبیات فارسی به حساب می‌آید. پس از این که سنایی‌پژوهی در افغانستان در ۱۳۱۵ خ. با نوشتن رساله «احوال و آثار حکیم سنایی» آغاز می‌شود، سنایی‌پژوهان تا سال ۱۳۵۶خ. بهترین و ارزشمندترین آثار پژوهشی را در مورد احوال و آثار سنایی تقدیم کرده‌اند که ما این مقطع زمانی را دورۀ نخست تاریخی سنایی‌پژوهی نام دادیم و آن را بهترین دوره و اوج آن را سال ۱۳۵۶ خواندیم. در دورۀ نخست دانشمندان افغانستان کمتر زیر تأثیر آثار بیرونی قرار داشتند وآثار پژوهشی آن‌ها مورد توجۀ جهان به ویژه پژوهندگان  ایران قرار داشت. پس از سال ۱۳۵۷ تا امروز توجه دانشمندان بیرونی به ویژه دانشمندان ایران به آثار پژوهندگان افغانستان کم شده و حتا به صفر رسیده است  که علت آن عدم رابطه ایران با افغانستان، جنگ‌های داخلی، از میان رفتن مراکز  تحقیقاتی و کتابخانه‌های آن سامان بود. این جنگ و تجاوز و مهاجرت سبب شد که در دورۀ سوم سنایی‌پژوهی افغانستان، دانشمندان افغانستان منابع جز آثار پدیدآمدۀ دورۀ اول سنایی‌پژوهی افغانستان و ایرانی نداشته‌ باشند، بدین معنی که در ۲۰ سال اخیر (۱۳۸۰-۱۳۹۹)منابع سنایی‌پژوهی افغانستان را آثار دورۀ نخست سنایی‌پژوهی و ایرانی و به ندرت خارجی تشکیل می‌داد.

نخستین استفاده از منابع افغانستان ظاهراً توسط استاد مدرس رضوی صورت گرفته است.  وی  ۲۱ غزل سنایی را در چاپ دوم دیوان سنایی از رسالۀ «دربارۀ یک‌نسخۀ قدیم کلیات حکیم سنایی» اخذ کرده‌ است. زیادترین استفاده از منابع سنایی‌پژوهان افغانستان را  دکتر محمدرضا یوسفی و دکتر محسن محمدی در مقدمۀ تصحیح دوبارۀ شرح حدیقه موسوم به «لطایف‌الحدایق» عبداللطیف عباسی کرده‌اند؛ طوری که در یک مقدمه در ۱۹ صفحه ۲۰ بار به رسالۀ «سیری در ملک سنایی» از علی‌اصغر بشیر مراجعه و استناد کرده‌اند. دکتر یداللّه جلالی پندری در درجۀ دوم استفاده از منابع سنایی‌پژوهی افغانستان قرار دارد، وی وفات سنایی و اشکالات دیوان‌های ‌چاپی و درج آیات در آن و ویژگی‌هاینسخۀ کابل را با استناد از منابع سنایی‌پژوهان افغانستان در مقدمۀ کتاب «غزل‌های حکیم سنایی» بیان کرده است. دکتر مریم حسینی در استفادۀ منابع سنایی‌پژوهی افغانستان در تصحیح و مقدمۀ «حدیقه الحقیقه.. یا فخری‌نامه» پس از آقای پندری قرار دارد. دکتر محمدرضا برزگر خالقی در تصحیح و مقدمۀ «دیوان سنایی» در بارۀ ویژگی‌های نسخۀ کابل و سبک سنایی از منابع افغانستان استفاده کرده است.

کسی که بیشتر از همه سنایی‌پژوهان ایران منابع افغانستان را می‌شناسد استاد کدکنی است، وی در کتاب‌شناسی کتاب «تازیانه‌های سلوک» از  ۱۸ منبع دورۀ نخست سنایی‌پژوهی افغانستان نام برده است و فقط در مقدمه از  رسالۀ «احوال و آثار حکیم سنایی» استاد خلیل‌اللّه خلیلی در باره سنایی استفاد کرده است. آنچه در مورد استفاده دانشمندان ایران از منابع سنایی‌پژوهی افغانستان یاد کردیم همه بر می‌گردد به منابع تولید شده در دورۀ نخست تاریخی سنایی‌پژوهی (۱۳۱۵-۱۳۵۶)، در دوره‌های بعدی تا حال دیده نشده است که دانشمندی ایرانی از منابع سنایی‌پژوهی افغانستان استفاده کرده باشد.

 واپسین سخن این که امید می‌رود که شرح «حدیقۀ» استاد عبدالاحد عشرتی غزنوی که در سه‌ جلد جلد اول و دوم در سال ۱۳۹۶ و جلدسوم در ۱۳۹۸ نشر شده است، ضمن کتب و مقالات دیگر، دوباره چاپ و نشر شود، تا سنایی‌دوستان این سامان هم از تحقیقات سنایی‌پژوهان امروزین افغانستان بخوانند.

۶- منابع      

بشیرهروی، علی‌اصغر. (۱۳۵۶). سیری در ملک سنایی، کابل: چاپ بیهقی،ناشر وزارت اطلاعات و فرهنگ.

پنجشیری، غلام‌صفدر. (۱۳۵۶). تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی، کابل: انتشارات دانشگاه کابل.

پندری جلالی، یداللّه. (۱۳۸۶). غزل‌های حکیم سنایی غزنوی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

دری، زهرا. (۱۳۸۸). دری به باغ حقیقت (گزیدۀ حدیقهالحقیقه)، کرج:انتشارات سرافراز.

روستایار، سیدعلی‌شاه. (۱۳۸۷). جهان بی‌انتها (اندیشه‌های عرفانی سنایی غزنوی)، کابل: چاپخانۀ احمدی، ناشر انتشارات بیهقی.

سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود. (۱۳۹۳). دیوان سنایی، به تصحیح و  مقدمۀ محمدرضا برزگر خالقی، تهران: انتشارات زوار.

 (۱۳۸۸). دیوان سنایی، به تصحیح و مقدمۀ مدرس رضوی، چاپ هفتم، تهران: چاپخانۀ احمدی، انتشارات سنایی.

 (۱۳۸۲). حدیقهالحقیقه الشریعهالطریقه (فخری‌نامه)، به تصحیح مریم حسینی، نشر مرکزدانشگاهی.

شفیعی کدکنی. (۱۳۹۷).تازیانه‌های سلوک، چاپ هیجدهم، تهران: نشر آگه، (چاپ اول ۱۳۷۲).

عابد، عبدالجبار. (۱۳۹۶). آرا و اندیشۀ حکیم سنایی، کابل: چاپخانۀ شمشاد، ناشر اکادمی علوم افغانستان.

عشرت غزنوی، عبدالاحد. (۱۳۹۸). شرح حدیقهالحقیقه و شریعهالطریقه، ج. سوم، کابل: چاپ رستم، ناشر کمیتۀ علمی و فرهنگی شورای اجتماعی غزنه.

همایون، غلام‌سرور. (۱۳۸۹). حکیم سنایی و جهان‌بینی او، چاپ دوم، کابل: چاپ مطبعۀ آزادی، انتشارات بیهقی، (چاپ اول ۱۳۵۶).

یوسفی، محمدرضا و محمدی، محسن. (۱۳۹۸). شرح حدیقۀ سنایی (لطایف‌الحدایق عبداللطیف عباسی)،چاپ نخست، قم: انتشارات دانشگاه قم.

پایان

 

 

 

20 فوریه
۱ دیدگاه

عبادت گاهِ عشق

تاریخ نشر : اول حوت ( اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۰ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا


عبادت گاه عشق

ای مهر پر معنی
از دلتنگی ها مگو
در این صحرای سینه ی سوزان
لاله خزان شد
با این چرخ ناموزون گردون
فریاد چون سایه پیچید مرا
در تماشای نگین چشمان بی پناه
ساحل قلب من با پنجره سخن می گفت
با رفتنت ریگستان وجودم به طنین آمد
با دلهره گی گفتم
فاصله ها را بردار
آینده باریک و مبهم ما را بغل می زند
ولی می دانم
تنها آبی سست آرام با موج بلند است
لاله ها را از چشمانم بچین
از نیزه ی انگشتانت عشق را بریز
تنم را بپوشان پر از رمز مملو از باران مهر
قبله ات طاق ابروانم
بیا به عبادت گاه عشق
نو بهار عشق سوزانم تویی

عالیه میوند 

 فرانکفورت 

۱۹ جون ۲۰۲۳

20 فوریه
۱ دیدگاه

آزاد باش

تاریخ نشر : اول حوت ( اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی -۲۰ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

اینک با نشر این سروده ی زیبا یادی می کنیم از زنده یاد استاد محمد آصف فکرت هروی

روزنامه نگار ، پژوهشگر ، فهرست نگار ، مصحح ، مترجم و شاعر توانای کشور ما که سال

گذشته رخ در نقاب خاک کشید و چشم از جهان پوشید.

روانش شاد ، یادش گرامی و خاطراتش جاودانه باد.

این سروده در شماره ۱۸ سال پنجم جریدهء ملی بیطرف فکاهی ، سیاسی ، انتقادی و اجتماعی ترجمان

مؤرخ ۲۶ اسد ۱۳۵۱ خورشیدی برابر با ۱۷ آگست ۱۹۷۲ میلادی به نشر رسیده بود.

آزاد باش

من نمی گویم که مجنون گرد یا فرهاد باش

هرچه  می باشی  ز قید   ناکسان  آزاد باش

پیش پای هر خسی چون بید مجنون سر منه

ترسی از مقراض گلچینان مخور شمشاد باش

چون نفس گر راه هستی بر تو  بندد مدعی

هان مشو افسرده اندر  سینه و  فریاد باش

گر بقا خواهی به پیش دشمنان  نرمی مکن

تا به خواری نشکنندت سخت چون  پولاد باش

در اسارت یک جهان عشرت سراسر محنت است

با همه غم  ها  اگر  آزاد  بودی  شاد  باش

ای وطن ای مهد  پاک  شیر مردان  دیر زی

جاودان گهوارهء  عرفان  و دین  و داد باش

تا جهان پاینده  است آ زاد باش ای هموطن

تا زمین  گردنده  باشد ای  وطن  آباد  باش

فکرت آنگو  بر  وطن خواری  پسندد از عناد

خانمان و هستی اش گو کنده  از نیاد باش

محمد  آصف فکرت هروی 

19 فوریه
۱ دیدگاه

من کوزه ام

تاریخ نشر: دوشنبه ۳۰ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۹ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

من کوزه ام

من کوزه ام

برساخته خاک رس

که خود سلی می خورد از موج آب

اما من آب را و شراب را

در دل خود جا دهم

خیام نیشابوری

مرا خوب می شناخت

صامدی

ملبورن – آسترالیا

19 فوریه
۱ دیدگاه

نازنین

تاریخ نشر: دوشنبه ۳۰ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۹ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

نازنین 
نازنین  زیباترین   بانوی   شهر 
 از همه گل‌ های  گلشن تازه‌تر
 قامتش  چون سرو  بالا و بلند 
 گیسوانش حلقه  حلقه تا کمر
 گونه‌هایش رشک گل‌های چمن 
 چشم‌هایش می‌زند بر دل شرر 
 از ازل درباغ حسنش کاشته اند
نخل‌ ها  و   میوه‌ های   پر ثمر 
 خرمن قند است درهر بوسه‌اش 
می‌تراود از لبش  شهد  و شکر
 بوی مشکش چون نسیم نوبهار 
 می‌وزد بر جان من  وقت سحر 
نازنین چون شمع در رخسار شب 
 نازنین روشن‌ تر  از  ماه  و قمر 
 نازنین   آراسته   با   صد   هنر 
 نازنین یعنی به خوبان  تاج سر 
 جلوه‌ی حسنش چو فانوس تابناک 
 حسن مهرویان  ز حسنش بارور
 نقش   او  بر  لوح  دل  آراسته
عکس او  بر  قاب  دل  پیراسته 
نیست در شهر بهتر از وی بانویی 
 بانویی مقبول‌ تر از شهبانویی 
 نازنین   شهبانوی   کابل‌  زمین 
 نازنین خوشبوتر  از آهوی  چین 
عشق او در من رها گردیده است 
 عشق اغیار از دلم برچیده است 
وحدت‌الله درخانی
19 فوریه
۱ دیدگاه

یکطرف

تاریخ نشر: دوشنبه ۳۰ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۹ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

اقتباس از شماره ۱۰ سال دوم نشراتی جریده ملی بیطرف

فکاهی ، سیاسی ، انتقادی و اجتماعی ترجمان

مؤرخ ۲۹ جوزا ۱۳۴۸ خورشیدی برابر با

 ۱۹ جون ۱۹۶۹ میلادی

یکطرف

بسته ام با نازنینی  عهد  و  پیمان  یک طرف

میروم همراه  او  فردا  به  پغمان   یک طرف

جای های خوب زین پس قرغه واستالف است

کوه یکسو، رود یکسو ، سبزه میدان یک طرف

باغ   بالا  را   اگر  بینی   تو  در  این  روز ها

غنچه میرقصد به همراهِ  گلتسان  یک  طرف

یک صدی یا دوصدی هرجا که مصرف میشود

پیش خود می گیرم اینها را  بتاوان  یک طرف

هر قدر در  زندگانی   دیده ا م  رنج  و فشار

نیستم از کرده  های خود پشیمان  یک طرف

دوست یا دشمن  اگر عیب مرا گوید  چه غم

طعنه ها را می نهم درطاق نسیان یک طرف

عشق خود را تازه میخواهم بهرنحوی که هست

تا که باشم  از  غم  و  اندوه  دوران یکطرف

خانه ام  غمخانه  را ماند به  فکر و زعم  من

مادر  اولاد هایم   چشم   گریان   یک طرف

طفلکان  از کاغذ  و خط و قلم گویند و بس

بابه ام صحبت کند  از کشتمندان  یک طرف

عدهء  از  طفلکان  من که  شوخی می کنند

مادرم  افسانه  می گوید  باوشان یک طرف

منکه یک ساعت به طبع خود نمی خواهم ملال

روزوشب اندردل من هست  ارمان یک طرف

شامگاهان   را  به  رستوران   خیبر  می روم

می نشینم  گرم هر ماه با رفیقان  یک طرف

یطرف ساز سرود و یکطرف  عیش و نشاط

در مقابل  چهرهء  زیبای  خوبان  یک  طرف

کسب وکاری نیست چون مشغوف دراین مملکت

منحرف میداردم هر لحظه شیطان یک طرف

میر محمد امین مشعوف

19 فوریه
۱ دیدگاه

حکمت (هروی) شاعر آزاد اندیش و مستعد

تاریخ نشر: دوشنبه ۳۰ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۹ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

حکمت (هروی) شاعر آزاد اندیش و مستعد 

قیوم بشیر هروی:

تمیم حکمت هروی مصلح (حکمت هروی) فرزند زنده یاد دکتور میر زمان الدین مصلح و ماهرو (اشرفی) مصلح در سیزدهم حوت ۱۳۵۴ هجرى شمسى در شهر باستانى هراتِ افغانستان چشم به جهان گشود.

مدتی پس از تهاجم نظامی سوسیال امپریالیسم شوروی در افغانستان در حالیکه تازه ششمین بهار زندگی اش را سپری نموده بود با همه اعضاى خانواده اش در ماه سنبله ۱۳۶۱ هجرى شمسى به ایران هجرت نمود و در آنجا شامل مکتب گردید . هنوز صنف سوم ابتدایی را به اتمام نرسانیده بود که با تمام اعضای خانواده در سال ۱۳۶۴ هجری شمسی به شهر ملبورن آسترالیا مهاجرت کرد و بعداز ختم دوره ی ابتدایی و لیسه دراین شهر وارد دانشگاه “موناش” شد و پس از کسب لیسانس در علوم اجتماعی (فلسفه و سیاست) و فوق لیسانس در رشته ی سیاست بنابر علاقه ى فراوان به کسب معلمى سند دانش نامه فارغ التحصیلى در رشته ی آموزش و پرورش در سطح لیسه ها را نیز از همان دانشگاه به دست آورد.  سپس در سال ۱۳۸۲ هجرى شمسى به تدریس مضامین فلسفه، تاریخ، اجتماعیات، ادبیات و زبان انگلیسی در لیسه آغاز کرد و تا کنون هم به صفت آموزگار مشغول تدریس است.

حکمت صاحب پنج فرزند از جان عزیزتر به نام هاى طاهره، افسانه، آناهیتا، آرین و جویا است.

حکمت را بیشتر از یک دهه است که می شناسم ، او انسانی است آرام ، آزاد اندیش ، با احساس،  مهربان و همچنین پرکار  و پر تلاش.

علاقه مندی حکمت به شعر و شاعری به ایام نوجوانی او بر می گردد و از همان آوان نوجوانى با علاقه ی شخصى و تشویق زنده یاد پدرش که از شاعران نامدار و میهن دوست کشور بشمار میرفت به خواندن و مطالعه ی اشعار بزرگان شعر دری- پارسی آغاز کرد و بعد از وفات زنده یاد پدرش همچنان با علاقه و تپ و تلاش شخصی خود به مطالعه نظم و نثر درى – پارسی ادامه داد.

 حکمت از آغاز تا حال تجارب زیادى را در سرودن اشعارش کسب کرده است و در اوایل به قول خودش با مشکلاتی ناشی از کم تجربه گی در شناخت ادبیات درى – پارسی مواجه بود، چنانچه برای نقد و بررسی علمی و ته بنایی اشعارش چند سفری کوتاه مدت، اما بی نهایت مثمر به تهران انجام داد و ازرهنمود های ارزشمند و ارزنده،  شاعر شهیر افغانستان زنده یاد استاد عبدالکریم تمنا (تمنا هروی) مستفید گردید و خود را از آن زمان به این سو در پیشرفت و توانایی سرایش اشعارش برای همیشه با کمال افتخار رهین آن همه نقد و صحبت های دقیق، ژرف و آموزنده ی آن استاد بزرگوار، فرهیخته و ورجاوند می داند.

اشعار او اکثرآ امید بخش و چون آیینه ای است که شخصیت شاعر را متبلور می سازد ، چنانچه خودش شعر را یک وسیله ی مؤثر و شیوه ی پر حلاوتی برای بیان اندیشه هایش می داند و بنا بر این بهترین معرّف اندیشه های اجتماعی، فلسفی و سیاسی اش اشعار اوست. نمونه های از اشعار حکمت در ماهنامه ى وزین “آرمان” نشریه ی افغان های مقیم آسترالیا اقبال نشر یافته است . بامید مؤفقیت های مزید حکمت عزیز،  اینک توجه خوانندگان محترم ۲۴ ساعت را به نمونه ای از کلام این شاعر گرانقدر و مستعد جلب می کنیم:

“پوچ ‌گاه”

ماییم و این بساط و  تمنای هیچ و پوچ

بر جان هم فتاده به سودای هیچ و پوچ

دیروز  ما  به  غصه‌ی  امروز   شد هدر

امروز هم به غصه‌ی فردای هیچ و پوچ

در قیل و قالِ  غفلت و  اوهام و  انتزاع

بیهوده خاست غلغل و غوغای هیچ و پوچ

ذلت نگر که سخت درین پوچ‌گاهِ سست

سر سوده‌ایم اینهمه در پای هیچ و پوچ

بر هیچ سفله خاست  به پا بهرِ  اشتهار

بنشسته مجمعی به تماشای هیچ و پوچ

فریاد من  جداست  ز  غوغای آن و این

دارم فغان زدست سخن‌های هیچ و پوچ

گاهی به روی  دهر بخند از  صمیم دل

شاید شود به خنده مداوای هیچ و پوچ

ساقی    بیار  رفته   پیا‌پی    پیاله   را

تا پر شود به کثرت می، جای هیچ و پوچ

هر لحظه‌ای که بی تو نفس می‌کشم عبث

باشد ز هر لحاظ به معنای هیچ و  پوچ

(حکمت)  به  منجلابِ  تعلّق  قدم  منه

ارزش نداشت حسرتِ دنیای هیچ و پوچ