۲۴ ساعت

18 نوامبر
۱ دیدگاه

شکایت های پنهان

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه  مؤرخ ۲۷ عقرب  (آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۸ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شکایت های پنهان

در کجا ؟کی؟ پیش کی دربِ  دلم را وا کنم؟

تا غمِ  دیرینه  را  در  گوش  او  نجوا کنم؟

بی تو جانم هر نفس در شعله‌ می‌سوزد بتا

دل کتابِ نیست جانا پیش  هر کس  تا کنم؟

هر شب  از یادی تو میمیرم کجایی بی وفا

تا دوایی  درد  بی  درمانِ  خود  پیدا  کنم؟

زخم ها  دارد دلم  از  روز گاری  بی کسی

نیست بازاری که دل  با  درهمی  سودا کنم

سایه ام  ما  را رها  کرد  و رود  دنبا ل تو

این غمی دیرینه را زین پس که را نجوا کنم

شام غم تا صبح باشد اشک از چشمم روان

گر بخواهی می توان از خونِ دل  دریا کنم

رنگ و بوی در غزل  هایم نمی بینم رفیق

بعد از ین    با  نام  زیبایت  غزل  زیبا کنم

خسته ام   افتاده ام  دیوانه ام  شیدا   شدم

هیچ راهی  نیست  باید غصه را حاشا کنم

کاش یک شب وا شود در تو بیآیی بی خبر

تا   شکایت  های  پنهان  از دلم  افشا کنم

میروم هر شب به صحرا نقش پایت میکشم

دور تر از چشم  زاهد  سجده را آن جا کنم

از فراقت میزنم شب سر به صحرایی جنون

میروم  آن   جا که  شاید  ماه خود پیدا کنم

کاش میشد در قدم های تو  سازم  جان  فدا

هم تو را هم خویش را چو طاهری رسوا کنم

سیدآصف طاهری

 نیدرزاکسن-آلمان 

۲۰ آگست ۲۰۲۵

 

یک پاسخ به “شکایت های پنهان”

  1. admin گفت:

    زیبا سرودید جناب طاهری عزیز ، قلم تان همیشه رنگین وطبع تان رسا باد.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی
    ملبورن – استرالیا

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما