غزلِ نور
( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه مؤرخ ۳۰ میزان (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
غزلِ نور
شعر من حسِ قشنگیست
که در مزرعهُ سبزِ خیالم جاریست
اگر افسرده و پژمرده شود
گلِ زیبای شقایق
به صحرای جنون میمیرد
چشمهّ عشق و امید، می خشکد
همچو پاییز همه جا رنگِ فنا می گیرد
شاخهُ میخکِ نارنجی میانِ گلدان
غنچهُ تازه و خوشبوی گلِ شمعدانی
و گلِ مریمِ ناز
همه در خلوتِ تنهایی
خویش می گریند
بالِ پروانه به هنگامِ طواف اش
بدورِ گلِ سرخ
بیصدا می شکند
شعرِ من حسِ قشنگیست
که هنگامِ طلوعِ خورشید
جویباران همه شادی و شعف
می شوند با آواز،جاری در رودِ زمان
وشبانگاه برا دل آساییِ ماه
غزلِ نور و امید می خوانند
همه یی اخترکان
شعر من حسِ قشنگیست ؟
ندانم ،تو بگو …
تو که صد شعر و غزل
شده همخانهّ طرزِ نگهُ زیبایت
و منِ آشفته دیرگاهیست شده ام شیدایت
تویی آن شعرِ قشنگ
،عطرِ گلِ یاس منی
تویی الهام من و منبعِ احساس منی.
مریم نوروززاده هروی
۲۱ فبروری ۲۰۲۴
از مجموعهُ”پاییز”
هلند.
بسیار زیبا قلم زدید خواهر گرامی ، مؤفق باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا