۲۴ ساعت

22 جولای
۱ دیدگاه

 زبان هویت

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه ۳۱ سرطان  ( تیر ) ۱۴۰۴  خورشیدی -۲۲ جولای  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

 

 زبان هویت

گـویند که دنـبه از  درون  می گندد

کُخ میزند وبه  ریش مان می خندد

بیگانـه  بـرای غـارت  گـنـج   وطـن

زنجیر به دست و  پای ما می بندد

*******

با نقشۀ امریکا  وطن   ویران شد

اردوی جوان مملکت  پاشان شد

مردم بـه زندان و  طلسم افتادند

تبعید و فرار خلق  بی پایان شد

*******

دردا که وطن اسیر صد چاله شدست

پر از غـم و رنج  و   داغ آلاله شدست

جنگی که میان  روس  و  امـریکا بـود

مانند سراطون چل وشش‏ساله شدست

*******

زن را  ز  حقوق  حقه  محروم کردند

بسیارستم به دختران مظلوم کردند

دروازۀ عـلـم  و  معـرفـت  را بسـتند

آنچه که بپا ستاده بود معدوم کردند

*******

در خاک و طن  ستم  فـراوان گردید

ازانگلیس وروس و پاکستان  گردید

آن چـه که نیـامـد ز دسـت  ایـشان

با نقـشۀ امریکا بـه  اینسان گردید

*******

گر نطـفه از پشـت   پـدر می آید

در مـادر میـهـــن   بـبــر  می آید

درخاک غریب  اگر نهال بنشانی

هـشـدار! که آواز  تـبــر می آید

*******

هرجا که روی به خاک خود برگردی

بـا رنـج و تـلاش  صـاحـب  زر گردی

در کـشـور دیگـران  اگـر  مـزدوریــد

در خـانـه بـیا که تاج  بـرسـر گردی

*******

مردم هری خدمت  مهمان کردند

احوال مهاجـریـن  پرسـان کردند

بـا کاروان دوسـتـی و هـمــدلی

راه سـفـرِ هموطن آسان کردند

*******

نیمروزوفراه که خطۀ  گُردان  است

تـیـمـارگــر  مهــاجـــر  نـالان  است

سیستان کهن دراین زمان دشـوار

بنگـرکه پـذیـرای بسا مهمان است

*******

افراطیت و جور  و   ستم  آوردند

تـیـغ دو دم و  گُلـه  و  بـم آوردند

تاریکی جهل ومرض  و استبداد

با طالب و داعش به هم آوردند

*******

بر مردم ما سـتم فراوان  کردند

آواره و بیمار  و  پریشان  کردند

با چال وفریب و نقشۀ شیطانی

آوردن افـراطـیت  آسـان کردند

*******

جنگ چل وشش‏ساله که دردافزا بود

کـش مکـش روســیـه  و امـریکا بود

خـون  جگـر  مهـاجـر  و  در بـه  دری

والله که نـتـیـجـۀ هـمــان دعــوا بود

*******

از چنگ ستمگران  وطن  بیرون  کن

آزادی و حـق  زنـدگی  مصئـون  کن

ظالـم که نظام ظلـم بـرپا کـردسـت

با علم و خـرد  کاخ ستم  وارون کن

*******

با ریشه و با اصل وطن   در  جنگند

با تاریخ و فرهنگ کهن    در  جنگند

از شعر و زبان مادری  می ترسند

در دهکده و کوه و  دمن  در جنگند

*******

در هـنـد  زبـان  فـارسـی  گویا  بود

در دولت و  در جامعه بس  پویا بود

با نقشۀ شوم انگلیس ویران گشت

بحری که سرچشمۀ  صد دریا  بود

*******

فارسی ستیزی طرح استعمار است

زیرا که آهنگین وخوش  گفتار  است

فـرهنگ و تمـدن کـهن  را  یار است

در بـسـتر تاریـخ مهین  معمار است

*******

فـارسـی دری مهر  خراسان باشد

گنجـینۀ فـرهـنـگ  درخـشان باشد

افتو بـه دو انگـشـت پنهان نـشـود

بنگرکه بهرطرف  خورستان باشد

*******

از گوهر و از درّ  دری  می گویم

ازدره و از  کبک  زری  می گویم

از خامه و  دیوان و  بیان و گفتار

از مهــر زبـان مـادری می گویم

*******

از طبع سخن ساز دری  می گویم

از حـافـظ  و  شـمـس  و عـنصـری

ازسعدی و فردوسی و بیدل گویم

از رودکی تا به  انوری   می گویم

*******

بـا ارث تمـدن  و  زبـان   می جنگند

با مشعل فرهنگ وبیان می جنگند

در دامـن  ایـران و  خـراسـان کهن

با درّ و گهر های  گران می جنگند

*******

در  هند و   ورارود  زبان  را  کشتند

هـم خـطّ و الفـبـای بیان  را کشتند

در قلب خراسـان به  دسـت طالب

موسیقی وشعر وداستان را کشتند

*******

فارسـی و دری زبان  واحد باشد

در لهجه فزون، بیان  واحد  باشد

پیکان  اگر  ز جنس  رنگارنگست

لیکن؛ هـدف و کمان واحد باشد

*******

فـارسـی دری آیینۀ  فـرهنگ است

رویای غـزل  ترانـه  و   آهنگ است

در جلـوۀ اشـراقـی و عـرفـانی دل

خورشید کهن ستارۀ  ارژنگ است

*******

در سغد و تخار و  بلخ بن  مایۀ آن

درپارس وهرات وهند سرمایۀ آن

از لعل بـدخـشـان و بخـارا بـشنو

فارسـی خـوش دری وپیرایۀ آن

*******

طالب ز گپ   و  واژگان  می ترسد

از نغمۀ  مرغـان  چمان  می ترسد

از شـعـلـۀ گلـواژۀ دانـشـکـده هـا

از زمزمۀ دخت  جوان   می ترسد

*******

در پشت سـر طالب استعمار است

با درّۀ تکفیری و با  سنگسار است

فرهنگ و تمـدن  و  زبان را دشمن

از عقدۀ جهل تار  خود افگار است

*******

میراث تـمـدن  کهـن  بـر  دوش است

میخانه و خانگاه ازان مدهوش است

فـارسـی دری زبـان هـویـت ماسـت

ازبرگ گل ولعل و گهر تن‏پوش است

*******

تاریـخ پر از تمـدن و فـرهنگ است

درهرزبان راوی صلح وجنگ است

از دیــدۀ تـاریـخ کـجــا  بگـریــزیــد

کرداروبیان همه را درچنگ است

*******

تا اسـم  عجـم  زبان  دل  گویا کرد

خـورشـیـد تمـدن  کهــن  بـالا  کرد

تاریخ قـدیـم شـرق روشـن گردید

ای گم‏شـدگان ره به شما پیدا کرد

*******

خـلــقی که بـه پـا سـتاد بازی ندهید

ایـن سقـف گشاده  را مجازی ندهید

صیدی که  رها شدست ازحلقۀ تنگ

دوباره به  چنگ گرگ  و تازی  ندهید

*******

آزادی جامعـه چه خـوش  آهنگ است

شهروندی وحق همگان درچنگ است

در ســـقـف گـشــاده و فـضـــای آزاد

پـرواز   کـبـــوتــران    رنگارنگ   است

*******

تفتیش عـقایـد نکـنـید  مـردم را

دربند توان  کشید  مگر  انجم را

مردم ز‏دست محتسب می‏گیرند

شـلاق شـکـنـجـه درۀ بـدنُـم را

*******

در نظم نویـن  جهان  دگرگون گردد

جنگ وجدل وکشاکش افزون گردد

تا مـدل نــو  بـرآیــد  از  کـــورۀ داغ

چندیـن حصار سست وارون گردد

*******

جنگاب گذار  که  پـر  طـلاتـم  باشد

راه گـدر و سـاحـل امـن  گـم باشد

ازجذر و مد  و  سرعت  دریا دریاب

آن کشتی که درخدمت مردم باشد

*******

درجنگ نوین زشش  جهت درگیرند

نـادیــده و نـاشــنـیـده در بـر گـیرند

از بهر نجات میهن و مـردم خـویش

رنگ رنگ دفاع وحمله در سرگیرند

*******

از فـتـنـۀ انگلـیـس  یاد آوردند

آتش به نهاد عدل وداد آوردند

افراطیت و جهالت  و  ویرانی

با نام شهادت و جهاد  آوردند

*******

دست  آورد جنگ  تحمیلی طالب بود

افـراطـیـت  و  نمــایـش   جـالـب بود

فـقـر و سـتم و فـشــار اسـتـبـدادی

آزادی  امـریــکا  در  ایـن   قـالب بود

*******

جان درتن هموطن به لب آمده است

از درد جـفا  بـه چنگ  تب آمده است

آزادی و آفـتـــــــاب مـا  را کـشـتـنـد

زندان و دار و تیره شـب  آمده است

*******

امروز جهـان  دوباره   تقسیم   گردد

این نقشه بدست  زور ترسیم گردد

افـسوس که مـردم سـتمدیدۀ مـان

در محـبس  طالـبـان  تسـلیم  گردد

*******

گویی که ز تاریخ  کهن بی خبر اند

ازنور خرد مهر و  شمن بی خبراند

از  کـشتن دیـوان بـه دسـت رسـتم

از جنگ خدا  و اهرمن بی خبر اند

*******

قـربانی انگلیس هـندوسـتان  شد

از  پـیکـر  آن  جـدا  پاکـسـتان  شد

هنگام دگربنگله  دیش  پیدا گشت

پاشـیدن تخـم کینه بس آسان شد

*******

بـا ذهـن دِیوبَند  نـفــاق افکندند

درقـم و نجف   افتراق   افکندند

در   مصـر کهـن  پـدیـدۀ  الازهـر

در  وحدت ترک  انفلاق افکندند

*******

ازدین عرب  سلاح  جنگی  ساختند

ذهـن سـلـفـی طالب دنگی  ساختند

با داعـش و الـقـاعـده پیمان بستند

در قالب دیـن بردۀ  زنگی  ساختند

*******

غـزه که زخـم دل نسـل بشر است

در قلزم خون کودکان شناور است

ظالم ز وجدان و خدا بی خبر است

دردا که جهان بشری کوروکراست

*******

بـازی  بـزرگ   درس   عـبـرت دارد

ازخرس و گرگ درس   عبرت دارد

آن پـیــچ و خـم منطـقـه را دریابید

با سوزش لُرگ درس  عبرت دارد

*******

بازی  بزرگ  دیگری  در   پیش است

هرکس گرفتار فضای  خویش است

آسان نبود شناخت دوست از دشمن

دو چهره و یاران  ریایی بیش است

*******

تجـزیــۀ    ایــران   حـقـیـقـت   دارد

با لیبی و  سـوریـه   شباهت  دارد

لعنت به  تجاوزگر و  میهن  فروش

جاسوسی به دشمن قباحت دارد

*******

گـویی سپس نـوبت پاکستان است

این مرکز افراط   بسی  لرزان است

مُلکی که به دست انگلیس بنیان شد

تجزیـۀ آن مگـر چونین  آسان است

*******

آتـش بـه غـرب   آســیا آوردند

بحران وجنگ و  ماجرا   آوردند

آسیای مرکـزی پلان بعدیست

در شـرق دور  هم  بلا اوردند

*******

دلگـرمی به امریکا تـوهم باشد

دور از عمل و  امید  مردم باشد

بار بار همین راه  غلط   را رفتید

لیکن؛ رۀ مستقل هنوز گم باشد

*******

اهداف   تجاوزگران   رنگ   رنگ است

گاهـی مـذاکـره و گاهـی جـنگ است

ســر بـر خـط تـسـلـیـم  فــرود آوردن

دور ازشرف و تمدن  و  فرهنگ است

*******

در    کشور   ایران    تجاوز کردند

بی پرده و  عریان   تجاوز   کردند

حقـوق بشر  و  حق  ملت ها را

کشتند و  قـربان   تجـاوز   کردند

*******

ایران نوین نسل جوان  می طلبد

افغان ستان خورستان می طلبد

در سـغـد و بخـارا   الفـبای  زبان

هـر بـام بلند نـردبـان  می طلبد

*******

ایران کهن به توطئه  پاشـان  گشت

بنیاد خراسان  بزرگ   ویران  گشت

هـنـد قـدیـم که  مهـد ریگـویـدا بـود

تجزیه بدست انگلیس عریان گشت

*******

دوباره خراسـان   بزرگ احیا  کن

ایرانشهری بساز و خود پیدا کن

در بستر تاریـخ و  تمدن    بـزرگ

با زور و توان زبان  دل  گویا کن

*******

هویت ما چـو قالی رنگارنگ است

در تار و پود تمدن و  فرهنگ است

در بـسـتر تاریـخ تکامـل کـردسـت

با گرز وکمند ونغمه و‏آهنگ است

*******

اول خـود و دوم جهـان را بشناس

بیخ وبن اصل و خاندان را بشناس

با جـام جـم چشم و دل خودبنگـر

جزر و مد بحر  بیکران  را بشناس

*******

گلـشـن  پـر از  گلان  رنـگارنـگ اسـت

هریک به رنگ وصنعتی قشنگ است

در سـمـفـونـی طبـیعـت و راز بـقـــاء

رویا و زبان و نغـمه  هـم‏آهـنگ است

*******

امریکا وروس و  چین  کشاکش  دارند

در بخـشِ جـهان نقـشه منقّـش دارند

رویای   جهان   تک‏روی    گشته خراب

بی شک که امـریکا  مـشـوّش دارند

*******

درغرب به طبل  جنگ  و  خون می کوبند

در کاخ سفـیـد که بـا جـنـــون می کوبند

در جـنگ سـوم جهـان شـود هیروشـیما

این فتنه گـران بس که فـزون می کوبند

*******

اوکراین که گوشت دم توپ گردیدست

قـربـانـی اهــداف  یــورپ  گـردیدست

باریشه وتاریـخ خودش  درجنگ است

در تایـر خـودکـشـی تیوپ  گردیدست

*******

امـریکا  و   اروپـا   کنون   هم‏دستند

در تقـسیم گـیتی  که پیمان بستند

از   نالۀ  خـون   کـودکان  جام‏ها  پر

درغارت شرق  همچنان  بدمستند

*******

هندوروس وچین کلان ستون شرق اند

ایـران  و  خراسـان  که  تاج  بـرفرق اند

ترک  و   عرب  و کُرد  به  خود  برگردند

این مجموعه خورشید زمین و برق اند

*******

هان! قارۀ آسیا تمدن خیز است

عقل وهنروشراره  برانگیزاست

ار قاموس فرهنگ ورا بگشایی

پرازخرد وحماسه و پرهیزاست

*******

افریقا و آسـیا ز یک سر   باشند

با امریکای لاتین  بـرابـر   باشند

درراه نجات خود  از  سلطۀ زور

همسنگر وهمدل و برادر باشند

*******

فردا که جهان رنگ  دیگر خواهد داشت

از آتش و خون و بم گذر  خواهد داشت

با وحـدت و همدلی خـود مـردم شـرق

بـرنـامه و حقـوق بـشـر خواهد داشت

*******

درک پیچ وخم ذهن قوی  می خواهد

دانـســتـن اذهــان غــوی می خواهد

بـرنـامــه و بــنیــان  مـنـظـم داشـتـن

برداشـت درست وواقعی می خواهد


رسول پویان

جولای ۲۰۲۵

 

یک پاسخ به “ زبان هویت”

  1. admin گفت:

    جناب آقای پویان عزیز قلم زیبا ، طبع روان واحساس پاک تانرا می ستایم ، بسیار زیبا سرودید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما