غم مخور
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 28 سرطان ( تیر ) 1404 خورشیدی – 19 جولای 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
یادِ آن روزگاران بخیر که افغانستان را
بهشت صلح و آرامش میخواندند !
غم مخور
یاد آن روزی که دل های قراری داشتیم
مردم مهمان نواز و پایداری داشتیم
هیچ کسی را جرئت دیدن به ملک ما نبود
لشکر آزاده و با اقتداری داشتیم
فرصتی گر دست می داد نو جوانان گهگهی
پشت بام کاغذ پران و چرخه تاری داشتیم
عصر ها از بهر تفریح با گروه ِ دوستان
بایسکل و توپی و پارک زرنگاری داشتیم
کس نبود در فکر نان و آب و یا چیز دگر
مادر بس مهربان و غم گساری داشتیم
کلبه ی ما داشت رونق از صفای همدلی
شور و حال بس عجیب وهم وقاری داشتیم
دختران دیگچه پزانی می نمودند بر اجاق
خواهرانی مهربان و جان نثاری داشتیم
عده ای سرگرم جز بازی و پنجاق و طناب
کودکانی خوش بیان و گلعذاری داشتیم
نرگس و گل های خوشب و در گلستان وطن
کشتزارِ گندم و هم شالی زاری داشتیم
بود فزون ازصد نوع انگور روزی در هرات
قندهاری بود و شهری پر اناری داشتیم
میلهِ نارنج ما در شرق و لغمان پر شکر
دشت های سرخ لاله در مزاری داشتیم
توت خنجانش چنین شیرین وطعمی چون عسل
در تخارش جنگلات پسته زاری داشتیم
عسقلانی ، زرمتی ، قندک همه شیر و شکر
شهر کندز را نگر فصل شکاری داشتیم
میوه های رنگ رنگ کشورم یک نعمت است
ما به هر سوی وطن صد افتخاری داشتیم
در بدخشان لعل و در پنجشیر زمرد بود فزون
سنگ شاه مقصود به شهرِ قندهاری داشتیم
ازشمالش تاجنوب وشرق وغربش دلکش است
مردم یک پارچه ای از هر تباری داشتیم
روز های جمعه می رفتیم به پغمان قشنگ
قرغه و استالف و هم گل بهاری داشتیم
حرف های اختلاف آور نبود در زنده گی
همدلی بود و صفا بود و بهاری داشتیم
از سیاست دور بودند مردم ما اکثرآ
چون بهشت صلح و آرامش دیاری داشتیم
غم مخور« قیوم » که بازگردد خروشان میهنت
همچو آن روزی که مایان اعتباری داشتیم
قیوم بشیرهروی
ملبورن – آسترالیا
نوزدهم جنوری 2014
سروده ای را بیاد روزگارانی که افغانستان را بهشت صلح و ارامش میخواندند و در سال 1914 سروده بودم مجددآ به دست نشر سپردم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
سرودهٔ خیلی زیبا و عالی ، درود به قیوم جان عزیز . مهدی بشیر
تشکر مهدی جان عزیز از دید زیبا و حضور باصفای تان ، سعادتمند و سرافراز باشید.
یاد ایامی که در میهن مکانی داشتیم
در میان سنبل و گل،آشیانی داشتیم
کشـور بهتــر زجانـم، افـتخــار آسیــــا
وه،چه ملک باصفا،افغانستانی داشتیم
آقای قیوم جان بشیر، بسیار زیبا سرودید مگر برای وطن زیبا وبی مانند ما که بهشت روی زمین بود،هرچه بگوییم کم است
با عرض حرمت داکتر حیدری.
بدون شک جناب داکتر صاحب حیدری عزیز ، هیچ جای این دنیا وطن نمیود ، حیف وطن زیبای ما.