خسته از زندگی . . .
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه ۲۲ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۴ خورشیدی – ۱۳ جولای ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
خسته از زندگی . . .
عمر ما آب روان است ، روان میگذرد
آنچه در قسمت ما حک شده آن میگذرد
زندگی درد عجیب است، عجیب است و عجیب
گاه میماند و ناگاه دوان میگذرد
خوب و بد ریشه به جان و دل آدم دارد
هرچه آید به دل و ذهن و زبان میگذرد
هیچ آرامش در دست جهان باقی نیست
درد و اندوه و عذاب است و همان میگذرد
روی تقدیر نوشتند همان روز ازل
ما به این فکر که امروز چسان میگذرد
فوق این عمر دو سه سال تفاوت دارد
زندگی با همهای چون و چنان میگذرد
زندگی گاه بهشت است، قشنگ است و قشنگ
گاه گاهی چو جهنّم به فغان میگذرد
عمر ما یک شب در خنده به فرق افتاد و…
یک شبی غرق به رنج است، زمان میگذرد
خسته از زندگیم، یکسره این عمر گران!
آه… افسوس کلاً بیهیجان میگذرد….
# محرابی_صافی
جناب محرابی صافی عزیز قلم زیبای تان همیشه رنگین باد ، عالی سرودید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی