عید قربان
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه ۱۹ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی – ۹ جون ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
شاعر : زنده یاد استاد صابر هروی . فرستنده : محترمه ادیبه صابر هروی
عید قربان
عید قربان آمد و حالم سخت زار و بر هم است
در چنین روزی دلم آغشتهٔ درد و غمست
گر پذیرد جان خود را می کنم بهرش فدا
شرم دارم زانکه ن قد جان ، پیش او کم است
عید آن به تا کنار او بیاسایم دمی
حالیا ز افسردگی بر دل مرا صد ماتم است
از برای عید هر کس جامهٔ نو می خرد
جامهٔ من وصله دار و کیسه ام بی درهم است
بی وجود یار یارب چون کنم این عید را ؟
دل پر از خون و یخن چاک و دو چشمم پر نمست
در بساط عید ( صابر ) گریه اش آذین بود
عمر ها شد طفل اشک دیده مارا همدمست .
صابر هروی
بغلان – افغانستان
عید قربان سال ۱۳۳۰
خواهر گرامی ممنونم از ارسال این سروده ی زیبای پدر بزرگوار تان ، روان شانرا شاد وخشنود می طلبم
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
به مناسبت فرا رسیدن عید مبارک، بر خود فرض میدانم که مراتب تبریک و نیکخواهی خویش را تقدیم دارم.
امیدوارم این عید عزیز، با خود نوید روزهای روشن، دلهای پر امید، و زندگی سرشار از مهر و معنویت برایتان به ارمغان آورد.
عیدتان فرخنده باد.
درود ومهر نثارتان باد خواهر گرامی ام ، آرزومندم ایام عید را با خوشی در کنار خانوادهء معزز تان سپری نموده باشید.
سپاس بیکران از شما که با رحمات خستگی ناپذیر هر بار بانشر و پخش اشعار پدرم ، روحش را شاد میسازید