۲۴ ساعت

04 می
۱ دیدگاه

یاد پدر

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه ۱۴ ثور  ( اردیبهشت ) ۱۴۰۴  خورشیدی – ۴  می  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

یاد پدر

 

 در محفلِ  دوستان  نشستم ، ناگه  پدرم بیادم آمد

بغض کرد گلو، دلم پُر از غم ،از حنجره‌، فریادم آمد

یادش چو نسیم صبحگاهی، آرام به جانم سر کشیده

تصویر نگاهش  در دل شب، با روح روان بدادم آمد

 آن سایه‌ ای امن و تکیه‌ گاهم، آن مَرد صبور روزگارم

رفت و غم دوری‌اش چه سنگین، بر این دل ناشادم آمد

 دستان پر از سخای او بود، مرهم به غبار خستگی ام

 نامش به دعای نیمه ‌شب ها، آرام  بر سجّادم آمد

هر شب به امید مهر رویش، در حسرت آغوشش دلى من

 چون شمع به شعله سوختم  و  اشک،  بر دامن  شب فتادم آمد

 گر سنگ مزارش  را ندیدم،  خاموش شدم میان غمها

 از خاطره‌ های مهر پاکش، تسکین  به دل، بربادم آمد

 ای کاش که روشنا ببیند، یک لحظه، در کنار خود او

 اما دل من چه ساده فهمید، این حسرت تلخ،که یادم آمد

 داود کبیر روشنا

 

یک پاسخ به “یاد پدر”

  1. admin گفت:

    جناب روشنای عزیز قلم تان همیشه رنگین و طبع تان رسا باد ، مؤفق باشید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما