آگاهی ( مگنولیا)
تاریخ نشر: چهارشنبه ۱۶ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۵ جون ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
آگاهی (مگنولیا)
به یارم
پلی میزنم
به دیار (مگنولیا) های پر صدا
در گسترده باغ آرزو هایم
و تو آن آگاهی
و آن نور
و آن حقیقت
پیوندم بده به خانه ات
پیوندم بده به سرزمین فرشتگان سپید بالت
پیوندم بده به آسمانهای بیکرانت
و پیوندم بده به آنسوی کهکشان های آفتابی رنگت
به باغت که پر از (مگنولیا) های پر رنگ است
و به سرزمین درستی های بی انتهایت
و بدور از غفلت های ننگین
و سرکشی های پوچ و تو خالی
و من همان کولی شب زنده دار
که در چشم آسمانهایت
تنها ترا می بینم
و تنها در تو راه می روم
و تنها با تو آرامش دارم
و تنها با تو نفس می کشم
و تنها در خانه ی تو زنده ام
ای کاش این پل همیشگی باشد
ودر باغ (مگنولیا) همیشه باز
و خانه ها پر نور
و آغوش ها پر مهر
و دنیا در آشتی
دستانم می لرزند
دستانم می لرزند
و از هراس تنهایی
انگار آخرین روزها ست
و من در قیامت شرمندگی هام
خوشه خوشه اشک می ریزم
و دامن دامن اندوه می بارم
و ترا صدا می زنم
و خستگی هایم را رها می کنم
تا در سرزمین تو آرام گیرم
و در سایه (مگنولیا) هایت خود را از یاد برم
و با نوازش های همیشگی ات
به خواب روم
به خواب روم
به خواب روم
هما طرزی
۹ سپتامبر ۲۰۲۳
نیویورک
بسیار زیبا قلم زدید بانو طرزی گرامی ، سعادتمندی تان را تمنا دارم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
درود های بی پایان و به وسعت کهکشان به شما آقای هروی محترم و سایت گهر بارتان جهت نشر سروده هایم!
سلامت باشید شاعربانوی فرهیخته ، ممنون از همکاری های مداوم تان.