فریاد
تاریخ نشر : سه شنبه 26 جدی 1402 خورشیدی – 16 جنوری 2024 میلادی – ملبورن – استرالیا
فریاد
يك بوسه از آن گونه ى خندان تو كردم
تن در گِروِ سرکش زلفانِ تو كردم
شاعر به کمال رخ ماه تو سخن گفت !
من غرقه و در گوش غزلخوانِ تو كردم
اين كار دلست از تو جدايى نتوان كرد
جانم به فداى تو و فرمان ت و كردم
من طالب ديدار تو در باغم و گلشن
فرياد و فغان از غم هجران تو كردم
من شعر دگر وصف لبان تو سرودم
افسرده دلم را همه قربان تو كردم
سرخوش به قیامت شوم و داور بالا
از حاصل اشكم دل بريان تو كردم
آن لحظه كه بينى و نگاهم بپسندى
سوگند به چه؟ صحبت پيمان تو كردم
پوهنمل احمد ضیأ حق شناس
هرات – افغانستان
جناب حق شناس گرامی از ارسال غزل زیبای تان ممنوم ، مؤفق و مؤید باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی