تاریخ نشر جمعه ششم میزان ۱۳۹۷ – ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸– هالند
خوانندگان محترم ۲۴ ساعت از اینکه نزدیک انتخابات در کشور ماست و زد و بند های پشت پرده از یکطرف و خرید و فروش رأی مردم از سوی دیگر جریان دارد تصمیم گرفتیم تا هفته دوسه سروده ی طنز گونه اییرا که بدین مناسبت دقیقآ پنجاه سال قبل در جریده وزین ترجمان به نشر رسیده انتخاب نموده و تقدیم شما عزیزان نماییم. جا دارد برای سرایش گران عزیزی که در قید حیات اند طول عمر و برای آنعده از عزیزانی که رخ در نقاب خاک کشیده اند آرامش ابدی و خلد برین آرزو نماییم.
با سپاس و امتنان
فرزندان کاکا ترجمان
دراین قسمت سروده اییرا از محترم ملزم کندزی برگزیدیم که در شماره یازدهم سال دوم نشراتی ترجمان مؤرخ پنجم سرطان ۱۳۴۸ هجری خورشیدی به نشر رسیده بود.
ادبیات سرچپه
باید وکیل مردم مردِ رسیده باشد
از گرم و سرد گیتی عمری چشیده باشد
در کار و بار ملت بی اعتنای مطلق
بر چوکی وکالت خوش آرمیده باشد
ازعقل ومعرفت دور،ازکسب علم معذور
هم بی سواد و مغرور سرمایه چیده باشد
در شهر نیک نامی ، هرگز نبرده راهی
در کوی هرزه گردی سالی دویده باشد
اندر دسیسه ماهر ، اندر فریب استاد
بهر شکار مردم دامی تنیده باشد
در اخذ و جر توانا در گیر و دار دانا
درچنگ وچسپ عامل صد کوره دیده باشد
از راه چاپلوسی در نزد اهل چوکی
پیکر دو تا نماید ، قامت خمیده باشد
ازچرس وبنگ ونصوار،ازسگرتی وسیگار
سر مست بوده باشد ، ساغر کشیده باشد
هرگز نکرده بر تن یک جامه ی نکویی
صد پیرهن به زشتی باید دریده باشد
از نقد و جنس رشوت ، یعنی ز خون مردم
باغ و زمین و دوکان باید خریده باشد
از درد های قومی باشد بکلی آزاد
جز کوچه ِ خرابات جایی ندیده باشد
غیر از قمار و فلاش ، جز چکپاو و پوکر
آوای آدمیت ، کمتر شنیده باشد
تحصیل علم ودانش ، پوچ است در وکالت
پول و رسوخ قومی شرطی گزیده باشد
گر نیست دزد و جانی یا بدمعاش و بدخو
از تار هر بروتش خونی چکیده باشد
با این صفت که کردم یابید اگر وکیلی
بر کشت خشکِ ملت ، باران رسیده باشد
«ملزم» بگو که تا کی زین درد اجتماعی
چون مرغ نیم بسمل در خون طپیده باشد
ملزم کندزی
دیدگاهتان را بنویسید