بی تو در خمیازه ای شام فراق
تاریخ نشر پنجشنبه ۳۰ ثور ۱۳۹۵ – ۱۹ می ۲۰۱۶ هالند
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
فـکر وهــوش ِ در بدر دارم بیا
شـــامگاهِ بی قمـــــــر دارم بیا
در خیــــالستان ابـــــرِ بیخودی
باده هـــــا از چشــم تر دارم بیا
دل ز مضــراب ادایت خاک شد
خانــــه در بین شــــرر دارم بیا
آفتــــاب اینجـا نمی پرسد ز من
سایــــه ای بی بال پــر دارم بیا
اشک ها رفتند و چشمم تار شد
رشتــــــه های بی گهر دارم بیا
بی تو در خمیازه ای شام فراق
داغ آتــش در جـــــگر دارم بیا
شب به نجــوای دلـــم پاسخ بده
بر در گوش ات گـــذر دارم بیا
تا به عشقت گشتــه ام من آشنا
از همــه قطـــــع نظر دارم بیا
در رهت افتـاده ام همچون گدا
چشـــم کور و گوشِ کر دارم بیا
قلبــــــم از زنـدان غـم آزاد کن
راه پــر پیـــچ و خطر دارم بیا
با هـزاران ناله در ملک سخن
محمود از اینجـــا سفر دارم بیا
—————————
پنجشنبه 12 حمل( فروردین) 1395 هجری شمسی
که برابر میشود به 31 مارچ 2016 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
درود به محمود جان امپراطور عزیز ، بازهم مانند همیشه سروده زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید . مهدی بشیر
درود به رهبر خردمند سایت وزین 24 ساعت جلالتمأب محترم محمد مهدی بشیر هروی و عزیزان همکار در امور فرهنگی و تخنیکی.!
تمنا میکنم صحتمند و سر حال باشید.
از ثبت و نشر سروده ام با پسندیده ترین ابیات از فرد فرد شمایان ابراز سپاس و امتنان می نمایم.
شاد و بهروز باشید.
امپراطور
از شهر پر دغدغه کابل