خصم اعداء
تاریخ نشر جمعه ۲۳ دلو ۱۳۹۴ – ۱۲ فبروری ۲۰۱۶ هالند
خصم اعداء
محمدعلى فرحتيار
جمعه 12 / 2 / 2016
فرايبورگ المان
زبس كه تير بلا خورده بر سرا پايم
نفير نفرت و نفرين شنو ز اوايم
شرار اتش بيداد ، اشيانم سوخت
شكسته بالم و كنج قفس بود جايم
دريد خنجر كين ، حنجر عدالت را
طنين نغمه ى دلكش نيايد از نايم
درون مجمر سوزان ، زفتنه جادارم
اسير دست ستمگستر هيولايم
بجاى خانه به ايوان نور و گلشن عدل
شده به دامن فقر و فساد، ماءوايم
هزار گنج ، نهفته درون خانه ى من
ازان شدست ميان خرابه ها جايم
بزير چكمه ى ظلم و جفا زنم فرياد
زدشمنان ستم پيشه نيست پروايم
مبين به خشك لبيهاى ساحل اميد
چو كوه صبر نشسته ، ميان دريايم
هزار زخم تبر ، گر مرا زنى بر تن
سطبر و سر بفلك ، استوار بر پايم
به اره ى ستمت ، قطع شاخه هايم شد
هنوز پا به گل فقر سود و سودايم
نميروم به ستم زير بار حيله ى تو
اگر خراب كنى بر سرم تو دنيايم
حقير و دربدر و مضطرم توانى كرد
شكستنم نتوانى ، كه سنگ خارايم
به فتنه هاى نهان دست و پاى من بستى
چو پايبست گشايم ، يلى توانايم
سكندرى نتوانى ، بهوش باش كه من
اگر چه صيد تو هستم ، هنوز دارايم
شكوفه هاى اميدم بدست تو خشكيد
دوباره جلوه كنم ، صد چمن بيا رايم
هزار گردنه ، گر سد راه من باشد
بپاى دل ، همه كوه كتل بپيمايم
كوير تشنه ى عدلم ، درون ظلمت شب
اميد وار به صبح حيات فردايم
اگر دوباره ميسر شود پر پرواز
ستيغ كوه غرور افرين شود جايم
نهال عاطفه درباغ دهر بنشانم
كه من به پهنه ى تاريخ ، گلشن ارايم
دوباره سبز شود ، دشت سرخ فاجعه ها
براى ديدن انروز ، ناشكيبايم
بگوش عدل جهان ، زيبق تغافل رفت
كجا شنيده تواند خروش و غوغا يم
نسيم صبح سعادت ، بگو به دشمن من
كه تا رمق به بدن هست ، خصم اعدا يم.
،،،،،،،،،
زيبق ،،سيماب
،،،،،،،،،،،،،،،،،،
محمد على فرحتيار
12/02/2016فرايبورگ المان
تشکر از استاد فرحتیار عزیز ، سروده عالی و مملو از احساس است و مانند همیشه خط بردم و جالب بود . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
سپاس از برادر گرانقدر جناب مهدى بشير. زحمات خستگى ناپذير شما در خور هرگونه تقدير است ، موفق و سرفراز باشيد.
درود بر جناب استاد فرحتیار عزیز با این سروده های زیبای شان .
با حرمت بی پایان
قیوم بشیر« هروی »
سپاس گذارم از شما شاعر درد اشنا قيوم جان بشير ، موءيد و سرفراز باشيد.