شمع رخسار
تاریخ نشر یکشنبه ۱۸ دلو ۱۳۹۴ – هفتم فبروری ۲۰۱۶ هالند
قیوم بشیر « هروی »
ملبورن – آسترالیا
هفتم فبروری 2016
شمع رخسار
شمع رخسار تو دیشب شمع سان آبم نمود
سوخت سر تا پای من تا عاقبت خوابم نمود
چون نهادم دیده ها بر روی هم دیدم چنان
دلبر ماهرویی را کز عشق سیرابم نمود
صبح شد تا چشم بگشودم کسی آنجا نبود
گوییا آن خواب خوش محتاج مهتابم نمود
زندگانی گفته اند خواب و خیالی بیش نیست
اینهمه خواب و خیالات است که بی تابم نمود
پا نگهدار ای« بشیر» کاین ره به ترکستان رود
می هراسم زانکه گویی غرق گردابم نمود
قیوم بشیر « هروی »

تشکر از قیوم جان عزیز ، بازهم مانند همیشه سروده زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
با سلام وعرض ادب تشکر میکنم مهدی جان عزیز از حسن نظر و لطف همیشگی تان ، سرفراز باشید.
با احترام
قیوم بشیر « هروی »
شمع رخسارت منور باد اي مرد أديب —- شور عشقت وطن را شمع تابان كرده است