بيا ….
تاریخ نشر چهار شنبه دهم سرطان ۱۳۹۴ – اول جولای ۲۰۱۵ هالند
بيا ….
مريم افضلى احدى
بيا تا ذهن خود را پاك سازيم
كه تو مرد قوى
من يك زنِ بى دست و پايم
از اينكه فرق ما اينجا
زمين و آسمانها است
كه تو يك قدرت و …
من جسم بى جانم
از اينكه تو توان و چارهْ هر كار دارى
و من يك نا توانم
كه تو بال و پرى دارى
براى پر زدن در آن بلندا
آسمانها
ومن ….
بى بال و پر يك بى نشأنم
نبايد …
ز ترس خشم تو
روحم بسوزانم
نبايد
ز چيغ دلخراش تو
من اشك غم بريزانم
نبايد
ز ترس نفس تو ..
رويم بپوشانم
چرا از بهر نفس خود
تو چشم ات را نمى پوشى؟
بيا تا دهن خود را پاك سازيم
كه تو بيدار و من
در بستر خاموش منزل
غرق خوابم
من و تو هر دو بيدارى و هر دو
خواب داريم
من و تو هر دو يكسان
نفس داريم
و مرگ نا به هنگام
مريم افضلى احدى
خواهر عزیز مریم جان افضلى احدى ، تشکر از سروده زیبا و مملو از احساس تان . باید بگویم که شما خانم ها شکر خدا قوی هستید و هیجوقت خودرا ضعیف احساس نکنید . درود بشما خانم گرامی . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
تشكر استاد از حسن نظر شما
زیباست مرم جان ! سروده تان و مملو از احساس دختران وزنان نسبت به مردان خشن .
پروین فایق شریفی