۲۴ ساعت

22 نوامبر
۱ دیدگاه

شمع انجمنها

تاریخ نشر شنبه اول قوس ۱۳۹۳ – ۲۲ نوامبر ۲۰۱۴ هالند

اوستاد اوستادان ادب

شاعران : گل ، او گلستان ادب

مرد فرهنگ غنا مند دري

شاعر راد و برومند دري

نام نامي اش (علي اصغر بشير)

در ميان همكنانش بي نظير

در (شناسايي اختر) بي بديل

درعلوم او عالي القدر و جليل

عالم دانندهء راز حيات

فاضل بالاتر از وصف و صفات

گرچه اكنون رفته زين دنياي دون

جاوداني ياد او بادا فزون

بود شمع انجمنها در هرات

اوستاد خوش سخنها در هرات

با همه دانشوري ها و كمال

بود اندر دوستي ها ، بي مثال

در تواضع ، چو درخت پر ثمر

اهل دانش گشته از او بهره ور

ذهن او فرهنگيان را چون كتاب

بهرهرپرسش، بسي حاضرجواب

پرسش كس بي جواب از اونماند

هيچكس ، بي اكتساب از اونماند

يادم آيد كان بزرگ استاد شعر

آن بزرگ استاد خوش بنياد شعر

بود درشهر(هري) چون شبچراغ

دور او پروانه هاي پر ز داغ

من به سان ذره و خورشيد او

در دل و جانم همي تابيد او

من ازو راز الست آموختم

يك كتاب از هر نشست آموختم

من برآن گشتم كه بهر(ديهقان)

يك رساله چاپ سازم آن زمان

خواستم يك آيت از قرآن پاك

آورم بر آن كه گردد تابناك

آيتي در باب كشت و زرع و كار

زان شدم نزد فقيهان بار بار

آيتي بهرم نوشتند آن كسان

تابه صدر آن كتاب آرم نشان

روز ديگر نزد استادم شدم

نزد يار جاودان يادم شدم

گفت: چون شد آن کتاب دیهقان

ساختم بهروی آن آیت ، عیان

نام حق را بر زبان آورد وخواند

بر سر چشمان خود آن آيه ماند

گفت: املايش  غلط  بنوشته اند

سخت ماهر گرچه دراين رشته اند

گفتم :   آنان    قاريان   عالمند

قاريان   و    حافظان    عالمند

گفت :  شايد اشتباهي  كرده اند

نيست عمدا، كي گناهي كرده اند

اينك  اكنون  آورم قرآن بخوان

شكل  املاي  درست  آن   بدان

گفتم: اين آيت چسان  پيدا  شود

نك كدامين جزء وصفحه،واشود؟

ساخت بهرم  او  ستاد  با  وقار

نام جزء و  سوره اش را آشكار

بعد از آن  قرآن حق را برگشود

آيت  موصوف   را  بهرم  نمود

ديدم آن آيت ، چنان كو گفته بود

اند آن جا ، چون در ناسفته بود

من به فهم ودرك آن داناي راز

بيشتر   پي  بردم  از روي نياز

كو، نه تنها، شاعر ممتاز بود

در ادب ، بي مثل و بي انباز بود

او نه تنها بود در تاريخ ، فرد

در جهان علم و دانش ، راد مرد

او، نه تنها در نجوم استاد بود

در ادب ، مرد  بزرگ و راد بود

بل به صرف ونحو وتفسير كلام

بود بي  همتاي عصرش والسلام

من ، روانش شاد خواهم از خدا

جاودانش  ياد  خواهم   از  خدا

کابل – بامداد یکشنبه

10 / 10 / 1368

ناصر طهوری

 

یک پاسخ به “شمع انجمنها”

  1. admin گفت:

    درود به جناب استاد طهوری گرامی ، خداوند رفته گان شما را بیامرزدو روحشان شاد. سروده عالیست. زنده وسلامت باشید.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما