۲۴ ساعت

30 ژانویه
۲دیدگاه

حکایت میکنم

تاریخ نشر پنجشنبه  ۳۰ جنوری ۲۰۱۴  هالند

حکایت میکنم

قیوم بشیر

ملبورن – آسترالیا

سی ام جنوری 2014

قیوم بشیر

قیوم بشیر

بشنوید  یاران  حکایت  می کنم

از ستمگاران   شکایت  می کنم

شکوه دارم از گروهی  ناکسان

از جنایت  پیشگان و هم  خسان

از کسانی  که  وطن  بفروختند

آتش   بیداد   و  ظلم   افروختند

هست و بود مملکت دادند به باد

غافل ازروز جزاء و پرس وداد

ملک  ما  ویرانه  کردند از جفا

کینه توزی  ها  نمودند  در خفا

شکوه  دارم با  دل صد  پاره ام

از   فراق    مردمِ    بیچاره ام

دردِ مردم جمله  سودای منست

غصه ی پر دردِ سالهای  منست

هر طرف طفل  وطن آواره شد

بی نوا و بیکس  و  بیچاره  شد

سینه ام صد پاره  از دردِ فراق

در   وجودم    آرزوی     اتفاق

من   پریشانم    پریشانِ    وطن

خسته ام از درد و ازرنج ومحن

ای  وطندارم   بیا   جانانِ   من

ای رفیق ِ هم  دل و هم جانِ من

اتحاد  است  داروی  دردِ  وطن

تا بسازیم گل ستان دشت و دمن

  قصه ها دارم (بشیر) از کشورم

از  دیارِ    مردمِ     نام    آورم

قیوم بشیر

 

 

 

۲ پاسخ به “حکایت میکنم”

  1. admin گفت:

    قیوم جان بشیر! مانند همیشه زیبا ، عالى و مملو از احساس است و خیلی مقبول سروده و گفته اید :
    هر طرف طفل وطن آواره شد
    بی نوا و بیکس و بیچاره شد
    سینه ام صد پاره از دردِ فراق
    در وجودم آرزوی اتفاق
    لذت بردم.سلامت باشید. مهدی بشیر

  2. قیوم بشیر گفت:

    مهدی جان عزیز صحتمندی تان همیشه آرزوی ماست ، تشکر از حسن نظر و از زحمات قابل قدر تان ، مؤفق باشید. باعرض حرمت
    قیوم بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما