جاري
تاریخ نشر یکشنبه ۲۲ قږس ۱۳۹۴ – ۱۳ دسامبر ۲۰۱۵ هالند
( جاري)
زهره ( صابر هروي )
حضور سبز تو در شعر هاي من جاريست
لطافت گل رو ي تو در چمن جاريست
هنوز قصه ى عشق است در دل هر كوه
به جان لعل نگر خون كوهكن جاريست
نفس نفس به دلم موج ميزند يا د ت
غزل غزل به زبانم، سخن سخن جاريست
كجا روم كه گريزم ز دست عشق تو من
مراكه ميل ز هرسو، سوى وطن جاريست
به شعله هاى فراقت قسم كه هر لحظه
بسوختيم، سرا پا و سوختن جاريست
بيا كه شهر دل ( زهره ) را تويى مالك !
هنوز حكم تو بر چارسوى من جاريست
زهره ( صابر هروي )
١٠ دسامبر ٢٠١٥

درود به خواهر گرامی ام خانم زهره جان صابر هروی ، تشکر از سروده زیبا و مملو از احساس تان . بازهم مانند همیشه عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
با هزاران درود برادر نهايت گرانمايه و دانشمندم آقاي مهدي جان بشير هروي
باز هم بر من منت گذاشتيد ، سپاسمندم از ازينكه بر اين حقير ارج گذاشتيد و ناهمگون هاي ناچيزم را در صفحه ي وزين ٢٤ ساعت بدست نشر سپرديد ، سرفرازم ساختيد بازهم خيلي ممنونم.