۲۴ ساعت

11 جولای
بدون دیدگاه

ادبیات دری

تاریخ نشر پنچشنبه ۱۱ جولای ۲۰۱۳ هالند

سید همایون شاه (عالمی)

سید همایون شاه (عالمی)

ادبیات دری

قسمت پنجم

اهمیت و نقش زبانشناسی 

سید همایون شاه (عالمی)

۱۱ جولای ۲۰۱۳ م

کابل – افغانستان

به تأسی از نشر مسائل که در دانشگاه ادبیات دری پوهنتون کابل تدریس میگردد، اینک مسئله اهمیت و نقش زبانشناسی را به دوستداران ادبیات تقدیم میدارم که توسط استاد نصر ترتیب و تهیه شده و محصلین سمستر اول از این نشریه بهره میگیرند و درسال ۱۳۸۹ خورشیدی توسط چاپخانه سید حبیب الله انتشار یافته و اصل متن های آن قلمی میباشد.

امید وارم مورد استفاده علاقه مندان ادب و فرهنگ دری قرار بگیرد.

بخش نخست

اهمیت و نقش زبانشناسی

۱-۱ – زبانشناسی چیست؟

دانش زبان را زبانشناسی میگویند. این دانش پهلو های گوناگون زبان آدمی را بیشتر مورد پژوهش و مطالعه قرار میدهد. به همین روی، یکی از زبانشناسان امریکایی این دانش را چنین شناسایی کرده است: « زبانشناسی، مطالعۀ زبان آدمی است (۱)  

تبصره: مقصد مؤلف از آقایی (رونالد لَنگاکر) است که مختصراً به معرفی آم میپردازیم:

 آقایی لنگاکر متولد ۲۷ دسامبر ۱۹۴۲ م میباشد.Ronald Langacker

Ronald Wayne Langacker (born December 27, 1942) is an American linguist and professor emeritus at the University of California, San Diego. He is best known as one of the founders of the cognitive linguistics movement and the creator of Cognitive Grammar. He has also made significant contributions to the comparative study of Uto-Aztecan languages, publishing several articles on historical Uto-Aztecan linguistics, as well as editing collections of grammar sketches of under-described Uto-Aztecan languages.

لنگاکر

Langacker received his Ph.D. from the University of Illinois at Urbana-Champaign in 1966. From 1966 until 2003, he was professor of linguistics at the University of California, San Diego. From 1997 until 1999 he also served as president of the International Cognitive Linguistics Association.

Langacker develops the central ideas of Cognitive Grammar in his seminal, two-volume Foundations of Cognitive Grammar, which became a major departure point for the emerging field of Cognitive Linguistics. Cognitive Grammar treats human languages as consisting solely of semantic units, phonological units, and symbolic units (conventional pairings of phonological and semantic units). Like Construction Grammar, and unlike many mainstream linguistic theories, Cognitive Grammar extends the notion of symbolic units to the grammar of languages. Langacker further assumes that linguistic structures are motivated by general cognitive processes. In formulating his theory, he makes extensive use of principles of gestalt psychology and draws analogies between linguistic structure and aspects of visual perception

لنگاکر فعلاً بحیث پرفیسر و استاد زبانشناسی در پوهنتون شهر ساندیاگو امریکا بوده و حالا بازننشسته شده  و معروف به پیدا کننده و یا کاشف روانشناسی و جامعه شناسیِ زبان است.

نامبرده تواننسته است رابطۀ علم انسان شناسی (از لحاظ اقوام و جامعه) را با اصول گرامر یک زبان توضیح و تشریح کند. آقایی لنگاکر که در سال ۱۹۶۶ م از یونورستی ایالت الونای دکتورایش را بدست آورده و فارغ شده ، تا سال ۲۰۰۳م بحیث استاد زبانشناسی در پوهنتون ساندیاگوی ایالات متحده امریکا مصروف تدریس بوده در ضمن درسالهای ۱۹۹۷ / ۱۹۹۹ بحیث رئیس اداره ( روانشناسی مربوط زبانشناسی بین المللی ) یعنی:

International Cognitive Linguistics Association  ) نیز کار کرده است.    

ادامه بخش نخست:

در واقع این سخن درست است، اما حقیقت زبان چیز دیگری میباشد که در بارۀ آن پسان گپ خواهیم زد.

پژوهش زبان کهن است و نو نیست. در درازای تاریخ پژوهندگان و دانشمندانی بوده اند که در بارۀ زبان مطالعه و بیشترین بخشهای ساختمانی آنرا روشن ساخته و انکشاف داده اند.

در خاور زمین پانی نی ، ابولاسود دویلی، خلیل بن احمد سیبویه ، ابو علی سینا، ناصر خسرو، ابونصر فارابی و دیگران کار های ارزشمندی در بارۀ زبان انجام داده اند که از اهمیت ویژه یی برخوردار است. بسان نمونه، ناصر خسرو قبادیانی در « زادالمسافرین» زیر نامهای « قول» و « کتابت» به زبان توجه دانشمندانه نیز داشته است. همچنان، نصر فارابی، در « احصاء العلوم» بخشی را در مورد زبان دارد. در باختر زمین، دانشمندان و خردمندانی از قبیل: افلاتون، ارستو، تراکس، وارد، دوناتوس و غیره از خویشتن یادگار های دانشی ِ گرانبهای بجا مانده اند که این دیباچه نسک گنجایش روشن ساختن همۀ آنها را در خود ندارد.

        افزون بر این، در دوره های درازگاه شناختی زبان دان های زیادی بودند که بر زبان کار میکردند و بر بالای زبان مادری خویشتن یک زبان یا زیاده از آنرا میدانستند، مگر ایشان دانش زبان را به میان نیاورده اند و خود نیز زبانشناس نبوده اند. بروی این گفته، در بخشهای ژرف دانشی زبان، گفتگو خواهد شد.

       تمام این کار ها ، به کار های دانشی امروزی به تمامی برابری نمی نمایند.

امروز، دانش زبان بر خلاف گذشتگان رهنمودی است به هدایتی. این کودک یک شبه راه (سد) صد ساله را پیموده است. این دانش، همراه با اساس های دانشی، فراوردۀ نیمۀ سدّۀ نزدهم میلادی است. به همین روی است که شناسایی رسای زبان شناختی مطالعۀ دانشی زبان گفته شده است.

      طوری که گفتیم، این کودک یک شبه راه دور و درازی را رفته است؛ به همین روی دارای رشته های بیشتر و افزون از اندازه شده است. به سخن روشنتر، زبانشناسی در بر دارندۀ دانشهای بنجوشی (فرعی) فراوانی است که هر کدام ننیازمند تخصص ویژۀ خود میباشد. چنانچه میگویند، متخصص رشته یی از رشتۀ دیگری آگاهی متخصصانه نمیداشته باشد.  

۱-۲ – رشته های زبانشناسی:

 زبانشناسی در واقع دو پدیدۀ پژوهشی را با خود دارد. ۱- گاهپژوهشی ۲- ساختپژوهشی. گاهپژوهشی زبان را، از نگاه زیست زمانی آن مورد فروکاوی و پژوهش قرار میدهد. ساختپژوهشی زبان را از نگاه ،ساختار ، معنا و اندیشه مورد فروکاوی و پژوهش قرار میدهد. از این دو پدیدۀ پژوهشی دانشهای بخجوشی (فرعی) بیشتری بمیان می آید که به رنگ زیرین شناسایی مینماییم.

به رنگ همگان رشته های زبانشناسی را، از دیدگاه هستی کلّی شان به چهار دسته میتوان بخش نمود: ۱: رشته های هسته یی ۲: رشته های وابسته و پیوند رشته یی ۳: گاهفروکاهشی و ۴: اندازشی.

رشته های هسته یی که پیکر رسای زبانشناسی را میسازند و همانا نقش پوست، گوشت و استخوان بدن زبانشناسی را بازی میکنند، دانشهای زیرین اند:

 ۱ – آوا شناسس

۲  – واجشناسی

۳- واژه شناسی

۴ – چمشناسی

این دانشهای یاد شده به سخن روشنتر، رشته های سرچشمه یی و خویشتن تباری (اصلی) زبانشناسی اند.

چون زبان آدمی از برجستگی ویژه یی برخوردارست، همه گان بدان دلبستگی نشان میدهند. زبان دارایی دانششناختی دانشمندان است. این گفته، بدان روی است که آنان دانش خود را ، از راه کاربرد زبان روشن مینمایند. به ویژه خردشناسان ، فیلسوفان،روانشناسان، جامعه شناسان، منطق دانان ، ادبشناسان، به زبان سخت وابستگی میدارند.

ازینکه زبانشناسی دانش زبان است و دانش آزموداری (تجربی) تربیتی، با بسیاری از دانش های دیگربهمبافتگی و پیوند دانشی پیدا میکند. شایسته مینماید که گفت: رابطۀ زبانشناسی و فلسفه یکی از نمونه های این بهم بافتگی دانشی به شمار میرود. میدانیم که واژه و معنای آن هم فیلسوف را به خود علاقه مند میسازد و هم زبانشناس را، از اینروی زبانشناسی میتواند برای بسیاری از پرسشهای فلسفه زبان پاسخ بدهد و به گونۀ همه گانی، در باره نحوه شناخت شناسی (معرفت شناسی) سخن گوید و از جانبی هم خود به سخن شکافی فلسفی نیاز دارد؛ بنا بر این، زبانشناسی فلسفی پا به میانه میگذارد. همچنان، بسیاری از دانش های پیوند رشته یی به همین و تیره بمیان می آیند.

دانشهای پیوند رشته یی ، این دانشها را در بر میگیرند: روان زبانشناسی، زبانشناسی فلسفی ، زبانشناسی سیاسی، گروه زیانشناسی (جامعه شناسی)، مردم زبانشناسی ، ریاضی زبانشناسی و دیگران که در زیر نام جداگانه از آنها یادآوری کوتاه خواهیم کرد.

زبانشناسی از دیدگاه گاهفرو کاوشی به دو بخش مهم جدا میشود:

۱- زبانشناسی در زمانی که مطالعۀ زبانرا در درون روزگار آن در پیش دیده میگیرید. این رشته ها یعنی زبانشناسی تاریخی و مقایسی ، تاریخ زبانشناسی، متن شناسی، دستور تاریخی و تاریخ تحول زبان از فرزندان مهم آن بشمار میروند.

۲-زبانشناسی همزمانی که پژوش و کاوش را در یک بُرشی از زمان معین آن روی دست میدارد. از دانش های برجسته و وابسته به آن زبانشناسی تشریحی و دستور همزمانی میباشند.

از نگاه اندازشی، زبانشناسی به دیباچۀ زبانشناسی (یا مبادی زبانشناسی) زبانشناسی نظری ، زبانشناسی همه گانی، نقد زبان و اسلوب شناسی چهره می نماید.

(جین ایچسن) زبانشناس انگلیس رشته ها و دانشهای پیوند مند با زبانشناسی را ، از راه نمودار زیرین چنین وانمود کرده است.

 

خانم ایچسن متولد سال ۱۹۳۸ م استاد زبان و محاوره میباشد که در فاکولته (زبان انگلیسی) در پوهنتون (اکسفورد) مشغول تدریس میباشد تدریس وی در سال ۱۹۸۷ م سه مرحله را برای یک کودک جهت کسب مشخص واژگان تجربه کرده ومعیین نمود.

۱) علامت و یا لقب:

مرحلۀ اول بوجود آوردن ارتباط بین یک آوا (صوت) مخصوص و اشیاء  برای یک کودک است مثلاً فهمیدن کلمه (مامی) ازینکه مطلوب (مادر) است.

۲)  بسته بندی کردن: لزوم درک و فهم گسترش یک کلمه از اصل معنی.

۳)  به وجود آوردن شبکه : فهمیدن لغات و مرتبط ساختن آن با لغات دیگر و فهم اینکه بعضی لغات معکوس لغات دیگری اند، فهمیدن ارتباطات بین ” هیپرنیمز” و “هو پو نیزم”.

Hypernyms) and Hyponyms .)

در زبانشناسی شمول معانی (هیپونیمز) یا تَضَمّن به حالتی اشاره دارد که معنای یک واژه به طور کامل توسط یک واژه دیگر که معنای وسیعتر و فراگیرتری دارد زیر پوشش قرار داده شود، برای نمونه معنای چای معنای نوشیدنی پوشش داده میشود و معنای سرخ توسط معنای رنگ.

درین نموده ها واژه چای و سرخ واژه های زیر شمول ” هیپونیم) و نوشیدنی و رنگ شامل ” هیپرنیم” نامیده میشوند. واژه های که تحت یک واژه کلّی (بالاتر) قرار گرفته اند، واژه های هم شمول “کوهیپونیم” نامیده میشوند، بنا بر این، اسپ و سگ کلمه های هم شمول اند و واژه کلی مختص به آنها حیوان است (واژه شامل)

گاه در ترجمه ها زمانی که واژه ای در زبان مبدأ برابر دقیقی در زبان مقصد ندارد مترجمان از برابر های معنا شمول تری استفاده میکنند.

بقیه معلومات استاد نصر

چنانچه گفتیم زبانشناسی دانش جوان است و بزودی جهانگیر شده و رشته های متعددی را در برگرفته است و دربر گیرندۀ دبستانهای چندی نیز میباشد این دبستانها؛ عبارت اند از: دبستان دیسوسور ، ساختگرایی، کوپنهاک، چامسکی، انگلستان و دیگران. درین نوشته ها بروی گنجایش نهش (موضوع) و درونمایه (مضمون) زبانی ازین دبستانها نیز سخن بمیان خواهیم آورد.

رشته ها، دانشها و دبستانهای زبانشناسی که دربالا از آنها یاد کردیم نهش بحث دیباچۀ زبانشناسی است. به گفتۀ شیخ الرئیس ابوعلی سینا هردانشی را موضوعی، مطلوبها و میادیی است که روشن کنندۀ برهانهای آن دانش است. بنا براین دیباچۀ زبانشناسی روشن کنندۀ رشته های زبانشناختی میباشد. پس، دیباچۀ زبانشناسی دانشی است که از مبادی ، رشته ها و اساس های زبانشناسی به رنگ بسیار کوتاهی سخن میزند و بر آنها روشنی می اندازد، به سخن دیگر، دیباچۀ زبانشناسی تندیس دریچه یی را دارد که ما را به جهان زبانشناختی آشنایی اجمالی اما بارسایی میدهد.

به جدول پائین نگاه کنید

رشته های زبانشناسی

پایان قسمت پنجم ادبیات دری

سید همایون شاه (عالمی)

۱۱ جولای ۲۰۱۳ م

کابل – افغانستان

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما