شب دیجور
( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه مؤرخ ۱ جدی ( دی ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۲ دسامبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
شبِ یلدا
این همان دراز ترین شب سال است که پایان ان پیروزى نور برظلمت را رقم میزند و روز ها رو به درازى میگذارند
این شب را مردم دور هم جمع شده و با نشاط و سر گرمى میگذرانند و چه خوب است که درین شب طولانى و سرماى استخوان سوز بیاد سفره هاى بى رنگ و بوى هم وطنان خویش هم باشند.
این سروده هرچند که تکرارا میباشد ولى لا اقل مارا بیاد بینوایان مى اندازد
که دراین شب اجاق. و اطاق گر مى ندارند و درین شب با گرسنگى و سرماى طاقت فرسا. دست و پنجه نوم میکنند :
شب دیجور
باسفره بى رنگ و بو هر شب بود یلداى من
پنهان من ، پیداى من ، امروز من ، فرداى من
سرماى طاقت سوز دى ، تا استخوانم میخزد
پنهان کجا خواهد شدن ، این رعشه ى پیداى من
تا سفره ى من شد تهى ، پر شد ز غم دل در بدن
هر گز نمى اید به کف ، سودى ازین سوداى من
یک مشت حکام دغل ، نان مرا دزدیده اند
بر گوش دزدان کى رسد، از سوز دل اواى من
گفتى شب یلدا بیا دل از عزا بیرون کنیم
ارى ، اگر اید خوشى ، در این دل شیداى من
یلدا خوش است از بهر تو ، چون سفره ات رنگین بود
یلداى من ارد به خواب ، آش ابو درداى من ۱
دیوار شادى تو شد از اهن و سیمان و سنگ
هرلحظه مشت گل برد، توقان غم، از داى من ۲
دیجور باشد هر شیم گر تیر یا بهمن بود ۳
خوابى ندارد چشم من ،با خوان غم افزاى من
خشت و گلى ایوانِ دل ،از بس که شد با غم عجین
تغییر کرد این قافیه، از داى من، بر زاى من ۴
دستى نه تا بر سر زنم ، پاى نه تا بر در زنم
با معده ى از تان تهى، اى واى من ، اى واى من.
محمد على فرحتیار
۲۰ دسامبر ۲۰۱۸
فرایبورگ – المان
٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠
پى نوشت:
۱ – اش ابو دردا : نوعى غذا که به نیت شفاى مریض تهیه میگرددو براى فقرا میدهند
۲- داى : دیوار گلى
۳- دیجور : تاریکى ، شب تاریک و طولانى
۴ -زاى : امر به زاییدن و به معنى زاینده. در ترکیب : وازاى ، سخت زاى.

قلم زیبا ، طبع روان و احساس پاک تانرا می ستایم جناب استاد فرحتیار عزیز ، سعادتمند باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا