تعلیق و تحشی بر تکملهء مولانا عبدالغفور لاری
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه ۲۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
الهی غنچهء امید بکشای
گلی از روضهء جاوید بنمای
« جامی »
فصل دوم :
تعلیق و تحشی بر تکملهء مولانا عبدالغفور لاری
به تصحیح و مقابله و تحشیهء بشیر هروی
بخش چهاردهم:
ص ۳۹ س ۲۹ – خرجرد جام : تولد جامی در خرگر از نواحی ولایت جام است نه قصبه ای که در اطراف مقبرهء شیخ احمد جام « ژنده پیل » بنام تربت جام وجود دارد.
(علی اصغر حکمت در حواشی از سعدی تا جامی ص ۵۶۲) شاه قاسم انوار ، پس از آنکه شاهرخ را در هرات ، احمد لر زخم کارد زد ، از هرات رنجیبده خاطر بیرون شد در خرجرد جام لنگر انداخت و آنجا به لنگر نامدیه شد. ( ملک الشعرا بهار در سبک شناسی ج ۳ ص).
ص ۴۰ س ۲ – بدو معنی تخلصم جامی است : مولانا در آخر مقدمهء دیوان اول ( فاتحَه الشباب ) وجه تسمیهءجامی را چنین بیان کرده است :
« چون مولد این فقیر ولایت جام است که مرقد مطهر ومشهد معطر شیخ الاسلام احمد الجامی قدس الله سره اسامی آنجاست واین معنی را رشحه ای از جام ولایت وی میدانم تحقیق نسبت را به ولایت جام ولایت شیخ الاسلام. جامی تخلص کرده و قطعه : مولدم جام رشحهءفلم ….»
مرحوم ملک الشعراء بهار درین باب نوشته است :
« جام تخلص شعری احمد جام عارف معروف به ژنده پیل العرفا بوده است .
این مرد در بلوک خرجرد متوطن ودر محلی که اکنون به تربت شیخ جام شهرت گرفتو به تدریج مخفف شده به جام معروف شد و جامی تخلص خود را از این قضیه برداشته است .
ص ۴۰ س ۴ احمد بن محمد الدشتی : در تذکره هائی که بدست است نام و لقب پدر و جد مولانا را : نظام الدین احمد بن شمس الدین محمد ذکر کرده اند.
تنها مؤلف تذکرهء میخانه نوشته است :
« در اخبار آمده است که جد بزرگوار آن معدن علوم ، ادر ایام سلطنت خوارزم مشاهیه جلای وطن کرد به خراسان آمده در قصیبهء خرجرد جام توطن نمودند. قاضی اسحاق که هر شش دارالقضماء موضع مذکور متعلق باو بود و نسبش به عمر فاروق (رض) میرسید سه دختر داشت . دختر خرد خود را در حبالهء نکاح جد مولوی قوام الدین حسین در آورد و از آن دختر پدر عبدالرحمن بوجود آمد ….» .
ولی واضح است که گفتهء مؤلف تکمله ونویسندهء رشحات که با مولانا قرب عهد و نسبت داشته اند معتبر است بخصوص که سایر تذکره نویسان نیز گفتهء آن دو را پیروی کرده اند.
ص ۴۰ س ۲۰ – بیاید که ما خاک باشیم و خشت : این دوبیت از بوستان سعدی است .
ص ۴۰ س ۲۲ – قریه ای که تعلق بحضرت ایشان : با همه تفحصی که راقم سطور نمود نتوانست نامه قریهء مذکور را که متعلق بمولانا بوده است ، پید کند.
ص ۴۲ س ۲ – کما تعیشون تموتون : تمام این حدیث که در بعضی از کتب و بخصوص در کتابهای ارباب تصوف روایت شده است چنین است :
« کماتعیشون» تموتون و کماتموتون تیععشون و کماتعیععشون تحشرون » .
صد ۴۲ س ۴ – الؤمنون ینتقلون من دارالی دار : این خبر در لطائف معنوی باین صورت دیده میشود :
« الا ان اولیاء الله لایموتون بل ینتقلون من دارالی دار . » (۳).
ص ۴۲ س ۲۳ – قوت نطق از زبان برفت : این چند بیت از ترکیب بندیست که مولانا در رثاء پیر طریقت خویش مولانا سعدالدین کاشغری بمطلع ذیل :
صاحبدلان که پیشتر از مرگ مرده اند
آب حیات از قدح مرگ خورده اند
(ج) – سروده و نویسندهء تکمله بمناسبت وفات خود مولانا ( نظر بالتزام نقل اشعار خود مولانا که در اول کتاب بعهده گرفته بود ) آنرا نقل کرده است.
ص ۴۳ س ۱۰ – بر گرفتند : در قسمت دوم رسالهء مزارات هرات بقلم عبیدالله بن ابی سعید هروی این عبارت دیده میشود:
«خاقان کبیر سلطان حسین میرزا و امیر علیشیر و سایر ارکان دولت از سادات و علما ومشایخ بمنزل آنجناب که قریب پل تولکی بوده ومشهور است به دولتخانه تشریف برده و در پیش روی پیر بزرگوار ایشان مولانا سعدالدین کاشغری دفن نمودند» (۴)
ادامه دارد …
—————————————————————————————————–
پاورقی ها :
(۱) – مقدمهء دیوان جامی ص ۲۹۰ .
(ب) – سبک شناسی ج ۳ ص ۲۲۴ .
(۲) مقدمهء دیوان جامی ص ۱۲۰ بنقل از تذکره میخانه ص ۱۰۰ – ۱۱۱ .
(۳) لطائف معنوی ص ۱۶۹.
(ج) دیوان ص ۱۱۳ – ۱۱۵.
(۴) مزارات هرات نسخه خطی.
خوشحالم که توفیق یافتم تا بخش دیگری ازاین اثر باارزش را بدست نشر بسپارم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی