۲۴ ساعت

02 مارس
۳دیدگاه

تکملهء حواشی نفحات الانس

تاریخ نشر پنجشنبه ۱۱حوت ۱۴۰۱– دوم مارچ ۲۰۲۳ هالند

تکملهء حواشی نفحات الانس

شرح حال مولانا جامی قدس سره

تألیف

رضی الدین عبدالغفور لاری

به تصحیح و مقابله و تحشیهء بشیر هروی

————–

الهی  غنچهء   امید  بکشای

گلی از روضهء جاوید بنمای

« جامی »

بخش یازدهم  :

رباعیه 724

قومی  که  حق  است  قبلهء همتشان

تا سرداری سر مکش (از) خدمتشان

آنرا  که  چشیده  زهر  آفات  ز  دهر

خاصیت    تریاق    دهد   صحبتشان

و فرموده اند که اشتغال بامر « ی بحسب » 725 ظاهر ضروریست تا این کس از سایر خلق ممتاز نشود ونشانه مند نگردد . نشنیده ای که شخصی پیش 726 بزرگی رفت و التماس تعلیم 727 طریقی کرد 728 ، فرمود که هیچ پیشه ای داری ؟ گفت : نی .

فرمودند که برو و پینه دوزی بیاموز که معنی روشن 729 این طایفه بی صورت شغلی نمی باشد.

میفرمودند که حصول این حالت و تحقق این نسبت آنی است ، زیر 730 که از مقولهء ادراک و انفعال است ، حقیقت کار : اعراض و اقبال است ، اعرض از ما سوی واقبال بحضرت حق تعالی . واین در 731 یک آن ممکنه است . نفس آدمی بمنزلهء مر آتیست که روی بجانب 732 دگیر دارد ، ویرا می باید گردانید که رویش بجانب حق افتد.

عزیزی در صحبت یکی از مشایخ صعقه بزد بیفتاد . چون برخاست صوفی برخاست .

اکابری که حضرت ایشانرا ( با ایشان ) قدس الله  اسرارهم 733 اتفاق ملاقات و صحبت دست داده وایشانرا معتقد بوده اند :

از آنجمله ( حضرت ) قطب الاولیاء خواجه محمد پارسا است 734 قدس الله روحه العزیز – 735 میفرمودند که حضرت 736 خواجه متوجه کعبه ( معظمه ) بودند ، چون بخرجرد رسیدند من قریبب به پنج ( ساله ) بودم ، پدر مرا برداشت و پیش محفه ایشان برد التفات فرمودند و کوزهء نبات کرمانی بمن دادند 737 .

هنوز لذت آن التفات از خود ( باز) می یابم و اعتقاد و اخلاص باین خانواده از برکت آن نظر و التفات ایشان می دانم.

دیگر مولانا فخرالدین لورستانی رحمة الله تعالی 738 – میفرمودند که بخانهءما میامدند و من خردسال بودم و بر هوا اسامی میکشیدند مثل عمر و علی 739 و از من میپرسیدند ، من میگفتم ایشان متعجب میشدند.

دیگر خواجه برهان الدین ابو نصر پارسا نورالله 740 مرقده که اتفاق صحبت به نسبت 741 با ایشان 742 بسیار افتاده و ایشانرا تعریف بخلق و کرم و فنا میفرمودند دیگر شیخ بهاء الملة والدین 743 عمر قدس الله تعالی سره 744 میفرمودند که ایشانرا استهلاکی بود عظیم و بسیار « بودی که » 745 در هوا تیز می نگریستند همانا(که) ملایکه مخلوق 746 از انفاس خلایق ( را ) که مقر ایشان هواست ، ملاحظه میکردند – و شیخ میفرمودند که آیهء یا آدم اسکن انت وزوجک الجنة « الف » از متشابهات قرآنست .

دیگر خواجه ( شمس الدین ) 747 محمد کوسوی روح الله تعالی روحه 748 « وافاض علینا فتوحه 749 » – میفرمودند که در وعظ ایشانرا 750 حالتی پیدا میشد و معارف و حقایق بسیار از ایشان ظاهر میگشت.

میفرمودند که مولانا شرف الدین علی یزدی ما را ترغیب کرده بمجلس وعظایشان، « و حضرت خواجه پیش از در آمدن »751 حضرت ایشان علیه الرحمه والرضوان 752 ( که هنوز در راه بودند ) « ب » – بارها میفرمودند اند که شمعی بمجلس ما خواهد آمد.

دیگر مولانا جلال الدین بایزید پورانی نورالله تعالی 753 مرقده .

دیگر مولانا شمس الدین محمد اسد رحمةالله تعالی (رحمة) واسعة (که) صحبت با ایشان بیار میداشته اند .

دیگر قطب فلک الرشاد و الارشاد ، حضرت خواجه ناصر الدین عبیدالله قدسناالله تعالی بسره العزیز – میفرمودند که حضرت خواجه خاطر ها را زود بسر می آرند واگر چیزی بخاطر 755 ایشان گران می آید 756 بقوت قاهره رفع آن میکنند 757 و سخنان این طایفه را 758 باین شیرینی که ایشان میفرمایند از کسی 759 نشنیده ایم.

میان حضرت خواجه و حضرت ایشان مصاحبت و مقاولت و مکاتبت 760 بسیار واقع شده و حضرت خواجه ایشانرا 761 تعظیم و تکریم بسیار میفرمودند و (در)762 مکاتیبی که بایشان می نوشته اند 763 ، اغراز و اکرام تمام می نموده اند.و خلق را بشرف صحبت و خدمت ایشان دلالت میفرمودند اند 764

وچون نسبت توحید و فنا بر حضرت ایشان علیه الرحمة والرضوان غالب بود ، از صحبت هیچکس چه صالح و چه طالح تحاشی نمی نمودند.

شغل باطنی ار با خلطت ظاهری ، چنانچه دآب این طایفه است که آنرا خلوت در انجمن میگویند جمع ساخته بودند.

هرچند این طایفه را اصل طبیعت به تنهایی و از خلق رهائی (765) مایلتر است چه تنهائی واز خلق بیگانگی مبنی از سر وحدت و یگانگی است و مقوی حقیقت توحید است ، با وجود آنکه واصل کامل را ملاحظه کثرت 766 ازمشاهده وحدت مانع نیاید میفرمودند که اگر نه آن بودی که این کس از قطع اختلاط خلق 767 نشانمند 768 شدی و از عموم ناس و سایر مردم ممتاز گشتی ، هرگز با هیچکس آشنائی نمیکردیم ؟ این کس می باید که بر طریق عامه خلایق و عموم ناس باشد تا از گفت و گوی عام وخاص ، برهد!

سلاطین و امراء و وزراء و ارکان دولت و مشایخ و موالی و سایر خواص و عوام جمیع اقالیم پیوسته آرزوی 769 شرف صحبت حضرت 770 ایشان در دل داشتند و دولت ملازمت ایشانرا از اشرف سعادات میدانستند.

سلاطین خراسان و بزرگان وی که ایشانرا این دولت دست میداد ( غنیمت دانسته ) 771 همواره چهره صدق و اخلاص بر آستان رفعت اختصاص ایشان می سودند و بدولت خاکبوسی آن آستان سرافراز میگشتند و آنرا سرمایهء دولت جاودانی و سعادت دو جهانی میدانستند.

سلاطین و بزرگان دیگر از هر صوب ، چون ترکستان و هندوستان و ماوراء النهر و روم و عراق و غیر آن که ازین دولت مهجور و ازین سعادت دور 772 بودند ، دایم الاوقات بوسیله نامه ای یا ارسال هدیه و تحفه ای ، خود را بر خاطر خطیر و ضمیر منیر حضرت ایشان میگذرانیدند. وطریق (صدق و) اخلاص بجای آورده قاعده اعتقاد و اختصاص 773 مرعی داشته از حضرت ایشان استدعاء امر بمهمات و التماس نوازشی 774 می نمودند و اتصال آنرا منشاء سعادت دینی و دنیوی می شناختند.

این نوع تعظیم وتوقیر که از پادشاهان زمان نسبت بحضرت ایشان ، واقع میشد از هیچکس از سلاطین و حکام روزگار * نسبت به هیچیک 775 از مشایخ کبار واقع نشده است.

بعضی از افاضل عصر که از تلامذه حضرت ایشان بوده است در علوم رسمی بعضی از آن مکاتیب 776 را که سلاطین و بزرگان بایشان نوشته اند جمع کرده و ترتیب داده و رساله ای نوشته 777 است . *

و حضرت ایشان علیه الرحمة والرضوان از مصنفات خود مناسب هرکس چیزی بهر جانب میفرستادند و هر کسی رابقدر حال با کرام نامه ای و اغراز رقمه ای سر افرازمیگردانیدند.

میفرمودند که بر انشاء نامه ای باری نگشتیم . آنچه نوشته شده جواب نامه ایست که عزیزی 778 التفات نموده .

هر کس را از وضیع و شریف در هرجانب که با سلاطین و حکام ، مهمی واقع میشد چونم رقعهء شریف حضرت ایشانرا بآن شخص میرسانید 779 بقدم عزت برخاسته و بلب ادب بوسیده و بر دیده مالیده و بر سر نهادی آنرا زیب تاج شرف و تفاخر می ساختند و منشور اقبال دنیا و آخرت می شناختند و بهمت تمام متوجه ادای آن مهم میگشتند و بالجمله خلق را قبلهء عاجات و کاف مهمات بودند ودرجمیع اطراف و اکناف عالم در میان جمیع طوائف وامم نام حضبت ایشان بود و ذکر احوال ایشان میگذشت و خواطر جمیع فرق و اقوام  از خواص و عوام از اندیشه حضرت ایشان پر بود و دل از حرمان دیدار مبارک ایشان محزون.

هر کسی را از هر طرف ، بهر وجه که این سعادت میسر میشد وامکان (وصول 780 به ) این دولت می یافت ، قدم از دیده ساخته خود را بشرف ( خاکبوس ) آستان رفیع الشأن حضرت ایشان میرسانید 781 و چهره عجز و انکسار بر خاک می سود.

هر ثمره ای که از شجرات فضایل و کمالات حضرت ایشان سر زدی و هرغنچه که از گلشن حقایق و معارف ایشان بشکفتی ، فوایح  روایج آن اطراف و اکناف عالم را (در اندک فرصتی 782) معطر ساخته ( فرو میگرفت 783).

هر نکته که از کلک در نثار (حضرت) ایشان لایح گشتی وهر دقیقه که از خامه طبیعت (784) حقیقت نگار ایشان صادر شدی (روز در روزگار شهرت وی افزون گشتی 785 ) واهل روزگار بتصانیف ایشان شغل تمام می نمودند.

خلق اطراف عالم را بر اهل خراسان از جهت قرب بجوار حضرت ایشان غبطت تمام بود.

ادامه دارد …

پاورقی ها :

الف – قرآن کریم 2 / 35 .

ب – عبارت بین دو قلاب گذاشته از اینکه در نسخه اصل وجود ندارد در نسخه (ب) هم نیست و در نسخه (ف) بعلت پارگی چنین خوانده میشود « که هنوز در …. شد » و تصحیح متن قیاس است ونسخه « ف » ازین قسمت ببعد را ندارد و اوراق آن افتاده است .

نسخه بدلها و اختلاف قرائت

724 – ب : ندارد.

725 – ب : بین «    » را ندارد.

726 – ب ، ف : نزد .

727 – ب : ندارد.

728 – ف : التماس کرد که تعلیم طریقی کند .

729 – ب : روشن .

730 – ب : ندارد.

731 – ب : ندارد.

732 – ب ، ف : بجای .

733 – ب : ارواحهم .

734 – ب : ندارد.

735 – ب : قدس الله سره ، ف : قرس سره .

736 – اصل : چون حضرت .

737 – ف : و یمن یکسیر نبات کرمانی لطف فرمودند .

738 – ب : رحمة الله ، ف : رحمة الله علیه .

739 – ب : زیدو عمرو.

740 – ب : نوره .

741 – ف : ندارد.

742 – اصل : صحبت بایشان نسبت بایشان .

743 – ب : بهاءالدین .

744 – ف : قدس سره .

745 – ب : ندارد.

746 – ب : مخلوق را .

747 – اصل ، ب : ندارد.

748 – ب : روح الله مرقده .

749 – ف : ندارد.

750 – ب : ایشان در وعظ ف : ایشانرا در وعظ .

751 – ف : بین «    » را ندارد.

752 – ف : ندارد .

753 – ب : ندارد.

754 – ب : ندارد.

755– ب ، ف : بر خاطر .

756 – ب : آمدی .

757 – اصل ، ب : میکردند.

758 – ب : ندارد.

759 – اصل : کس .

760 – ب : مکاتیب .

761 – ب : ایشان .

762 – کلمه در  در بین (   ) بحدس و قیاس اضافه شده در هیچیک از نسخ ثلثه نیست .

763 – اصل : می نوشتند.

764 – اصل : میفرمودند.

765 – ب : بین «    »  را ندارد.

766 – اصل : کثر است .

767 – ب : ندارد.

768 – ب ، ف : نشانه مند.

769 – ب : ندارد.

770 – ب : ندارد.

771 – ب : بین «   »را ندارد.

772 – ب : محروم .

773 – ب : اخلاص .

774 – ب : ننازش .

775 – ب : یکی ، ف : هیچ یکی .

776 – اصل : مکاتبات .

777 – اصل : ساخته .

778 – اصل : میرساند .

7890 – ب : ندارد.

781 – اصل : میرساند.

782 – ب : بین «    » را ندارد.

783 – ب : بین «    » را ندارد.

784 – ب : ندارد.

785 – بین (   ) مطابق با اصل است ، ب ، ف : بجای عبارت مذکور چنین است : بر صفحه روزگار و فلک دوار میماند .

 

۳ پاسخ به “تکملهء حواشی نفحات الانس”

  1. admin گفت:

    تشکر از برادر گرامی ام قیوم جان که باوجود مصروفیت ها بخش دیگری از تصحیح و مقابله و تحشیه بر کتاب تکمله حواشی نفحات الانس شرح حال مولانا جامی را آماده کرده و  به سایت ۲۴ ساعت فرستاده است. مهدی بشیر

  2. عبدالله هروی گفت:

    برادر محترم آقای مهدی بشیر!
    جهانی سپاس از شما برادران فرهنگی که لطف نموده همیشه آثار با ارش استاد بشیر بزرگوار با خواننده گان 24 ساعت شریک میسازید. روح استاد بشیر هروی شاد و شما سلامت باشید

  3. قیوم بشیر هروی گفت:

    سپاس و امتنان از زحمات قابل قدر تان برادر عزیزم مهدی جان گرامی ، ضمن آرزوی شادی روح پدر گرامی ما برای شما طول عمر با سعادت تمنا دارم.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی
    ملبورن – آسترالیا

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما