ايثار
ايثار
سه شنبه
15/03/2016
محمد على فرحتيار
فرايبورگ المان
دست طمع ز سفره ى دونان جدا خوش است
پا در ره رضاى خدا بى ريا خوش است
در سر خيال بذل و به دل دعوى بهشت
زيبنده نيست ، خدمت بى مدعا خوش است
زان منعمى كه پا بره خير مينهد
دست تفقدى بسر بينوا خوش است
اسباب زندگى ، همه در معرض فناست
ان خير باقى كه ندارد فنا خوش است
بارى زخوان نعمت دنيا بدست خويش
انفاق كن ، كه بهر رضاى خدا خوش است
ايثا و دستگيرى محروم بينوا
بى ريب و بى معاينه و بى بها خوش است
گل غنچه هاى خنده به لبهاى بينوا
بنشان كه اين به بارگه كبريا خوش است
پابر سر علايق دنياى دون زدن
بر زرق و برق زندگى ، بى اعتنا خوش است
دست عنايت و نگه پر ز عاطفه
بر مستمند خسته دل ، از اغنيا خوش است
ازخوان نعمتى كه فرا روى تست باز
سهمى ، به خورد و خواب شه اوليا خوش است
زين دار فانى ، باقدم مهر و دست باز
رخت سفر بجانب دار بقا خوش است
پايان عمر خود چو تهى دست ميرويم
در طول زندگى روش انبيا خوش است
،،،،،،،،،،،،،،،،،
محمد على فرحتيار
15/03/2016
فرايبورگ المان.
درود به استاد محترم جناب آقای فرحتیار ، سروده زیبا و عالیست و مانند همیشه خواندنیست . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
درود بر شما جناب استاد فرحتیار عزیز ، قلم تان پررنگ و طبع تان رسا باد.
با عرض حرمت
قیوم بشیر « هروی »