خدا
تاریخ نشر جمعه ۲۴ میزان ۱۳۹۴- ۱۶ اکتوبر ۲۰۱۵ هالند
خدا
مصلح سلجوقی
خدا من از تو مي ترسم
تو هر جايي كه مي خواهي ، همي باشي
نمي دانم چه كاري بي تو خواهم كرد
و يا از چشم تو پنهان
توان كار خواهد بود؟
خدا من از تومي ترسم
همين جنگي كه مي بيني
برایم کاملن پیدا كه مي گويند
خدا برما چنين آورده است اما
همين صد پاره گشتن ها
همين آتش گرفتن ها
به تير غيب رفتن ها
من از دست تو می دانم
و يا حتمن
ز چشمت هيچ پنهان نيست
كه من چند لحظه واپس تكه تكه برسر بازار خواهم شد
خدا من از تو مي ترسم
تو مي بيني جهاني سخت در وحشت
يكي از درد بي ناني
كه مي دوزد دهانش را
دگر از فقر و بي كاري
فروشد نوجوانش را
تو آن بالا نشسته خنده بر لب
این همه بیداد در آیینه می بینی؟!
خدا من از تو مي ترسم
تو از رحمت چه ها گفتي
و از ذلت چه ها سفتي
چرا در كوچه هاي شهر ما رحمت فروشي نيست
همين ذلت فروشان را كه مي بينم
همه سرمايه هاي خويش را از تو بدهكارند
خدا من ازتو مي ترسم
تو ذلت را به اين واماندگان دهر پيوستي
و ما را ذلتي دادي كه از پيمانه لبريز است
خدا من از تو مي ترسم
بهشت جاودانت كو
چرا تو جاودانه مهردر دلها نمي كاري
چرا از آسمان رحمتت يك روز باران نيست
به جز باران فيري موشك و هاوان
چرا كشتن
چرا بستن
چرا اين دهر را با اين چرا ها داده اي پيوند
جواب خويش را من از تو مي خواهم
مگر اين مشت ريش و پشم
ز ديوان تو مي گويند
يكي داد از زنا دارد
دگر پابند عشرو ده يك و اسقاط روزو شب
خدا من از تو مي ترسم
تو گفتي دوزخي داري
مگر اين جا كجا باشد؟
تو نام زندگي را بر سر اين گور مي ماني ؟
ازين افسانه ها بگذر
من ديوانه را صد باره بر دار غضب بركش
همين روزن كه جمعي روز مي نامند
برايم تيره و تاريك چون شام سياهت كن
ولي من حرف خود گويم
ولي من حرف خود گويم
خدا من از تو مي ترسم ….
مصلح سلجوقی
درود به دوست عزیز و گرامی آقای مصلح سلجوقی ، سروده زیبا و مملو از احساس است. حامل بدبختی و پریشانی ودر بدری هموطنان مظلوم ما دولت بی کفایت ع و غ است که طی یکسال گذشته این دولت فاسد هیچ نوع خدمتی به مردم عزیز ما نکردند و تعداد زیادی از هموطنان ما بخاطر بیکاری در گوشه و کنار کشور اززن ومرد ، پیر و جوان ، کودکان و نوجوانان مشغول گدایی اند. و کسی به فکر آنها نیست و این بیچاره ها نه نان دارند که بخورند و نه هم جای برای خواب شدن دارند. اما این تفنگسالاران و قدرت مندان در خانه های چها ر و پنج منزله در زمین های که در شیرپور چور کردند و پولهای که از مردم و دولت چور نمودند آنها را اپارتمان های چند طبقه ساختند و اکنون هم ع و غ سر قدرت به موافقه نرسیدند و مشغول بدست آوردن دالر بیشتر هستند. لعنت به این بی کفایت ها. موفق وسلامت باشید . مهدی بشیر
دوست ورجاوندم جناب بشير درود بر شما . سپاسگزارم از محبت تان . مستدام و صحتمند باشيد
برادر گرامی آقای مصلح سلجوقی !
سروده تان آنقدر زیبا ومملو از احساس وطن دوستی تان می باشد که بنده رازیر تأثیر آورده وفوراً بعد از مطالعه آن به استقبالش سروده “خلقا”را شروع نمودم.
من درگذشته به اشعار سبک آزاد نه علاقه ی داشتم ونه چیزی به این سبک سروده بودم. این اولین سروده من(خالقا) دراین سبک می باشد که خداکند باعث ملال خاطر خوانندگان گررامی نگردد.با درود فراوان داکتر حیدری
جناب داكتر صاحب حيدري شما به سلامت باشيد . سپاسگزارم از محبت تان . به اميد روزي كه وطن از چنگال اين مزدوران رهايي يابد . شما صحتمند بمانيد .