اشک
تاریخ نشر دوشنبه ۱۶ دسامبر ۲۰۱۳ هالند
اشک
محمداسحاق ثنا
دوشنبه 16 / 12 / 2013
ونکوورکانادا
اشکم چو سیل جاری بگذشته از سرم اشک
پهلو تا کنارم بگرفته در برم اشک
آماج تیر فتنه چندان فتد به سویم
با آه کرد همراه در خود شناورم اشک
بگذار تا بگیریم تنگ شد دلم به سینه
شوید ز غم دل من سازد سبتکرم اشک
چون شبنمی که ریزد از برگ غنچه ای تر
ریزد به صبحگاهی از برگ و از برم اشک
از حسرت درونم با گریه خنده کردم
خواهی بیا و بنگر در خنده ای ترم اشک
خود را زدم به دریا شاید رسم به ساحل
آوخ شدم ثنا غرق بگذشت از سرم اشک
محمداسحاق ثنا
با عرض سلام و احترام به استاد بزرگوار جناب آقای ثنا ، همانطور که قبلآ به اطلاع عزیزان رسانده بودم اکثر word ها نظر به مشکلات تخنیکی باز نمیشود و خواهش کرده بودم مانند سابق در پهلوی word در جای که ایمیل میفرستید یک کاپی از شعر تانرا برایم بصورت ساده بفرستید که اگر word باز نشد آن شعر یا مطلبی را که با ایمیل فرستاده اید استفاده کنم. متاسفانه امروز خیلی کوشش کردم که شعر شمارا صبح نشر کنم ولی نشد وبلاخره اکنون توانستم باز کنم و همه حروفها بهم چسپیده بود خدا کند شعر درست نشر شده باشد. واقعا مثل همیشه زیبا و عالیست و چی خوب فرموده اید:
از حسرت درونم با گریه خنده کردم
خواهی بیا و بنگر در خنده ای ترم اشک
موفق و سلامت باشید . مهدی بشیر
در عشقِ خوبرویان جُز خونِ دل ندیدم
از آبِ هر دو دیده تر کرده بسترم اشک
فروغ
استاد گرامی زیباو پُر معناست