۲۴ ساعت

02 ژانویه
۲دیدگاه

پنجره ها

تاریخ  نشر سه شنبه ۱۲ جدی  ۱۳۹۶ –  دوم  جنوری   ۲۰۱۸–  هالند

پنجره ها

محترم محمد معروف نیکزاد

آنگه که خورشیدم را ،
میکشد مغرب بخود
 حراسانم مکن ،

مرا از سیاهی های دره های غم انگیز 
از نوحه های  مرغ یا حق بر امتداد شب 
باکی نیست ،
زیرا سیه چاله های را میشناسم 
تا گذر گاه گاو ماهی قد  کشیده اند
 بی همراه  
نفس گیر رفته ام ،
جان داران بی پرواز را دیدم خفته بودند 
چون جماد ، روی سنگ‌ 
بسته بر زنجیر ی  طلائی غمگین و
پر ملال،
در جهان ماه خورشیده نمیرده است 
از پشت پنجره های باران خورده 
رو در آسمان کن 
تا  در یابی ،
کهشکان راه شیری  
پیوسته  روان  است در یک فضای نیل گون 
ستاره های نقره رنگ گونه هایت 
با توسخن میگن 
بی صدا بی خیال 
در زیر زلف های منکسر  این شب دراز 
 بسیارند مرغکان با چشمان 
نیمه بسته و  نیمه باز ، 
بی قیل و قال ،
نغمه ها‌ بر دل مرتب میکنند 
گاه می بندند پر را 
گه میکشایند بال  
تا بر سپیده دم  ، انتظار
نیکزاد 
۱۱/۱۰/۱۳۹۶
 

۲ پاسخ به “پنجره ها”

  1. admin گفت:

    درود به برادر گرامی جناب آقای محمد معروف نیکزاد ، ضمن عرض تبریک سال نو ۲۰۱۸ میلادی بازهم عالی سروده اید. موفق باشید. مهدی بشیر

  2. معروف گفت:

    سال نو‌ ۲۰۱۸ بشما هم تبریک باشه جناب محمد مهدی بشیر بزرگور خدا کند که درین سال آوازه های صلح آرامش در وطن برای تشنه گان چشم بسوی آبادی میهن دارد طنین انداز گردد دیگر صدای خون پاره های غم انگیز بدل دره ها کوه پایه های این نپیچد پرستو های مهاجر چون کبوتران خیل خیل روی بر سر زمین نمایند که واقعن دوست دارند جمادان بسته بر زنجیر طلائ بساط شان بر چیده شود .
    باز هم شاهید زحمت شما در قسمت نشر این شعر بودم دست بالای تان در عرصه هنر و همت عالی تان ستودنی است جهان سپاس

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما