۲۴ ساعت

15 اکتبر
۶دیدگاه

حد صلاحیت در تنقید

تاریخ  نشر شنبه  ۲۴ میزان   ۱۳۹۵ – ۱۵  اکتوبر  ۲۰۱۶ – هالند

تشکر از برادر گرامی جناب آقای عالمی عزیز ، مقاله زیبا و  جالبی  را تقدیم خواننده گان عزیز ۲۴ ساعت نموده اید. از شاعران محترم ، نویسنده گان ارجمند و قلم بدستان گرامی تقاضا مینمایم در صورتیکه خواسته باشند سلسله این مقاله را دادامه دهند ، سایت ۲۴ ساعت در نشر آن البته با رعایت عفت قلم وکلام آماده نشر است.

به امید صحت وسلامتی همۀ تان .

با عرض حرمت

محمد مهدی بشیز

***********************************

حد صلاحیت در تنقید

Limitation of Qualification in Criticism

محترم سید همایون شاه “عالمی”

چهاردهم اکتوبر دوهزار و شانزدهم میلادی

افغانستان

طوریکه ازعنوان برمی آید میخواهم راجع به تنقید و انتقاد بنویسم، البته راجع به انتقاد در عموم و اما دربارۀ نقد نویسی در خصوص. انتقاد پدیدۀ است که جنبه های مثبت و منفی دارد و متکی براهداف منتقد و نقد گر است حالا میخواهم در عموم بحثی را در بارۀ انتقاد آغاز نمایم.

    انتقاد نیز شیوه ی از نکوهش است و حتی میتواند سرزنش باشد چنانچه پدری فرزندش را مورد انتقاد قرار میدهد و به دلایلی کردار وی را نکوهش نموده و برایش اخطار میدهد که اگر مکرر گردد مجازات خواهد شد. پدری که این کار را میکند مقصد و غایه اش اصلاح ساختن فرزندش است و این عملش نمایانگر عشق پدری اش به فرزند است. و یا معلمی یک عمل زشت شاگردی را مورد انتقاد قرار میدهد و توصیه مینماید که اصلاح گردد. ازطرفی دیگر سیاستمداری در رقابت انتخابات حریفش را مورد انتقاد قرار میدهد ولی نه برای اینکه حریفش اصلاح گردد، صرف بخاطری که میدان رقابت را بنفع خود بگرداند. چندی قبل مقاله ی تحت عنوان (انتقاد و راه حل) نوشته بودم که بیانگر دو مسئله بود فواید انتقاد و اینکه انتقاد بدون بیان راه حل بدرد بخور نیست پس منتقد باید در ضمن انتقاد به پدیده ی باید راه حلی نیز به گروه و یا فردی که بالایش اعتراض نموده، بیان بدارد تا طرف مقابل به اصلاح آن بکوشد.

www.24sahat.com/1393/09/29/4178

     نمیتوان فقط قلم برداشت و بدون درنظر گرفتن اصول و فهم و درک صلاحیت علمی همگی را مورد انتقاد قرارداد. گذشته ازآن اگر منظور منتقد اصلاح طرف مقابل باشد باید خیلی مؤدبانه و محتاطانه مطلب خویش را برساند تا طرف مقابل از استدلال منتقد متأثر شده و در اصلاح اشتباهات خود برآید. ازطرفی هم اگر منظور منتقد فقط نکوهش و سرزنش و تمسخر باشد این کاملاً یک بحث جداگانه است. هستند کسانی که فقط میخواهد با انتقاد بر دیگران خویشتن را بهتر جلوه بدهند، در واقع نیت خوبی برای طرف مقابل ندارند و این امر درست در صورتی صدق مینماید که دو رقیب سیاسی بجان همدگر افتاده و خواهان از پا درآوردن حریف خود هستند.

فواید انتقاد پذیری:

افراد انتقاد پذیر عموماً به کامیابی دست می یابند، تمام بزرگمردان تأریخ که موفق و پیروز گذشته اند در کنار خود افرادی داشته اند که پیوسته آنها را متوجه اشتباهات شان نموده و یا با نظریات مؤثر توانسته اند شخص مطلوب را به پیروزی برسانند؛ مثال برجستۀ آن موجودیت ارسطو در کنار اسکندر مقدونی بود، و اسکندر پیوسته وزرای خود را در امور مهم منسجم نموده و نظریات و پیشنهادات شانرا دقیق شنیده و عمل خویش را با صلاح و مشورۀ صاحبنظران منطبق مینمود. زمانیکه انتقادی به ما وارد میگردد بدین معنی نیست که به شخصیت ما صدمه ی وارد میشود بلکه میتواند بدین معنی تلقی گردد که به اکمال شخصیت ما افزوده میشود و یک ضعف منفی ما به یک توانایی مثبت مبدل میگردد. ازین رو زمانی که به ما انتقادی صورت میگیرد باید خونسرد آنرا تحلیل و تجزیه نموده و متوجه شویم که چه فوایدی را این انتقاد در قبال دارد و باور کنید که بی فایده نخواهد بود، زیرا با شنیدن انتقاد در پروژه و یا کدام اثر و نوشته و شعر حتماً میخواهیم مروری مجددی کنیم و نکاتی را حتماً متوجه شده و در اصلاح آن بکوشیم.

       به هیچ وجه نباید با شخصی که انتقاد نموده سرعداوت و دشمنی و رقابت بگیریم زیرا در حقیقت آن شخص به هرنیتی که انتقاد کرده است، ما را دراجرای امورمان جدی تر و بیدار تر و جسورترساخته است.  در عوض اینکه باشنیدن انتقاد عصبانی شویم چرا تأمل نکرده و آن انتقاد را ارزیابی نکنیم و با کسانی که مورد اعتماد ما هستند آن انتقاد را در میان نگذاریم ممکن است در نهایت به نفع ما باشد. انتقاد به صورت یک ارزیابی در هر زمینۀ زندگی انسان میتواند مؤثر باشد.   

انتقاد در موارد ذیل جمع بندی نموده اند:

–         از چه نقطه نظر انتقاد صورت گرفته است ( در کدام چارچوب و ازچه زاویه؟)

–         محتویات انتقاد “چه” است ( ریشۀ انتقاد در کجاست؟)

–         هدف، غایه و انگیزۀ انتقاد چیست؟ با استفاده از کدام منبع انتقاد صورت گرفته؟

–         این انتقاد با چه زبان و لحنی صورت گرفته و در چه فورم و چوکات شرح داده شده است؟ ( یعنی در چه سبکی ارایه شده است؟).

–         انتقاد توسط کدام منبع تحویل گرفته شده است و یا انتقال دهندۀ انتقاد “چه” است و با “چه” معنی منتقل یافته است؟.

–         بررسی منبع و نوعیت انتقاد و بررسی شخصیت منتقد ( انتقاد از چه کسی سرچشمه گرفته است؟).

–         هدف ازین نقد چیست و مفاد منتقد در چیست؟ (نقد “آنها” و یا انتقاد “از آنچه” صورت گرفته).

–         بررسی متن ، محل، موقعیت، محیط و وضعیت که درآن مقطع انتقاد صورت گرفته است چه؟ کدام ؟کی ؟ و چه وقت است؟

–         مخاطبین و دریافت کنندگان انتقاد کی ها اند؟ آیا این اصل در نظرگرفته شده است و یا بدون درنظر داشت ازین اصل انتقاد صورت گرفته است؟

نکات آموزنده از یک انتقاد:

  • انگیزه و قصد که منتقد برای منبع که انتقاد وارد شده است چه است ( آیا “سالم” است و یا ناسالم؟).
  • درک معانی انتقاد از خود و انتقاد از دیگران افهام و تفهیم بوده؟ یعنی در نهایت انتقاد “مثبت” است و یا “منفی”.
  • تأثیرات انتقاد در نهایت “خوب” است و یا “بد”
  • پاسخ مردم دربرابر انتقاد و درمقابله با این انتقاد چه بوده است “منفی” و یا “مثبت”.
  • از لحاظ کمیت و کیفیت چه نتیجه گیری را انتقاد و یا انتقادات برای رسیدن به اصل مطلب، بوجود می آورد؟  
  • فورم و یا طرز العملی که انتقاد تحویل داده میشود آیا ” مؤثر” است و یا “بی تأثیر”.
  • درنظرداشت اینکه چگونه مردم بیاموزند که انتقاد را انتقال بدهند و یا تحویل بگیرند.

آموزش انتقاد کردن:

  • دیدگاه و طرز بینش: منتقد باید به تمام معنا و به وضوح بداند که چرا انتقاد می کند؟
  • ارزیابی و نگرش قبل از انتقاد: منتقدین باید احساس راحتی وجدانی داشته و دارای اعتماد نفس در مورد صحت انتقاد داشته باشند. و برای مجاب پرسشها درمورد انتقاد کاملاً آماده باشند.
  • پرسشها و پاسخ ها: منتقدان باید دربرابر پرسشها مقتدر بوده ، نظریات عامه و مفروضات ناشی از انتقاد شانرا قبلاً در نظر گرفته باشند.
  • علمیت و دانش: منتقدان قبل از انتقاد باید دانش و تحقیقلات کافی در بارۀ موضوع نقد خویشتن داشته باشند، و قابلیت حفظ یکپارچه گی انتقاد شانرا داشته باشند ( انتقاد شان انسجام یافته باشد)
  • مهارت و توانایی منتقد: انتقاد کننده قبل از انتقاد باید در موضوع انتقاد شده اطلاعات و پژوهشهای کافی داشته باشد قسمی که انتقادش در تعادل بوده و مقنع و مدلل و مکمل باشد. منتقدان نیاز به استدلال کافی و پژوهشهای دقیق و مآخذ معتبر باشند.
  • انسجام و یکپارچگی: منتقدان باید قبل از نشر انتقاد و بعد از نشر انتقاد متعهد و صادق در متون انتقاد شان بوده و ثبات بیان شانرا متزلزل نسازند.

کیفیت های انتقاد موثر:

  • به موقع : انتقاد باید نه بسیار زود و نه بسیار دیر صورت بگیرد یعنی درست در زمان مناسب صورت بگیرد.
  • مختصر و عاجز کننده: توضیحات انتقاد باید مختصر ولی شفاف و قانع کننده باشد نه آنکه طویل و سردرگم.
  • بمورد و بجا: انتقاد باید رابطۀ مستقیم با موضوع داشته و نکاتش موجه و مشخص باشد نه اینکه بیجا و موهوم.
  • شفافیت: باید شفاف و روشن، دقیق  و مشخص باشد ، نه مبهم و سرگیچ کننده.
  • بخوبی تحقیق شده باشد: موضوع انتقاد باید بدرستی تحقیق و ارزیابی شده باشد نه از روی تخیل و یا اینکه از جایی فقط شنیده شده باشد.
  • دقیق و مثبت بوده و صادقانه بیان گردد و برای اصلاح باشد  نه تخریب.
  • بیان انتقاد: باید قانع کننده باشد طوری که گیرنده انتقاد آنرا بطور مثبت درک نموده و عملاً آنرا برای بهبودی بکار ببرد، یعنی انگیزۀ انتقاد بحیث یک پیام درواقع عملی باشد.

خوانندۀ محترم!

درین قسمت خودم نیز حیران شدم اگر این مقاله را مفصل ادامه دهم کتابی بوجود خواهد آمد و از حوصلۀ یک مقاله بیرون میرود و اگر اختصارش کنم گفته هایم ناگفته می ماند، ناگزیرم از بعضی موضوعات بگذرم، با درنظر داشت نکات فوق باید بدانیم که انتقاد کردن خودش یک کار آسان نیست و نقد نویس باید صلاحیت تنقید را در شرح و بیان انتقادش داشته باشد من نمیتوانم بالای یک مهندسی که رشتۀ وی مهندسی است بدون معلومات و بدون دلیل و استدلال انتقاد کنم و اگر این کار را انجام بدهم جواب دندان شکنی دریافت خواهم کرد و خودم را در حقیقت مسخره خواهم کرد. میدانم بعضی ها هم داکتر اند و هم انجنیر و هم مهندس و قانون دان و قاضی و سیاستمدار و عالم دین و …….. و این روز ها انتقاد کردن از نفس کشیدن هم راحت تر شده است، اما انتقادات سالم و بجا و مؤثر کم دیده میشود و با استفاده از آزادی بیان هرکس هرچه دلش خواست می نویسد و می سراید و میخواند و تمثیل مینماید و در حقیقت تفکیک درست و غلط و بهتر و خراب و دقیق و اشتباه نیز از مردم فرار نموده است. هزاران جلد کتاب بنام شعر و تاریخ و موضوعات مختلف بدون تصحیح و تدقیق و قیودات مطبوعاتی به نشر میرسد و در خور جوانان و نوجوانان داده میشود.

  تقاضای من از جوانان و محصلین و قشر علم و دانش این است که موضوعات را از منابع معتبر بدست بیاورند و متکی به یک منبع نبوده و به منابع دقیق مراجعه نموده و اصل مطلب را تجسس نمایند. در سایت معتبر ۲۴ ساعت قبلاً مقالۀ تحت عنوان ( انتقاد و راه حل) نوشته بودم :

www.24sahat.com/1393/09/29/41780

حالا نقد نویسی در خصوص ادبیات و شعر:

من به هیچ وجه به خود اجازه نمیدهم و این جسارت را نیز ندارم که با موجودیت بزرگترین شعرا و ادبای ادبیات کشوربه حیث یک شاگرد ادبیات نقد بنویسم و انتقاد کنم من حقیر میتوانم نقد بزرگان ادبیات را اقتباس نمایم و انتقال بدهم و این کار را قبلاً انجام داده ام، حتی در اقتباسم که نوشتۀ ادیبی با صلاحیتی بوده مورد انتقاد قرار گرفته ام ولی منتقدانم خیلی ضعیف و بی منطق بودند زیرا اصالت تنقید را نمیدانستند و با غرور ایستاده بودند و کیسۀ شان خالی از علمیت و تحقیق بود.

نقد نویسی از نظر داکتر شمیسا:

حالا به گفته داکتر شمیسا نقد ادبی چیست؟ تعریف نقد ادبی در نزد قدما با آنچه امروزه از آن استنباط میشود متفاوت است. در نزد قدما مراد از نقد معمولاً این بوده است که معایب اثری را بیان کنند و مثلاً دراین که الفاظ آن چه وضعی دارد یا معنی آن برگرفته ازاثری دیگری است و بطور کلی از فراز و فرود لفظ و معنی سخن گویند. و این معنی از خود لغت نقد فهمیده میشود زیرا نقد جدا کردن سره از ناسره است. توضیح این که در ایام باستان پول کلّاً دو نوع بود. پول نقره (درم ) و پول طلا (دینار). گاهی در دینار تقلب میکردند و به آن مس میریختند و در این صورت معیار طلا پایین می آمد. در روز های نخست تشخیص مس ممزوج با طلا با چشم میّسر نبود. البته بعد از گذشتی مدتی، مس اندک اندک سیاه میشد، چنان که حافظ گوید:

 خوش بوَد گر محِک تجربه آید بمیان

تا سیه روی شود هر که در او غِش باشد

به سکه تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال این میگفتند، چنان که حافظ فرموده است:

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد

آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

لذا در معاملات کلان زر را به صرّاف عرضه میکردند تا درجۀ خلوص زر را مشخص کند. در بازار دکان های صرّافی فراوان بود. صرّاف با مِحکی که به سکه میزد درستی یا نادرستی آنرا مشخص میکرد و عیار آنرا می سنجید. لذا در مقام تشبیه آثار ادبی را هم به طلا ماننده کرده اند که ممکن است مغشوش باشد و نقّاد آن نا خالصی ها را با محک نقد ادبی مشخص میکند. بدین ترتیب چنان که اشاره کردم کار منتقدان باستان بیشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است. جامی در سبحه الابرار به منتقدان میگوید:

عیب جویی هنر خود کردی

عیب نادیده یکی صد کردی

گاه بر راست کشی خط گزاف

گاه بر وزن زنی طعن زحاف

گاه بر قافیه کان معلول است

گاه بر لفظ که نا معقول است

گاه نابرده سوی معنی پی

خرده گیری ز تعصب بر وی

در غرب نیز همچنین فرهنگ بوده است

 Criticism, Criterion  

“کرتیسیزم” عمل نقادی که معمولاً عیب جویی است. جالب است که این واژه نیز در ارتباط با (کریتریَن) از اصل یونانی ( کرنیَن) به معنی سنجش است که معنی محک را نیز افاده مینماید یعنی همان ابزار اصلی صرّاف است.

اما در دوران جدید مراد از نقد ادبی نشان دادن معایب اثر نیست ( هر چند ممکن است به این امر هم اشاراتی داشته باشد) زیرا نقد ادبی به بررسی آثار درجۀ یک و مهم ادبی می پردازد و در این گونه آثار بیش از این که نقاط ضعف مهم باشد نقاط قوت مطرح است. لذا منتقد ادبی می کوشد با تجزیه و تحلیل آن اثر ادبی اولاً ساختار و معنی آنرا برای خوانندگان روشن کند . ثانیاً قوانینی را که باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضیح دهد. لذا نقد ادبی از یکسو بکار گرفتن قوانین ادبی در توضیح اثر ادبی است و از سوی دیگر کشف آیین های تازه ممتازی است که در آن اثر مستتر است. الیوت در مقالۀ سنت و استعداد فردی می گوید که قوانین ادبی مجموعۀ بسته یی نیستند و تعبیر و تفسیر ما از آثار کهن، مدام آن ها را دگرگون میکند. نقد ادبی کار خلاق است و گاه منتقد ادبی به اندازۀ صاحب اثر باید دارای ذوق و خلاقیت باشد، با این فرق که نویسنده و شاعر ضرورتاً اهل فضل و به صورت خود آگاه آشنا با همه فونت و فنون علوم ادبی نیست ، حالانکه منتقد ادبی باید دقیقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آنها به عنوان ابزاری در تجزیه و تحلیل عوامل علّو آن اثر ادبی بهره بگیرد.

درینجا میخواهم مطلبی را از جناب احسان طبری تحت عنوان ” چگونه شعر را نقد کنیم” اقتباس نمایم:

{ طی سال‌های اخیر درباره ی شعر و نقد شعر کهن و شعر امروزی کتب و رسالات فراوانی نوشته شده است.

یکی از جالب ترین کتب در این میانه صور خیال در شعر فارسی از شفیعی کدکنی است. در کتاب ذکر شده ابتدا این صور خیال مورد بحث نظری بسیار وسیع قرار می‌گیرد و سپس بر شعر فارسی از آغاز قرن سوم هجری تا قرن ششم هجری (دوران امیر معزی و لامعی و ارزقی) انطباق می یابد وامید است این بررسی که گویا مجلدات متعددی را در بر خواهد گرفت ادامه یابد. ما این کتاب را ازآن جهت در مقدمه ی سخن از کتب مربوط به شعر ذکر کردیم که صرفنظر از بیان تئوری و درآمیختن تحقیق تاریخی با تحلیل و استنتاج منطقی، خواننده را با منابع بسیار وسیعی در فارسی و عربی درباره شعر و نقد الشعر یا عیار الشعر مانند آثار فلاسفه بزرگ (از قبیل ابن سینا، ابن رشد، خواجه نصیر) و کسانی ک صرفن به مسایل فنی و ذوقی شعر و نثر هنری عربی پرداخته ‌اند؛ مانند: تفتازانی صاحب مطول و جرجانی صاحب اسرارالبلاغه و ابن سنان صاحب سرالفصاحه و ابن قتیبه صاحب الشعر و الشعرا و مرزوقی صاحب شرح حماسه و دیگران آشنا میکند و مایه ی ادبی و تحقیقی به خواننده میدهد و بسیار کتاب پر مطلب و پراندیشه است.

آقای کدکنی کتاب دیگری نیز در زمینه ی مورد بررسی ما دارد یعنی کتاب موسیقی شعر که آن را در جوانی نوشته ولی اخیراً به چاپ رسیده است. در آستانه ی شرکت در این مجلس بار دیگر چاپ تازه ‌تر دو جلد کتاب طلا در مس رضا براهنی و صور و اسباب در شعر امروز ایران اسماعیل نوری علاء را خوانده ام که مستقیمن به شعرا و شعر امروز اختصاص دارد. در سابق کتاب شعر بی‌دروغ، شعر بی‌نقاب دکتر عبدالحسین زرین کوب را خوانده بودم که آن نیز بحث مشبعی از دیدگاه فرهنگ درباره ی شعر بطور اعم و نیز شعر امروز است. دکتر زرین کوب در کتاب یادداشت‌ها و اندیشه‌ها نیز بخشی از کتاب را به مسایل مربوط به ماهیت شعر و نقد شعر در اروپا و نقد شعر اختصاص داده است.

……نقد در کشور ما رشته ی جوانی است و عیب نقد معاصر ما گاه در ذهن‌گرایی آن و گاه در کلی گویی‌ها و اظهارات زیبا ولی اثبات نشده و گاه در لحن و شیوه آن است. با این حال هم کسانی که نام بردم و هم کسانی که کارشان تنها نقد نیست، ولی گهگاه نقدی نوشته‌اند و هم نقادان کم تر معروف، نقدهای فکر شده و آموزنده ی کمی ننگاشته‌اند و نباید ناسپاس بود و خدمت آنان را در این زمینه ی حساس و دشوار که دقت و جسارت می‌طلبد، نادیده گرفت.}

ببینید که نقد نویسان کشور همسایه (ایران) به چه احتیاط رسالت شانرا انتقال میدهند و صلاحیت نقد نویسی را به چه کسانی اختصاص داده اند، حالا در نوشته هایش کمی بیشتر توجه کنیم:

{ …در کشور ما  انقلابی بزرگ رخداده و عصری نو آغاز می‌شود و گمان میکنم دراین عصر، ما دیگر نباید به ذهن‌گرائی اعم از مثبت یا منفی، به احکام ادعایی بدون اثبات، به مصطلاحات و معقولات عاری از تعریف علمی، به بررسی‌های خالی از انتظام منطقی، به جدل، به جانشین کردن تفسیر‌های دل بخواه به جای نقد خبره و منطبق بسنده کنیم. نقادی کاری است بسیار دشوار و اگر تخیل نقاد از جهت آفرینش یک اثر ادبی  گاه از شاعر پائین‌ تر است، از جهت آشنایی به فن و تاریخ شعر، به درون بافت و نسج فکری شعر، باید از او در مقام بالاتر قرار داشته باشد تا بتواند صرافی کند. تاریخ کشورهای باختر نشان می‌دهد که نقادان بزرگ مانند هردر ـ سن بو ـ لابرونیتر ـ بلینسکی ـ دابرولیوبف ـ ستاسف (نقاد موسیقی) و غیره چه نقش موثری در تکامل هنری کشورهای خود داشته اند.}

در جای دیگری خواندم: {شعر را به دو شیوۀ کلی میشود نقد کرد: ۱- شیوۀ نقد عمومی ۲- شیوۀ نقد تخصصی.

در شیوۀ نقد عمومی یک شعر، تمام عنصر های اصلی آن را در نظر میگیریم و با بررسی انتقادی این عنصر شعر را نقد می کنیم.

در شیوۀ نقد تخصصی ، شعر را از زاویۀ دیدِ خاص و بر اساس نگرش تخصصی نقد می کنیم:

شیوه های اصلی نقد تخصصی عبارت اند از: فورمولستک ( شکل گرایی) روانشناسی، زبانشناسی، استوره شناسی ، پدیدار شناسی ، ساختار گرایی، سبک شناسی، شیوۀ نمادی و یا نمایی، جامعه شناسی و تکوینی ” پیدایشی”. }

اشعار پارسی دری قدما آنقدر مؤثر و از لحاظ معانی معتبر و گرانبها اند که روز بروز بزبانهای دیگر ترجمه شده و مورد استفادۀ جهانیان قرار میگیرند؛ مانند: آثار مولانا جلال الدین بلخی، حکیم خیّام نیشاپوری ، سعدی و حافظ و ده ها تن دیگر و بر خلاف ادعای کسانیکه اشعار شعرای متقدم را کهنه گرا تلقی مینمایند روز بروز جلایش و نوی های تازه بخود میگیرند به گفتۀ مرحوم عزمی ( زر ز زیر ِ خاک هم روی طلایی میکشد). سخنان و آثار و تحقیقات گذشته همچون ستونی میباشد و یا همچون تهدابی است که روی آنها عمارات تازه اعمار میگردد و یا مانند ریشۀ درختی است که این درخت ادبیات و شعر روز بروز بزرگتر شده و شاخ و پنجه هایش رو به بلندی میرود و اگر ازآن ریشه ها بگذریم و آنها را رها کنیم تا بمیرند درخت نیز می میرد.  بگفتۀ پورابراهیم { بسیاری از نقدها به انتقام شبیه ترند تا انتقاد}.

با تقدیم همین غزل والای حافظ شیرازی (رح) بسنده میکنم

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها

مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل

تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس

پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

حافظا روز اجل گر به کف آری جامی

یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

سید همایون شاه “عالمی”

چهاردهم اکتوبر دوهزار و شانزدهم میلادی

افغانستان

 

 

 

۶ پاسخ به “حد صلاحیت در تنقید”

  1. admin گفت:

    تکرار :
    تشکر از برادر گرامی جناب آقای عالمی عزیز ، مقاله زیبا و جالبی را تقدیم خواننده گان عزیز ۲۴ ساعت نموده اید. از شاعران محترم ، نویسنده گان ارجمند و قلم بدستان گرامی تقاضا مینمایم در صورتیکه خواسته باشند سلسله این مقاله را دادامه دهند ، سایت ۲۴ ساعت در نشر آن البته با رعایت عفت قلم وکلام آماده نشر است.
    به امید صحت وسلامتی همۀ تان .
    با عرض حرمت
    محمد مهدی بشیز

  2. قیوم بشیر «هروی» گفت:

    با سپاس و امتنان از جناب عالمی عزیز که با نوشته علمی و دقیق خویش صلاحیت ها در تنقید را عالمانه بیان نموده و نکته های گنگی را در زمینه روشن ساختند ، سعادتمندی و سرفرازی ایشان را آرزومندم.
    با عرض حرمت
    قیوم بشیر «هروی»

  3. قیوم بشیر «هروی» گفت:

    با تشکر فراوان از برادر گرامی ام مهدی جان عزیز مدیر مدبر سایت وزین ۲۴ ساعت که در قسمت نشر مقالات و اشعار دوستان صمیمانه اقدام می نمایند مؤفقیت روز افزون ایشان را تمنا دارم.
    با عرض حرمت
    قیوم بشیر «هروی»

  4. همایون عالمی گفت:

    برادر عزیز و فرهنگی ساعی جناب مهدی بشیر درود بر شما و سپاس از نشر این مقاله و مقالات درین خصوص مرام و مقصد من نیز همین است زمانیکه قلم بدست میگیریم باید متوجه باشیم که نوشته های ما مدلل و مستند و دارای محتویات ارزنده باشد و بدون صلاحیت ننویسیم . منتظر نظریات بیشتر درین خصوص هستیم.

  5. همایون عالمی گفت:

    برادر عزیز و شاعر فرهیخته جناب قیوم جان بشیر سپاس و درود فراوان تقدیم تان برایتان موفقیت و سرفرازی آرزو دارم زنده و سلامت باشید.

  6. برادر عزیز ،شاعر ودانشمند فرهیخته آقای محمدهمایون عالمی!
    سپاس بی پایان از نوشتهء تحقیقی وپر محتوای تان. خوب وعالمانه حد صلاحیت را در تنقید تشریح نموده اید، استفادهء زیاد نمودم. باید متذکر شد که مجموعهء اشعارم راتحت عنوان “فریاد مهاجر ” که تقریباً سه سال قبل خدمت ارسال نموده بودم تاکاستی های آنرابرایم ارشاد دارید،(زیرا رشتهء تحصیلی وتدریسم از شعر، شاعری وادبیات بسیاربه دوربوده است) متأسفانه تاامروز هیچ چیزی درباره حتی از گرفتن آن برایم اطلاعی ندادید.من غرض اصلاح آن برای شما فرستاده بودم تا درتجدید چاپ های بعدی از نظرات عالمانهء شما استفاده گردد.
    گر ببینی که نابینا وچاه است
    وگر خاموش بنشینی گناه است
    باکمال معذرت،داکتر حیدری

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما