۲۴ ساعت

06 مارس
۲دیدگاه

آنسوی تنهایی …

تاریخ نشر جمعه ۱۵ حوت  ۱۳۹۳ – ششم  مارچ ۲۰۱۵ هالند

شعر فردایی

آنسوی تنهایی …

آمو فردایی 

محترم آمو فردایی

محترم آمو فردایی

وقتی تنهایی من

میرسد تا به تهِ تاریکی

که در آن مرگ ، مرا

میبرد تا به دم قریه شب

که درآن هیچ صدای گامی

فصل بیهودگی خواب مرا ، باز نمی آزارد

به تو می اندیشم

و دو دست گرمت

قفس خواب مرا میشکند

میبرد تا به دم پنجره ی بیداری

بعد از این تیره غبار

هر طرف میبینم

آسمان صافیست

جشن تکرار طلوع

جشن آیینه و نور

جشن مهمانی باد

هی هی کوچ غبار

جشن پایان سراسیمه گی آزادی

جشن آواز پرستوی سفر برگشته

جشن بشکستن دیوار قفس

جشن خاموشی رعد

جشن دلمردگی صاعقه ها

وقتی هر صبح مرا دختر نور

میبرد تا به دم قریه ی بیداری شوق

من به خود میگویم :

زندگی ، یافتن نیمه گمگشته ی توست

یافتن همراهی ست

که ز تنهایی تو میکاهد

(آمو فردایی )

 

۲ پاسخ به “آنسوی تنهایی …”

  1. admin گفت:

    درود به آمو فردایی ، سروده زیبا و عالیست . موفق باشید . مهدی بشیر

  2. درود بر شما آمو فاریابی عزیز
    شعر نهایت زیبا خوانده لذت برم و کیف کردم همیشه کامگار باشید

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما