۲۴ ساعت

03 ژانویه
۱ دیدگاه

امتناع یک گربهءافغانی ازترک وطن

تاریخ نشر شنبه ۱۳ جدی ۱۳۹۳ – سوم جنوری ۲۰۱۵ ملبورن – آسترالیا

1گربه

فرا رسیدن سال نو۲۰۱۵ عیسوی را خدمت تمام مردمان صلح دوست جهان،خدمت تمام مردمان کشورهای اسلامی که فعلاً درآتش جنگ می سوزند واخصاً برای مردم مظلوم وطن عزیزما افغانستان از صمیم قلب تبریک گفته وازخداوند منّان، این سال را، یک سال صلح وآرامش واقعی استدعا دارم.

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۲۰۱۵،۰۱،۰۲،سدنی،آسترالیا

محترم پوهنوال داکتر اسدالله "حیدری"

محترم پوهنوال داکتر اسدالله “حیدری”

 امتناع یک گربهءافغانی ازترک وطن محبوبش

افانستان ورفتن به امریکا.

(چشم دید واقعی) 

درسال۱۳۴۰ هجری شمسی که بنده هنوزمحصل صنف سوم دانشکدهء انجنیری دانشگاه کابل بودم، درعین حال بصورت پارت تا یم در مدیریت عمومی تعمیرات وزارت معارف وقت، کار میکردم .

درهمان وقت درمدیریت تعمیرات مذکوریکنفرمهندس امریکائی که اگر فراموش نکرده باشم بنام “فون انس”از طرف کمک های ملل متحد ویا اضلاع متحدهءامریکا، نیزکار میکرد.

چون بنده محصل دانشکده انجنیری بوده وزبان انگلیسی راخوب می دانستم،تقریباً درتمام کارهای مهندسی وپروژه های ساختمانی مربوط به وزارت معارف با وی همکاربودم، که ساختمان لیسهءعالی حبیبیه در جوارسرک دارالامان یکی ازآن پروژه ها بود.

چون با این مهندس امریکائی بصورت رسمی ازطرف مدیریت تعمیرات موظف وهمکاربودم، برعلاوهء پروژه های داخل کابل از بعضی پروژه های ولایات دیگروطن عزیزما نیز با وی همکاربوده ودیدن میکردیم.

چون با مستر”انس”درروزهای رسمی کارتقریباً همه روزه مصروف بودم، اگرموقع میسر میشد، گاه گاهی دربعضی ازروزهای رخصتی برای تفریح وهواخوری به پغمان،کاریزمیر،استالف وبعضی جاهای دیگر دیدنی، هم با ایشان میرفتم.

موصوف درنزدیکی کوتهءسنگی یک تعمیر خوب دومنزله را کرایه گرفته بود وباهمسرش درآنجا زندگی میکردند. بعضاً بخانهء خود نیز مرادعوت میکردند، چون مردمان خوبی بودند ومن هیچگاه شراب خواری ویا کدام حرکت مخالف شرایط وعنعنات وطن عزیزمان را از ایشان ندیده بودم، بنااً بدعوت شان لبیک میگفتم.

درمنزلشان خانمش یک گربهءمقبول افغانی را نگهداری میکرد وبا گربهء خود بسیاراُنس وخوگرفته بود.

وقت ختم قرارداد کارشان دروطن عزیزما رو بخلاصی بود وترتیباتبازگشت به امریکاررامیگرفتند.خانمش دوسه ماه قبل ازخودش رهسپار وطن خودشد. اوازبس گربهءخودرادوست داشت وباآن حیوان باشعوراُنس والفت گرفته بود نخواست گربهءخورا تنها رها کرده وبوطنش در امریکا برود. بنااً تمام اسناد ومجوز بردنش را تهیه کرده وروز پروازبطرف امریکا، گربهءخود را باخود گرفته وروانهءمیدان هوائی بین المللی کابل گردیدند.

موصوفه ازگمرک میدانهوائی کابل باگربهءخودگذشت وبطرف طیارهء که درآن سفرمی نمودند روانه شد. درآن زمان طیاره ها تقریباً یک کیلومتراز ساختمان ترمنل دورتر توقف میکرد ومسافرین را زریعهء وسایط دیگر تا آنجا نقل میدادند.

شوهراین خانم ومن دراین فرصت بالای بام ترمنل که معمولاً مردم ازآنجا مسافرانی را که می آمدند ویا سفرمی کردند، مشاهده وبدرقه  می نمودند.

خانم این مهندس با گربه اش تا زینه های که بطیاره بالا میشدند یکجا بودند، درهمان لحظات داخل شدن بطیاره که خانم دست خودرا برای خداحاظی بطرف بام ترمنل بالانموده وحرکت میداد،گربهءباشعور و وطن دوستش ازموقع استفاده نموده وبا یک جست غافل گیرانه خودرا ازآغوش خانم بسیارمهربانش که چندین سال رفیق وغمخوارش بود، رها نموده وبسرعت اززینه ها پائین رفته واز چمن های میدان هوائی بطرف قریهء بی بی مهرو، درحال فراربود.

به همینترتیب آنحیوان دراک وبا شعورافعانی دانسته بود که میخواهند اورا از وطن محبوبش دوروآواره نمایند. همان بودکه خودرا از بغل  خانم امریکائی رها نموده وفراررا برقرار ترجیح دااد.

افسوس وصد افسوس،چه وقت وزمانی خوبی بودکه ازدست ما رفت. گرچه وطن ما عقب نگهداشته شده ومردمانش غریب وبی بضاعت بودند، مگرمسلمانی راستین،امنیت وطن، صداقت وراستکاری، مهمانوازی وصدها خصلت خوبی دیگرکه درمنطقه ممتازوبی نظیر بود، داشتیم. همان بود که حتی یک حیوان وطن ما راضی بترک و دوری اززادگاه محبوبش نبود.

گرچه خانم امریکائی ازگربهء خود برای مدت چند سالی رسیدگی بسیارخوبی میکرد،مگر این گربهءبا شعورووطن دوست تمام نعمات بودن باآن خانم امریکائی ورفتن به امریکائی که درآن زمان بهشت روی زمین فکر میشد، رادرمقابل آزادی خود خریدارنگردیده وحلقهء غلامی امریکائی ها را درگردن خود نپذیرفت. این گربهء آزاده شاید قصهء سگ فربه وگرگ لاغررا شنیده بوده باشد:

قصـهءگــرگ وسـگ فـربه را نشـنـیــده ای

آن یکی آزاد ودیگرحلقه اش درگردن است

حالا با کمال کمال تأسف می بینیم که ازوقت کودتای منحوس هفت ثورتاامروزهمه خائنان ووطن فروشانیکه باظلم وحمایت بیگا نگان در اریکهء قدرت دروطن ما تکیه زده اند،چه بیدادیکه نکردند؟، بالغ بر دو ملیون هموطن بیگناه مان جانهای شیرین خودرا از دست دادند، درحدود شش ملیون افغان مان اسپند وار،در سراسر این کرهءخاکی آواره ومهاجرشدند، صدهاهزارمعیوب واطفال یتیم وبی سرپرست در وطن مان افزده شد، وطن زیبای ما به ویرانه مبدل گردید. علما و تحصیل کرده ها، که باید به کشورعزیزخود خدمت میکرند،وحشیانه بقتل رسیدند ویا مانند بنده، مجبور بترک زادگاه بی نظیرودوستداشتنی خودگردیدند.

همان گربهء وطن دوست بمراتب ازاین درندگان دوپا، شرف داشته است.

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۲۰۱۵،۰۱،۰۲،سدنی،آسترالیا

 

یک پاسخ به “امتناع یک گربهءافغانی ازترک وطن”

  1. admin گفت:

    استاد محترم جناب حیدری عزیز ، ضمن عرض سلام سال نو ۲۰۱۵ میلادی را بشما و خانواده محترم و هموطنان عزیز تبریک میگویم . خاطره جالبی بود و اقعا تعداد زیادی از هموطنان ما از دست کمونیستها و به اصطلاح مجاهدین بی وطن و آواره کشور ها شدند. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر – ملبورن آسترالیا

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما