۲۴ ساعت

17 سپتامبر
بدون دیدگاه

انتخابات افغانستان؛ مشکل ساز یا مشکل کشا

تاریخ نشر سه شنبه ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۳ هالند

سیداکرام الدین " طاهری"

سیداکرام الدین ” طاهری”

انتخابات افغانستان؛ مشکل ساز یا مشکل کشا

سیداکرام الدین ” طاهری”

پیشگفتار

پیش از پرداختن به موضوع انتخابات پیشروی افغانستان برای  آگاهی تاریخچه آن و اینکه چرا و چگونه بوجود آمده است را میخواهم برای خواننده گان  بیان نمایم.

به اساس یافته های باستان شناسی اسناد و مدارک که از  گذشته بدست آمده ، نخستین بار انتخابات در بخش های از بین النهرین هندوستان و بخش از ایران زمین برگزار گردیده است ، بنام مجلس یاد شده که منتخبین و بزرگان مشهور در آن جمع میشدند و پیرامون موضوع های مهم تصمیم میگرفتند.

یکی از ویژه گیهای انتخابات آنوقت این بود وقت نماینده و یا فرماندار انتخاب میشد ، نهاد وجود نداشت تا از کارهای آنها نظارت نماید و گفتار و کردار شان خود بخود به عنوان قانون تبدیل و یا حساب میگردید.

این شیوه انتخابات چند مدت دوام داشت تا آهسته آهسته تغییرات در برنامه انتخابات وارد گردید و بار نخست این تغییر در سال ۵۰۸(۱) پیش از میلاد مسیح نظر به رشد و توانایی و تلاش های مردم حکومت جدید بنام دیموکراسی ( حکومت مردم بر مردم) در کشور یونان صورت پذیرفت.

پس ازآنکه این شیوه برای نخست به آزمایش گرفته شد ، دانمشندان دریافتند که بهترین گزینه بخاطر اشتراک مردم در قدرت میباشد. بعد از مدت این راهکار پیروز تنها در یونان باقی نماند بلکه به دیگر کشورهای رهیافت شد.

دومین کشور که دست به استفاده از حکومت مردم بر مردم زد ، روم باستان بود. رومی ها در سال ۵۰۹ یعنی یکسال پس از یونان حکومت پادشاهی شان برانداختند و نظام جمهوری را انتخاب کردند.

پس از بوجود آمدن نظام های انتخاباتی که یک پروسه پیروز آزمایش شده بود ، مردم اکثرکشورهای جهان دست بکار شدند و نظام های  غیر مردمی ( شاهی ومیراثی) خود را یا از طریق مسالمت آمیز به جمهوری تغییر دادند و یا هم گاهی برای برقراری نظام مردم بر مردم  باید انقلاب میکردند. طور نمونه انقلاب فرانسه مردم برای از بین بردن نظام خودکامه دست به انقلاب زدند تا تغییر در شیوه اداره دولتداری را در کشور شان بر پا نمایند. چرا که حکومت خودکامه فرانسه آماده به پذیرفتن خواست های مردم نبود ، بدین ملحوظ دیگر هیچ راهکار غیر از انقلاب وجود نداشت. حکومت خودکامه آنوقت فرانسه ترک قدرت را بخود شرم میدانست.

نمونه  کارزار های که اکثر مردم جهان توانستند به هدف شان ( حکومت مردم بر مردم) برسند ، قرار ذیل است:

-قیام برای حقوق انسان

-انتخاب مردم

-شورش برای آزادی

-امپراتوری و آزاد

وحالا انتخابات در افغانستان:

در کشور ما پس از سرنگونی امارت سیاه طالبان قرار به این شد تا هم از گزینه  حکومت مردم بر مردم  بکار گرفته شود تا مردم واقعن خود را در اداره دولتداری شریک بدانند و احساس مسوولیت نمایند. خوشبختانه مردم  بعد از فشار پنج ساله امارت استبدادی طالبان ، آیین نامه نظام دیموکراسی را پذیرفتند و آنرا مورد قبول دانستند و در مرحله های مختلف از انتخابات رفتن به پای صندوق های انتخابات  رای خود را دادند و اینکه چرا این شیوه پیروز در کشورهای دیگر در افغانستان شکست خورد و واقعن نتوانستند حکومت مردم به مردم هم به مشکلات زیاد کشور ما رسیده گی نماید و درد های فراوان که مردم ما در طول سالیان متمادی متقبل شده بودند را درمان نتوانست ، کوشش مینمایم تا حد برای مردم ما آشکار گردد.

یک: عامل خارجی

غربیها بدون داشتن مطالعه دقیق از فرهنگ  کشور کوشش و تلاش کردند تا از شیوه دیموکراسی که در کشورهای خودشان برقرار است استفاده نمایند که اشتباه بزرگ بود. نباید دیموکراسی را تقلیدی برای دیگران قبولاند. چون هر کشور از خود ارزش ها ی دارد و در چهارچوب همان ارزشها باید مردم را آگاه ساخت تا خود اقدام نمایند  نه بیگانه. هر گاه مردم از قدرت واقعی خود آگاه گردند بدون شک در مورد سرنوشت خویش خود دست بکار میشوند.  کشورهای غربی تنها کاری که باید انجام میدادند از آن پشتیبانی کرده و آنها را کمک مینمودند.

عامل دوم :نقش دولتمردان افغانستان

قسمیکه تاریخ افغانستان نشان میدهد مردم ما نظام های مختلف را تجربه کرده اند از خودکامه گرفته تا شاهی و خانواده گی چپی و راستی ؛ شوربختانه همه شان ناکام بوده است. هیچکس گفته نمیتواند فلان حکومت واقعن حکومت مردم بر مردم بود و مردم در تصمیم گیریها شریک بودند. به همین اساس حکومت که زیر نام دیموکراسی در افغانستان بوجود آمد توسط افراد رهبری میگردید که هیچ تجربه از نظام پاسخگو ( حکومت مردم برمردم ) نداشتند و هرگز علاقه هم نداشتند و یا هم نشان ندادند تا از یک چنین طرز فکر پشتیبانی نمایند چون فکر میکردند اگر مردم شریک تصمیم گیریها شوند، دیگر آنها به حاشیه رانده شده و یک انسان عادی بحساب خواهند آمد. از طرف دیگر این را توهین به شخصیت خود دانسته و هیچگاه تن به چنین کار نخواهد داد که ما شاهد ۱۲ سال تجربه دیموکراسی میباشیم هر چیزی دولتمدار خواست آنرا انجام داد که نمونه های زیاد وجود دارد و یکی از مثال های روشن هم داشتن مقام نخست فساداداری در جهان میباشد. چرا که هیچ قدرتمند مردم را نگذاشت تا از ایشان پرسش نماید ویا به عباره دیگر مردم را نگذاشتند تا درتصمیم گیریهای بزرگ سهم داشته باشند.

سه : بیسوادی

این هم میتواند یکی از پدیده های شکست دیموکراسی در افغانستان باشد ولی به هیچ وجه عامل اصلی بوده نمیتواند.چرا  وقتیکه مردم یونان و روم در ۵۰۸ پیش از میلاد مسیح توانستند چنین شیوه را پیروز بسازند ، همه مردم از سواد کافی برخوردار نبودند. بلکه نخبه گان صادق و دلسوز وجود داشتند که هیچ چیزی را از مردم پنهان نمیکردند و همیشه با مردم بودند و به قدرت مردم منحیث یک ارزش فکر میکردند نه یک ابزار، چیزیکه متأسفانه در افغانستان پدیدار نگردید و مردم منحیث خارچشم پنداشته شد.

راه حل :

ضرورت به یک بازنگری جدی در کارنامه های صورت گرفته در طول مدت و شریک ساختن واقعی مردم در قدرت تا شهروندان خود را در تصمیم گیریهای کوچک و بزرگ که صورت میگیرد ، شریک دانسته و مسوولیت پذیر بدانند.

 

(۱)   تاریخچه انتخابات در جهان 

نویسنده : فیلیپ استیل

برگردان به فارسی : پرویز دلیرپورا

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما