۲۴ ساعت

15 جولای
بدون دیدگاه

روزه وسن بلوغیت

تاریخ نشر دوشنبه ۱۵ جولای ۲۰۱۳ هالند

الحاج امــیــن الـدیــن « سعـیـدی - سعید افـغــانی »

الحاج امــیــن الـدیــن « سعـیـدی – سعید افـغــانی »

روزه وسن بلوغیت

تـتبع ونگارش:

الحاج امــیـــن الدین « سعیـــدی – سعــید افغانی »

مـدیـر مرکز مطالـعات ستراتیـژیکی افغان و مسؤل   مرکز فرهنگی دحـق لاره  – جرمنی

اجماع علما اسلام بر اینست  که روزه ( ماه رمضان ) بر هر شخص مسلمان ،  عاقل ، بالغ ، سالم  ومقیم فرض است. مسأله حیض  ونفاس درحالت زن و  پاک بودن وی ازین حالت تفاصیل خویش را دارند. ( برای معلومات مزید مراجعه شود به فقه السنه : ۱/۵۰۶  ط الریان ) 


امام فهوم شـرط بلـوغ :

شرط بلوغ  بدین معنى  است که مسلمان  که بر  سن  بلوغ  رسیده  باشند  وتوانمندى  گرفتن  روزه  را  داشته  باشند . روزه  بالاى  آنان  فرض  میگردد. این بدین  معنى  است  کسانیکه  بـه سن بلوغ  نرسیده اند  گرفتن روزه  بالاى  آنان  فرض  نمى  باشد، وتکلیف شرعی ندارد .

پیامبر صلى الله علیه  وسلم در این مورد میفرماید :

« رفع القلم عن ثلاثه : عن المجنون حتى یفیق ، وعن النائم حتى یستیقظ ، وعن الصبی حتى یحتلم »« تکلیف  از سه دسته  برداشته  شده است : از دیوانه  تا زمانیکه هوشیار شود واز به خواب  رفته  تا تا زمانیکه بیدار شود واز کودک  تا بالغ شود » .( صحیح جامع صغیر : ۳۵۱۴  ) ، ( سنن الترمذى : ۲/۱۰۲/۶۹۳  ) .


مفهوم  شرط قادر بـود  ن  :

شر ط  قـادر  بودن  به این معنى  است  که یک  نفر  مسلمان توان  گرفتن  روزه  را داشته  باشد بالاى  آنان   گرفتن  روزه فرض میگردد ،  ولـى  مریضان  که توان  گرفتن  روزه  را ندارد  وبا گرفتن  روزه  وضعیت  صحی  آنان  برهم   میخورد ودوکتوران  براى  آنان گفته باشند در صورتیکه روزه  بکیرند به وضعیت جسمانى شان  ضرر  میرسد  در این صورت  گرفتن  روزه  بر آنان  فرض نبوده . هر زمانیکه  از مریضى  بهبود  یابند وعذر  موجود مرفوع گردد به قضا ء  آن مبادرت  ورزند.
 

روزه  گرفتن کودکان

درفوق تذکر یافت که روزه بالا ی کسانی فرض میگردد که به سن بلوغیت رسیده باشد ، واطفال که تا هنوز به سن بلوغ نرسیده باشد ، روزه گرفتن بر آنان  واجب نمی باشد  ، ولی بر مسلمانان است  اطفال خویش  را اگر شرط قادر بودن را داشته باشد و بدون مشقت وسختی میتوانند روزه بگیرند ، به روزه گرفتن وادارش کنند ،  تا این عمل بحیث عادت شان مبدل گردد . زیرا صحابه فرزندان خردسال خود را به روزه گرفتن وادار می نمودند. ( بخاری(۱۹۶۰). مسلم( ۱۱۳۶)

راویان می افزیند ، تا جایی که بعضی از کودکان در اثر سختیِ روزه گریه می کردندو صحابه به آنان اسباب باز ی می دادندتا با آن خود را مشغول کرده و سختی روزه را احساس نکنند.
« عَنِ الرُّبَیِّعِ بِنْتِ مُعَوِّذٍ قَالَتْ: أَرْسَلَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم غَدَاهَ عَاشُورَاءَ إِلَى قُرَى الأَنْصَارِ: «مَنْ أَصْبَحَ مُفْطِرًا فَلْیُتِمَّ بَقِیَّهَ یَوْمِهِ وَمَنْ أَصْبَحَ صَائِمًا فَلیَصُمْ» قَالَتْ: فَکُنَّا نَصُومُهُ بَعْدُ وَنُصَوِّمُ صِبْیَانَنَا وَنَجْعَلُ لَهُمُ اللُّعْبَهَ مِنَ الْعِهْنِ فَإِذَا بَکَى أَحَدُهُمْ عَلَى الطَّعَامِ أَعْطَیْنَاهُ ذَاکَ حَتَّى یَکُونَ عِنْدَ الإِفْطَارِ. (بخارى: ۱۹۶۰) (ربیع دختر معوذ رضی الله عنه می‏گوید: رسول ‏الله صلى الله علیه وسلم  صبح روز عاشورا به قریجات  و محله‏های انصار، قاصد فرستاد تا اعلام کنند که: «هرکس از صبح، روزه نگرفته است، بقیه روز، روزه بگیرد. و هرکس، روزه بوده است، روزه‏اش را ادامه دهد». ربیع بنت معوذ می‏گوید: بعد از آن، ما روز عاشورا را روزه  می گرفتیم و فرزندان خرد سال خود را نیز وادار به روزه گرفتن می کردیم. و برای آنها عروسکهای پشمی می ساختیم. و هر وقت یکی از آنها برای غذا گریه می‏کرد، او را با آن عروسک، سرگرم می کردیم تا اینکه وقت افطار، فرا می‏رسید.  )
 ولی نباید فراموش کرد  :
اگر ثابت شود که گرفتن  روزه برای اطفال ضرر میرساند باید اطفال  را از روزه گرفتن منع نمود. در مورد شیخ ابن عثیمین مینویسد : « بدلیل این که الله تعالی ما را از سپردن اموال کودکان به دست آنان منع نموده است زیرا بیم آن می رود که مالش را هدر دهد. پس دقت کنید وقتی که الله تعالی مسلمانان را از سپردن مال کودکان به آنان منع نموده تا از ضرر و زیان مالی در امان باشند، پس به طریق اولی باید ضرر های جسمی را از آن ها دور کرد، ولی باز هم نباید برای جلوگیری، از روش سخت گیرانه استفاده کرد زیرا سخت گیری در امر تربیت کودکان کاری پسندیده و جالب نیست.  ( برای مزید معلومات مراجعه شود به فتوای شیخ ابن عثیمین- فقه العبادات- ص (۲۲۵)
سن بلوغ در اسلام
قبل از همه باید گفت که در فهم دین مقدس اسلام  بلوخ دختران و پسران سن خاص و مشخصی ندارد و ممکن است این سن در همه یکسان نباشد، بنابراین تعیین کردن دقیق سن بعنوان سن بلوغ اشتباه است، بلکه صحیح آنست که به نشانه های بالغ شدن دختر و پسر نظر انداخته شود ، بدین صورت که:
هرگاه پسری محتلم شد و یا منی از او خارج گشت و یا آنکه موی شرمگاه او نمایان شد، و در دخترها علاوه بر آن سه نشانه مذکور برای پسرها، دچار عادت ماهیانه (حیض) شد ، در هر سنی که باشند :   وجود تنها یکی از این نشانه ها، نشانه ی بلوغ آنهاست و از همان لحظه به بعد آنها شرعا بالغ محسوب می شوند و ، اگر جنون نداشته باشند- مؤظف به انجام تکالیف شرعی خود اعم از نماز و روزه و دیگر عباداتی که بر هر زن و مرد مسلمان بالغی واجب است، هستند.
بنابراین ممکن است که دختری در سن هفت سالگی و دیگری در نه سالگی دچار حیض شود و همانسال سن بلوغش است.
و همینطور یک پسر ممکن است در سن دوازده سالگی محتلم شود و دیگری در سن پانزده سالگی..
اما اگر بالفرض سن دختر یا پسر از حد معینی بالاتر رفت ولی نشانه های بلوغ در او یافت نشد، در اینصورت علما سن مشخصی را ملاک بلوغ قرار داده اند، مثلا در مذهب امام شافعی سن پانزده سالگی برای دختران و پسران را محدوده نهایی قرار داده اند، یعنی اگر دختری به پانزده سالگی برسد ولی نشانه های بلوغ در او دیده نشود، باز او بعد از پانزده سالگی (کامل) بعنوان مکلف شرعی موظف است تا عبادت و تکالیف شرعی را انجام دهد و همینطور سن پانزده سالگی برای پسرها هرچند که نشانه های (حیض، یا احتلام یا خروج منی، یا روییدن مو بر شرمگاه) دیده نشوند.
اما در مذهب امام ابوحنیفه و امام مالک‌‌ گفته‌اند کسی‌ که احتلام نشده باشد، حکم به بلوغ وی نمی‌شود تا اینکه بسن شانزده سالگی برسد و در روایت مشهورتری از امام صاحب ابوحنیفه هفده سال‌ نقل شده است‌. و در‌باره دخترگفته است باید بسن هفده سالگی برسد و داود گفته است‌: انسان با سن بلوغ نمی‌شود، مادام‌که احتلام نیابد اگرچه چهل ساله هم باشد. (برای معلومات مزید مراجعه شود به :فقه السنه سید سابق).
اما علمای تابع امام ابوحنیفه (یعنی علمای حنفی ) گفته اند که محدوده نهایی برای دختر و پسر پانزده سالگی کامل است، و این نظر مذهب حنابله  نیز میباشد .
جمعبندی کلی سن بلوغ در نزد علماء :
– امام ابوحنیفه:
 سن نهایی تعیین بلوغ را برای دختران و پسران را هفده سالگی دانسته است.
– امام ابویوسف و محمد :
 سن بلوغ دختران  و پسر ان را ۱۵ سالگی  می دانند.
– امام مالک
علمای مالکی :  اتمام ۱۸ سال را برای پسران  و دختران سن بلوغ تعین نموده اند .
– امام شافعی :
علمای مذهب شافعی : اتمام ۱۵ سال قمری رابرای پسر و دخترسن بلوغ دانسته اند .
حنابله:
علمای حنابله :  اتمام ۱۵ سال قمری رابرای پسر و دخترسن بلوغ  دانسته اند .
ظاهریه:
میگویند : هرگاه نشانه ی بلوغ ظاهر شود و سن مهم نیست.
 البته همانطور که گفته شد اگر کسی قبل از آن سنین در وی نشانه های بلوغ ظاهر شود، او از همان لحظه بعنوان مکلف شناخته می شود، مثلا ممکن است دختری در نه سالگی بالغ شود و پسری در دوازده سالگی، ولی اگر هیچ علامتی از بالغ شدن در او دیده نشود، در آنصورت ملاک سنین فوق هستند، یعنی با رسیدن به این سن احکام شرعی بر آنها واجب خواهد شد.
ایا بلوغ زودرس در شریعت برای  اجرای قوانین اسلامی معتبر است؟
علما ء در تحقیقات خویش میگویند : رسیدن به سن بلوغ با یکی ازنشانه‌های زیر به ثبوت می‌رسد:
۱-‌  خروج منی از وی‌، خواه درخواب باشد و یا بیداری‌، چون خداوند می‌فرماید:« وإذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستأذنوا کما استأذن الذین من قبلهم »(سوره  نورآیه   ۵۹ )
(هرگاه اطفال شما بسن بلوغ رسیدند و احتلام شدند، باید بدون اجازه بر شما وارد نشوند، همانگونه که کوکان  پیش از آنان بودند اجازه می‌گرفتند) .
همچنان در حدیثی که بروایت ابوداود از علی بن ابیطالب پیامبر صلی الله علیه و سلم که در فوق تذکر یافت « رفع القلم عن ثلاث: عن الصبی حتی یحتلم.وعن النائم حتی یستیقظ وعن المجنون حتی یفیق » ( ‌ازسه‌کس قلم تکلیف برداشته شده است‌: ازکودک تا اینکه احتلام شود و از بخواب رفته تا اینکه بیدار گردد و ازدیوانه تا اینکه بهبودی حاصل‌کند و رشد خویش را باز یابد) .
همچنان حضرت علی کرم وجهه در روایت دیگری از پیامبر صلی الله علیه میفرماید :
« لا یتم بعد احتلام  »( ‌بعد ازاحتلام یتیمی وجود ندارد و دیگر یتیم نیست‌)(‌. بروایت ابوداود و بخاری‌.)
۲-‌  در مورد تکمیل سن پانزده سالگی روایت  داریم از ابن عمر :
ابن عمر می فرماید : در  روز جنگ  « احد  » عمر من به چهارده میرسید ، نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم رفتم ، ودر مورد اشتراک خویش از انحضرت صلی الله علیه وسلم طالب هدیت شدم  که آیا من میتوانم در جنگ اشتراک نمایم یا خیر ؟  پیامبر صلی الله علیه وسلم چون  چهارده  ساله بودم  حق اشتراک را برای من در جنگ  احد نداد .
ولی در غزوه  خندق که پانزده سال  عمر داشتم ، پیامبر صلی الله علیه وسلم حق شرک در این غزوه  را برای من داد.
مورخین مینویسند : چون عمر بن عبدالعزیز این مطلب را شنید به مسولین خویش هدایت فرمود : ‌کسی را بجنگ نفرستند مگر اینکه به پانزده سالگی رسیده باشند و شخصیکه به سن  پانزده سالگی نرسیده باشد بوی تعرض نکنند.
امام ابوحنیفه و امام مالک‌‌ مساله احتلام  را شرط  بلوغ دانسته ومیفرمایند : کسیکه  احتلام نشده باشد، حکم به بلوغ وی نمی‌شود تا اینکه بسن شانزده سالگی برسد و در روایت مشهورتری از امام  صاحب ابوحنیفه هفده سال‌ نقل شده است‌. اما امام صاحب ابوحنیفه در باره سن بلوغ دختر میگوید که دختر باید  بسن هفده سالگی برسد .
اما  امام  صاحب داود میفرماید : «  انسان با سن بلوغ نمی‌شود، تا زمانیکه  احتلام نیابد اگرچه به سن چهل سالگی هم رسیده باشد .
۳- ‌روییدن موی سیاه زهار که موی سیاه مجعد است‌، نه مطلق موی‌،‌که مطلق موی در زهارکودکان نیز هست‌. درجنگ بنی قریظه مرد را با روییدن موی زهار می‌شناختند و هرکس موی زهارش روییده بود، بوی اجازه شرکت در جنگ داده می‌شد.
امام صاحب ابوحنیفه  میفرماید :  با روییدن موی‌، هیچ حکمی ثابت نمی‌شود وروییدن موی زهارنه بلوغ است ونه علامت بلوغ‌.   
۴-‌ قاعده شدن وآبستن شدن‌، و با این سه علامت قبلی‌که ذکرشد بلوغ پسرو دخترثابت می‌شود و علائم بلوغ دختران علاوه برآنها قاعده شدن وآبستن شدن نیزهست‌. در حدیثی که امام بخاری از حضرت بی بی  عایشه روایت‌کرده‌  آمده است که : پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است : « لا یقبل الله صلاه حائض إلا بخمار » (خداوند نماز زن بحیض افتاده بالغ را نمی‌پذیرد تا اینکه روسری داشته باشد و بدون آن نمی‌پذیرد.) 

 و اما ر‌شد عبارت است ازقدرت براصلاح مال و حفظ و نگهداری آن از ضایع شدن‌،‌که بصورت واضح وآشکار در معاملات مالی بیش از حد معمول و غالب‌، مغبون وزیان دیده نشود ومال را درراه حرام صرف نکند، پس هرگاه‌کسی بالغ شد و رشد نداشت‌، ولایت مالی بر او ادامه دارد و از تصرفات (فقط)مالی ممنوع است‌.
تا اینکه علائم رشد دروی بظهور رسد، بدون تحدید سن یعنی رشد مدرک عمل است نه سن معینی‌، برابرظاهرنص قرآنی چنین است بخلاف ابوحنیفه‌که سن معینی را در نظرگرفته است‌، هرگاه پس از رسیدن برشد از او سفاهت ظاهر شد، مجدداً بر وی حجر نهاده می‌شود، چون بقول جصاص ضرر سفاهت بهمه برمی‌گردد، چون هرگاه سفیه مال خود را با اسراف و تبذیر تلف‌کند، او محتاج می‌شود و وبال بر مردم و بیت‌المال است و این از جهت ولایت مالی است و اما ولایت برنفس بمجرد رسیدن بسن بلوغ و عاقل شدن‌، این ولایت از اوقطع و مکلف می‌گردد. و او می‌تواند در مال خود تصرف‌کند.
در تفسیرآیه‌:«  فإن آنستم منهم رشدا »، از سعید بن منصور بروایت از مجاهد روایت شده است ‌که ‌گفت‌:عقل‌، یتیمی را از یتیم دور نمی‌سازد، اگرچه سنش نیز بزرگ شده باشد مگر اینکه برشد برسد ورشد ملاک است نه عقل‌.(منبع:فقه السنه سید سابق)
اما در سایت معتبر اسلامی  (اسلام وب ) در باره کودکی که زود بالغ می شود چنین نوشته است:
«  اگر کودک در سن پایین محتلم شود، در اینصورت شرع با وی همانند بالغین معامله می کند بجز حج، که بر وی واجب نمی شود مگر در صورت توانایی مالی و بدنی. بدلیل فرموده الله تعالی که می فرماید:
«وَلِلّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً»  (آل عمران:۹۷‏‎)یعنی: و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند.و اما اگر به سبب غرق شدن بمیرد، حکم شهید را دارد زیرا این حکم در سنت نبوی ثابت شده است . (برای معلومات بیشتر در این زمینه به کتابهای اصولی فقه مراجعه کنید. )

 والله اعلم بالصواب

 

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما